رئیس اتحادیه طلا و جواهر گفته است که قیمت هر قطعه سکه حدود ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان حباب دارد. به خاطر این حباب و بقیه حباب‌ها رفتیم سراغ سازمانی که اسمش را حتی خود ما هم نشنیده بودیم، یعنی سازمان کنترل کیفیت حباب‌های اقتصادی و با رئیس این سازمان گفتگو کردیم:
چرا جلو رشد این حباب‌ها رو نمی‌گیرین؟
ما عمدا گذاشتیم حباب سکه بیشتر بشه، آخه شما نمی‌دونین! از لحاظ علمی هر چی یک حباب بزرگ‌تر بشه، زودتر می‌ترکه.
ببخشید آقای مسئول، ولی مردم میگن چقدر باید صبر کنند تا حباب‌ها بترکند.
متأسفانه مردم صبرشون خیلی کمه! می‌خوان دو سه روزه حباب‌ها تخلیه بشه که این ناشدنی است. در صورتی که من این اطمینان خاطر رو میدم که در دو سه هزار سال آینده این حباب‌ها تخلیه می‌شوند. اگر در این مدت نترکید من خودم شخصا استعفا میدم.
واقعا تعجب‌برانگیزه که این‌ها چطور حبابی هستند که اصلا قابل ترکیدن نیستند؟
اینکه حباب‌های قیمتی در اقتصاد ما این‌قدر محکم هستند، یعنی ما تونستیم یک اقتصاد محکم و مقاوم بسازیم. حتی یکی از خودروساز‌ها گفت کاش می‌شد به جای اینکه با حلب روغن نباتی ماشین بسازن، با حباب‌های قیمتی که اتفاقا ضدضربه هم هستند خودرو بسازن. تازه یکی از اقوام هم که برج‌ساز هستن، گفته‌اند میشه با این حباب‌ها برج ضد‌زلزله ساخت اصلا.
تا حالا مسئولان اقتصادی، خودشون به صورت مستقیم حبابی رو ترکوندن؟
بله! اتفاقا همین چند ماه پیش دیدیم یارانه چند میلیون نفر ۴۰۰ هزار تومن هست، حس کردیم صد هزار تومانش حباب هست و لذا زدیم حباب رو ترکوندیم و خیلی از یارانه‌های چهارصدهزار تو‌مانی به سیصدهزارتومانی کاهش یافت.
یک سؤال دیگه هم داشتم، چرا این حباب‌ها فقط توی قیمت مسکن و ماشین و سکه هست؟ چرا مثلا حقوق کارمند‌ها و کارگر‌ها یک حباب پنج شش میلیون تومنی در حد حباب سکه نداره؟
این نشون میده ما تو خیلی جا‌ها حباب رو به صورت کامل کنترل و مهار کردیم و کسانی که میگن حباب‌های قیمتی از کنترل خارج هستن کاملا در اشتباه‌اند!
در پایان اگر توصیه خاصی به مردم درباره حباب‌ها دارید بفرمایید:
ببینید من هم مثل مردم مشکل حباب دارم. حباب‌ها رو باید پذیرفت و با اون‌ها زندگی کرد. من خودم گلس روی گوشی آیفون۱۴ پرومکسم خودم روش یه حباب داره، گلس دو تاگوشی دیگه من هم همین‌طور حباب داره. ولی برای همراهی با مردم تحملش می‌کنم. حتی برای پسر خودم یک حباب‌ساز خریدم که اون هم زندگی با حباب رو مثل مردم تجربه کنه.
در پایان خواستیم با مسئول این سازمان خداحافظی کنیم که متوجه شدیم چنین سازمانی وجود ندارد و همه این‌ها یک حباب خیالی بوده است.