شهرآرانیوز، اولین پاتوق اقتباس عصر سیمرغ روز گذشته، ۲۷ آذر، در سینما هویزه مشهد برگزار شد. این سلسله نشستها که توسط باشگاه فیلم رویش برگزار میشود، ادامهدار خواهد بود و قرار است داستان نویسان و فیلمنامه نویسان هر ماه گرد هم آمده و داستان کوتاهی خوانده و فیلمی که با اقتباس از آن ساخته شده است، به نمایش در آید.
باشگاه فیلم رویش همچنین قرار است برای علاقهمندان داستان ارسال کند و اگر اقتباسی که از داستان انجام میشود مورد تایید باشگاه رویش قرار بگیرد؛ فیلمنامه خریداری و ساخت آن انجام میشود.
اینها توضیحاتی است که درابتدای اولین پاتوق سیمرغ توسط یک نویسنده و کارگردان به حضار داده و پس از آن قصه کودکان ابری از کتاب باغ اناری توسط آقایان علوی، عشقی و خانم حسینی اجرا و خوانش شد.
حمزه ابراهیم زاده، در ادامه این نشست درباره اقتباس در فیلم اظهار کرد: مبحث اقتباس یکی از معقولات پیچیده فیلمنامهنویسی است چرا که تسلط بر دو رسانه را میطلبد و هم مدیوم مبدا است که اکثر اوقات ادبیات بوده و هم رسانه مقصد که شامل سینما میشود.
وی افزود: یکی از گامهای اولیه اقتباس بحث پلات بوده که در واقع اولین گام استتخراج پلات یا مادهخام فیلمنامه است که و واقعه داستان روی آن شکل گرفته است.
این کارگردان خاطرنشان کرد: فابیولا در وهله اول به ماده خام برمیگردد. قصه فیلم عمدتا از ذهن نویسنده ممکن است نیاید، یک فیلم ممکن است از یک واقعه و یا شخصیت مستقل ساخته شده و این ماده خام اولیه را فابیولا میگویند.
ابراهیمزاده تصریح کرد: ما در سینما فکر را نمیتوانیم نشان داده اما خاطره را میتوانیم. اقتباس غیروفادارانه خوب است.
حسین عباسزاده، داستان نویس، نیز در ادامه اظهار کرد: در خصوص بحث اقتباس مطالب زیادی وجود دارد. دو دنیای متفاوتی وجود دارد که داستان دنیای زبان و کلمات و سینما دنیای تصویر است.
وی افزود: هر داستانی سه بخش اصلی دارد که شامل شخصیت، ماجرا و اتمسفر میشود. از این سه مورد چه چیزی قابل اقتباس بوده و چه موردی نیست؟ مشخص است که سینما میتواند اتمسفر،صحنهپردازی و فضاسازی را اقتباس کند. این فضاسازی نیز به دو بخس زمان و مکان تقسیم میشود و قابل اقتباس است. زمان در داستان به دوره تاریخی، فصلها روز و شب و زمان درونی شخصیت تقسیم میشود.
این داستاننویس در ادامه توضیح داد: زمان درونی شخصیت را به سختی میتوان به تصویر کشید. زیرا یک امر سیال بوده و مدام در حال تغییر است. جزئیات مکان خنثی و غیر خنثی را میتواند اقتباس کند.
عباسزاده در بخشی دیگر از صحبتهایش بیان کرد: هر ماجرا و داستانی را نتوان اقتباس کرد. اتفاقات بیرونی، ماجراهای بیرونی دارند و قابل اقتباس هستند اما تولید فیلم درونی بسیار سخت است. درگیریهای درونی فرد بسیار لذت بخش است که در سینما نمیشود آن را به تصویر کشید. ما فقط اتفاقات بیرونی را میتوانیم به تصویر بکشیم. اقتباس باید آزاد باشد. آنهایی که آزاد اقتباس میکنند، بسیار موفق تر هستند.
وی ادامه داد: هر شخصیت دارای چند بعد عمل و اندیشه و احساس بوده و آن چیزی که قابل انتقال است بحث بعد عمل است که با گریم میتوان آن را عملی کرد. بعد اندیشه و تصویر قابل انتقال است اما سخت است و باید به شیوههای دیگری روی آورد تا بتوان آن را درآورده و مجسم کرد. بعد احساس سخت است و باید به نور و موسیقی روی آورد و به ترفندهای مختلف دست برد.
این داستاننویس بیان کرد: در داستان، ما ۴ نوع راوی قهرمان، شاهد، نویسنده و دوربین داریم که در سینما فقط دوربین را میتوانیم انتقال بدهیم. ما راویها را نمیتوانیم منتقل کنیم و روای مونولوگی تصویری است.