به گزارش شهرآرانیوز تکریت، حدفاصل بغداد و موصل، ابتدا و انتهای زندگی یکی از بی تکرارترین جنایت کاران تاریخ معاصر بود. مردی که پیش از متولد شدن، پدرش را از دست داده بود و به جای سیراب شدن از رأفت پدرانه، روز به روز در سایه خشونتهای ناپدری اش به خفت و حقارت دچار بود و تا ده سالگی، در عوض شروع درس و تحصیل، به همراه ناپدری و برادرهای ناتنی اش به چوپانی میرفت و بعدتر که به پدربزرگش واگذار شد، مجبور بود تا در ایستگاه قطار تکریت، هندوانه فروشی کند. پس از ده سالگی نیز به بغداد فرستاده شد. دایی صدام در بغداد یک ملی گرای افراطی بود که از ارتش اخراج شده بود.
در این ایام، بیش از آنکه آغاز درس و سوادآموزی، صدام را از یک نوجوان شرور خیابانی به یک نوجوان اصلاح شده تبدیل کند، افکار ناسیونالیستی دایی اش، نخستین پایههای افراطی گری سیاسی را در ناخودآگاه صدام ایجاد کرد. شرکت در آزمون ورودی دانشکده افسری نیز به علت نمرات ضعیف او، راه به جایی نبرد و از ادامه تحصیل بازماند. سال ۱۳۲۷ خورشیدی در شرایطی که ژنرال «عبدالکریم قاسم» با حکومت چپ گرای خود بر عراق مسلط شده بود، صدام حسین به توصیه عموی خود به حزب بعث عراق پیوسته بود.
این نخستین گامهای جدی صدام در عالم سیاست بود. حزب بعث، از مخالفان سرسخت عبدالکریم قاسم بود و در راستای تحقق اهداف قدرت طلبانه خود، با کمک شاخه نظامی اش، در صدد ترور عبدالکریم برآمده بود که در این بین، صدام مأموریت اجرای ترور را برعهده گرفت. عملیات ناموفق ترور نه تنها صدام را به شدت از ناحیه پا مجروح کرد، که به حکم دادگاه محکوم به اعدام شد و در شرایطی که تحت تعقیب بود.
به سوریه و پس از آن به مصر گریخت. چهار سال بعد نیز در حالی به بغداد بازگشت که به جرم کودتای ناموفق حزب بعث در سال ۱۹۶۴ میلادی دستگیر شد و به زندان افتاد، اما مدتی بعد از زندان نیز گریخت و در آغاز زندگی مخفیانه خود با دختردایی اش وصلت کرد. در ادامه نیز با کودتای حزب بعث به رهبری احمد حسن البکر و قدرت گرفتن دوباره حزب در سال ۱۹۶۸، صدام نیز در مقام معاون اول البکر به زندگی مخفیانه خود پایان داد. یازده سال بعد با استعفای البکر، کرسی ریاست جمهوری، فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق و دبیر کلی حزب بعث به صدام حسین رسید.
مدت زیادی از قدرت گرفتن صدام نگذشته بود که محدودیتهای گسترده در اجرای مراسم دینی شیعیان در عراق آغاز شد. برپایی مواکب اربعین و پیاده روی کربلا و انجام مراسم عزاداری برای امام حسین (ع)، از جمله این محدودیتها بود که به دنبال آن با قیام خونین شیعیان و درگیری با نیروهای حکومت، خون صدها مسلمان شیعه بر خاک عراق جاری شد.
از مهمترین آنها میتوان به «انتفاضه صفر» در سال ۱۹۷۷ اشاره کرد. زبانه ظلم حکومت صدام، تنها دامن گیر مردم عراق نبود و در گام بعد، قوانین نژادپرستانه صدام، دسته دسته ایرانیان مقیم عراق از جمله روحانیون و طلاب را به ایران بازگرداند و با اخراج تاجران ایرانی و مصادره اموالشان نیز میلیاردها دلار را به داراییهای حزب بعث اضافه کرد. تفکرات غرب گرایانه حکومت، در حمایت از فلسطینیان عرب زبان و محکومیت اسرائیل، هرچند به ظاهر با شلیک چند موشک به اسرائیل، جلوهای انسان دوستانه داشت، اما در حقیقت به دنبال مشروعیت سازی دولت خود و اتحاد با دولتهای عربی برای مبارزه علیه ائتلاف آمریکایی بود. او اسرائیل را به نابودی کامل تهدید میکرد، اما اربیل را نشانه میگرفت و با آنکه وعده نابودی اسرائیل را میداد، کویت را به خاک و خون میکشید.
کارنامه خون آلود صدام حسین با بمباران شیمیایی مناطق غیرنظامی ایران در هشت سال جنگ تحمیلی به طوماری تمام و کمال از جنایات ضدبشری تبدیل شده بود که در ادامه علاوه بر آسیبهای جدی زیرساختی و باستانی به خاک ایران، با آتش زدن چاههای نفت در جنگ با کویت، جنایات زیست محیطی گستردهای را در منطقه مرتکب شد که در نهایت بسیاری از گونههای آبی و پرندگان دریایی را به کام مرگ کشید. وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق و قطعنامه سازمان ملل از یک سو و حملات یازده سپتامبر نیویورک از سویی دیگر، حالا از صدام، غلام حلقه به گوش امریکا، سوداگر سرکشی ساخته بود که باعث شدعراق به طعمهای تازه برای آمریکاییها تبدیل شود.
سرانجام در سال ۲۰۰۳ این کشور به اشغال آمریکاییها درآمد و پس از دوبار حملات هوایی ناموفق ایالات متحده با هدف ترور صدام حسین، در دسامبر همان سال، مصادف با دی سال ۱۳۸۲، او را در مزرعهای واقع در تکریت، از چالهای که مخفیگاه او بود، بیرون کشاندند و پس از بازداشت و برگزاری دادگاههای متعدد، به جرم اتهاماتی، چون نسل کشی، بمباران شیمیایی حلبچه، سرکوب خشونت آمیز شیعیان، کشتار دسته جمعی کردها و شیعیان پس از جنگ ایران، حمله به ایران، به شهادت رساندن رهبران شیعه، کشتار ۱۴۸ نفر در دجیل و ... به اعدام محکوم کردند. صدام حسین سرانجام در صبح عید قربان سال ۱۳۸۵ در یکی از اردوگاههای شهر کاظمین به چوبه دار آویخته و به درک واصل شد.
۳۰ مهر ۱۳۵۹ منتشر و ۲۶ سال بعد محقق شد
ارتش عراق از گاز اعصاب علیه اهداف غیرنظامی از جمله شهر حلبچه عراق و روستای زرده ایران استفاده کرد. همچنین گاز خردل را در مریوان، سردشت و چندین روستا به کار برد و در درگیریهای نظامی نیز بمبهای شیمیایی استفاده کرد. مناطق عملیاتی بدر، خیبر، والفجر۸ و منطقه فاو، هدف بمباران شیمیایی قرار گرفت و حملات شیمیایی عراق به صورت جدی از سال ۱۳۶۲ تا پایان جنگ در سال ۱۳۶۷ ادامه داشت که بر اثر آن، نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر از افراد نظامی و غیرنظامی شهید و مجروح شدند.
دجیل از شهرهای کشور عراق با بیشترین تعداد شیعه است. در تابستان ۱۳۶۱ خورشیدی صدام به شهر دجیل رفت. پس از ورود صدام، عدهای از اعضای حزب الدعوه تلاش کردند صدام را ترور کنند. این ترور ناموفق بود. پس از آن، بسیاری از نیروهای بعثی با حمایت نیروی هوایی عراق به شهر حمله کردند. صدها نفر از زن و مرد و کودک بازداشت شدند. بسیاری افراد در زیر شکنجه کشته و بسیاری اعدام شدند. بیش از ۱۰۰ هزار هکتار زمین کشاورزی نیز از سوی حکومت نابود شد.
با اعمال محدودیتهای حزب بعث در برگزاری مراسم مذهبی و همچنین ممنوعیت هر نوع برقراری موکب و پیاده روی به کربلا، مردم نجف، اما دربهمن ۱۳۵۶ خورشیدی آماده برگزاری پیاده روی اربعین شدند. به این ترتیب کاروان سی هزار نفری به سمت کربلا به راه افتاد. این حرکت از ابتدا با برخورد حکومت روبه رو شد و تعدادی شهید شدند و در ادامه مسیر نجف به کربلا، با حمله نیروهای ارتش، هزاران نفر بازداشت، تعدادی کشته، برخی به اعدام و برخی دیگر به حبس ابد محکوم شدند.