الهام ظریفیان | شهرآرانیوز داستان ضامن آهو، گذشته از سندیت داشتن یا نداشتن، به دلیل داشتن بار دراماتیک زیاد، دست مایه خوبی برای نقاشان و هنرمندانی بوده است که میخواسته اند عرض ارادت خود به امام هشتم (ع) را در قالب هنر نشان دهند. در موزه آستان قدس رضوی نیز آثار متعددی با همین مضمون از هنرمندان بنام نگهداری میشود که یکی از آنها به نام «ضامن آهو» به تازگی توسط هنرمندان و پژوهشگران هنر بررسی و واکاوی شده است.
به تازگی لیلا افشار، نقاش و پژوهشگر هنر، به ارائه مقالهای با عنوان «خوانش تصویری نقاشی قهوه خانهای با عنوان ضامن آهوی موجود در موزه آستان قدس رضوی» پرداخت که او و دکتر کاظم چلیپا به صورت مشترک آن را تهیه کرده بودند. لیلا افشار، دانشجوی دکترای تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی دانشگاه هنر تهران و دانش آموخته کارشناسی ارشد نقاشی دانشگاه تهران، تاکنون چهار مقاله و یک کتاب در پژوهش هنر به چاپ رسانده است.
او نفر اول چهاردهمین سوگواره هنر عاشورایی ۱۴۰۱ بود و در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۴۰۲ به عنوان نفر اول نقاشی در استان البرز انتخاب شده است. ما در این گفتگو با این هنرمند درباره آثار نقاشی امام رضایی به ویژه استفاده هنرمندان از نمادهایی مانند ضامن آهو صحبت کردیم.
عنوان دقیق مقاله «خوانش تصویری نقاشی قهوه خانهای با عنوان ضامن آهوی موجود در موزه آستان قدس رضوی» بود. من با همکاری دکتر کاظم چلیپا، عضو هیئت علمی گروه نقاشی دانشگاه شاهد، این مقاله را تهیه کرده بودم. این مقاله درباره تابلوی نقاشی «ضامن آهو» است که اکنون در گنجینه موزه آستان قدس رضوی نگهداری میشود و یک نقاشی قهوه خانهای است.
چندی پیش در مقالهای مربوط به یک رساله دکترا از مرحوم استاد حسن اسماعیل زاده ملقب به چلیپا، از آخرین بازماندگان هنرمندان دارای سبک نقاشی قهوه خانهای و شاگرد رسمی محمد مدبر به عنوان هنرمند این اثر نام برده شده بود. استاد حسن اسماعیل زاده پدر دکتر کاظم چلیپاست. دکتر چلیپا با شناختی که از آثار پدرش داشت، یقین داشت که این اثر از آثار پدرش نیست. ما در این مقاله نقاشی را از نظر نوع طراحی، نقوش، رنگ و موارد دیگر بررسی کردیم و در مقایسه تطبیقی با دیگر آثار استاد اسماعیل زاده با قطعیت به این نتیجه رسیدیم که این اثر از حسن اسماعیل زاده نیست.
من خیلی پیگیری کردم که بدانم این اثر از چه طریقی به موزه رسیده است، ولی متأسفانه با من همکاری نشد و اطلاعاتی در اختیار من گذاشته نشد. فقط یکی از آشنایان شاغل در موزه به من گفت نام «ستاده» روی اتیکت اثر درج شده است، درحالی که من بعد از بررسیهای فراوان به این نتیجه رسیدم که چنین شخصی وجود خارجی ندارد. خیلی در فضای مجازی و بین هنرمندان جست وجو کردم، ولی به چنین اسمی برنخوردم. همچنین در مقاله گفته شده بود این اثر را رضا براتی از اصفهان به موزه اهدا کرده که موزه آستان قدس نیز این را اعلام کرده است.
ما در مقاله مان غیر از اثبات رد نسبت آن به استاد اسماعیل زاده، ساختار و ویژگیهای اثر و اینکه چطور ماجرای ضامن آهو را با نقاشی قهوه خانهای روایت کرده است نیز بررسی کردیم. این اثر، کاری ارزشمند است و ویژگیهای بصری و تصویری نقاشی قهوه خانهای ازجمله هم زمانی فضاها، کارکرد نمادین رنگها و دیگر شیوههای این سبک از نقاشی را رعایت کرده است.
تابلو به پیروی از نقاشی ایرانی و قهوه خانهای و با استفاده از پرسپکتیو مقامی کار شده است؛ یعنی امام رضا (ع) در پلان اول بزرگتر تصویر شده است. رنگ در نقاشی، کاربردی نمادین دارد. رنگ سبز عمامه و عبا یا رنگ سفید همه نمادین هستند. لباس شکارچی نیز به رنگ قرمز است و نقاش خواسته است خوی ستیزه گری و شکارگری او را با این رنگ گرم نشان دهد. همچنین هم زمانی در فضا را در نقاشی میبینیم.
یعنی در آن واحد آهو از امام (ع) درخواست میکند، بچههای آهو در حمایت امام (ع) قرار گرفته اند، سگ را در کنار تصویر میبینیم که سکوت کرده است، نشانی از جنگندگی و درندگی ندارد و نیمه تصویر شده است، خود شکارچی را هم میبینیم که در پیکرهای کوتاهتر و ضعیفتر از امام تصویر شده است. نقاش نقاشی را کشیده و بعدا خطی دورتادور اضافه کرده است. ما میبینیم پای امام روی آن خط است. به نظر میرسد نقاش برای آنکه شأن و هیبت امام را رعایت کند، در آن قسمت خط را پایینتر آورده است که کل پیکره و فیگور امام سرجایش باشد و چیزی آن را خدشه دار نکند.
از زمان رواج یافتن داستان ضامن آهو، این نماد به نقاشیها نیز راه یافته و به کرات از آن استفاده شده است؛ اما هرکسی نگاه و بینش خودش را دارد و از منظر خودش به این داستان نگاه کرده است. این کثرت دلیل نمیشود که استفاده از این نماد را کلیشه بنامیم. خیلی موضوعات هستند که به کرات استفاده شده اند. نمیتوانیم بگوییم، چون زیاد کار شده اند، دیگر جای کار ندارند.
موضوعات باید قابلیت تصویرسازی داشته باشند. داستان ضامن آهو به راحتی قابلیت تصویرسازی دارد و به ویژه برای ساخت فیلم، انیمیشن و نقاشی بسیار مناسب است. البته دیگر مفاهیم را هم میتوان با نگاهی خلاقانه به آثار تصویری تبدیل کرد، ولی شاید فقر اطلاعاتی هنرمندان مانع ایجاد این خلاقیت باشد. متأسفانه بسیاری از هنرمندان چندان مطالعه نمیکنند.
همه نقش دارند. گاهی خود هنرمند و گاهی هم سازمانها در این وضعیت تأثیرگذارند. یک وقت، من هنرمند میخواهم اطلاعات بیشتری داشته باشم، ولی دسترسی به آن برایم وجود ندارد. برای مثال من در این پژوهش تصویر نقاشی را نداشتم و موزه آستان قدس تصویر را به من نداد. مجبور شدم از تصویر بی کیفیتی که در یک رساله چاپ شده بود، استفاده کنم؛ بنابراین نتوانستم بعضی خطوط آن را بهتر بررسی کنم.
تنها اطلاعاتی که درباره این نقاشی به من دادند، همین بود که کسی به نام «رضا براتی» آن را به موزه آورده است و نام «ستاده» روی اتیکت آن دیده میشود. این ضعف خیلی بزرگ است که هنرمند و نقاش به منابع دسترسی ندارد و مجبور است از این طرف و آن طرف اطلاعات به دست بیاورد. اگر من به آن تصویر دسترسی کامل داشتم، میتوانستم خط دور را واکاوی و درباره آن در مقاله ام صحبت کنم.
بله، کارهای مدرن زیادی دیده ام، ولی آثار خوب زیادی را نمیتوانیم مثال بزنیم که با استفاده از مفاهیم رضوی در این سبک خلق شده باشند. نه اینکه نباشد، ولی بیشتر آثار شاخص مربوط به هنرمندان قدیم است.
بله، اگر سازمانهای فرهنگی فراخوان بزنند، هنرمندان تمایل دارند که در حوزه مدرن هم کار کنند. سال گذشته فراخوانی درباره امام حسین (ع) آمد و بیشتر نقاشیهایی که رسیده بود، انتزاعی و مدرن بود. بیشتر این آثار از تصویرهای کلیشهای که درباره نقاشیهای مرتبط با امام حسین (ع) وجود دارد، فاصله گرفته بودند و به صورت نمادین و انتزاعی به مفاهیم حسینی پرداخته بودند. کارهای خوبی تولید شده بود. درباره امام رضا (ع) هم جای کار زیادی در سبکهای مدرن وجود دارد. اگر زمینهای فراهم شود، هنرمندان حتما استقبال میکنند و آثاری خوب در این زمینه تولید میشود.