به گزارش شهرآنیوز؛ «از آن فامیلهای به اصطلاح راحتیم که عادت دارند توی زندگی یکدیگر سرک بکشند. این راحتی به حدی است که همه همدیگر را با اسم کوچک صدا میزنند، بدون پسوند و پیشوند. البته فامیل بزرگمان یک استثنا هم دارد. زوج جوان دهه هشتادی که این روزها برای بقیه فامیل مثال زدنی شده اند.
قصه از آنجایی شروع شد که سارا و سعید براساس یک توافق، یا شاید هم رسم خانواده سارا، از روز ازدواجشان یکدیگر را با پسوند خانم و آقا صدا زدند. صدا زدنی که پس از مدتی برای بقیه فامیل هم به یک الزام تبدیل شد و حالا این زوج جوان به تنها خانم و آقای فامیل بزرگ ما تبدیل شده اند.
البته این فقط یک صدازدن خشک و خالی هم نبود. این احترام کلامی به دیگر جنبههای زندگی این زوج جوان هم کشیده شده و روی برخورد دیگران با آنها هم اثر مثبتی گذاشته بود. انگار با این کارشان یک حریم نامرئی هم برای زندگی خودشان ایجاد کرده باشند. موضوعی که به فامیل این اجازه را نمیداد هرطور که مایل اند با آنها برخورد کنند.»
صحبتهای دوستم از یک تجربه کوچک فامیلی چراغی را در ذهنم روشن کرد. مسئلهای که نادیده گرفتن آن از سمت بسیاری از زوجها سبب میشود تا دل خوری و کدورت زیادی بین خانوادههای آنها با همسرانشان ایجاد شود، بدون آنکه بدانند باعث این اتفاق ناخوشایند خود آنها هستند، نه دیگران. موضوعی که امروز میخواهیم به کمک دکتر زهره معینی، روان شناس و مشاور خانواده به آن بپردازیم.
ازدواج مانند هر پدیده دیگری نیاز به مراقبت دارد و یکی از زمینههای این مراقبت، چگونگی ارتباط ما با دیگران برای معرفی همسرمان به آن هاست. این مسئله هویت همسرمان را در نزد دیگران مشخص میکند. در واقع، این خود ما هستیم که با احترام گذاشتن یا بی احترامی به همسرمان چگونگی رفتار دیگران با او را تعیین میکنیم، برای نمونه وقتی همسرمان را در مقابل دیگران با لقبی نامناسب صدا میزنیم یا به او توهین و پرخاش میکنیم، ناخواسته به دیگران هم این مجوز را میدهیم تا این رفتار را همراه با شدت و ضعفی با همسرمان داشته باشند.
بی احترامی به همسر که صحبتش را میکنیم، همیشه به معنای ناسزا و توهین یا پرخاش نیست. گاهی یک شوخی نابجا و حتی صحبت کردن از ویژگیهای خاص او در مقابل دیگران هم میتواند بی احترامی محسوب شود و آسیب زا باشد. درواقع، وقتی ما با دیگر d حالا میخواهد آن دیگری خانواده مان باشد یا دوستانمان، مثلثی را تشکیل میدهیم که یک ضلع آن نیز همسرمان است، رابطه آسیب زا میشود. کسی هم در این مثلث سازی آسیب میبیند که دو ضلع دیگر درمقابل او قرار گرفته باشند.
در آیات و روایات بسیاری، از زن و شوهر به عنوان لباس یکدیگر یاد شده است که باید عیبهای هم را بپوشانند. زن یا مردی که آگاهانه یا ناآگاهانه عیب همسرش را در مقابل دیگران فاش میکند، بدون آنکه متوجه باشد، عیب خودش را نمایان میکند، چون هرقدر ما با بی احترامی کردن به شخصیت همسرمان، اعتماد به نفس او را ازبین ببریم و احساس حقارت و کوچکی را در او ایجاد کنیم، به همان اندازه خودمان را کوچک و خوار کرده ایم.
تصور کنید وقتی حال همسران از چنین رفتارها و برخوردهایی خوب نباشد، چه اتفاقی میافتد؟ به طور حتم او خشم بیشتری را احساس خواهد کرد، اعتماد به نفسش کمتر خواهد شد و خطاهای بیشتری خواهد داشت، چون احساس میکند به اندازه کافی خوب نیست و از اینکه دیگران او را قضاوت کنند، همیشه میترسد. نتیجه این تفکر هم مشخص است، چنین فردی جسارت لازم برای تغییر را هیچ وقت نخواهد داشت.
باید بدانیم که بی احترامی همیشه کلامی یا رفتاری نیست. گاهی حتی جای خالی احترام است که بی احترامی محسوب میشود، پس لازم است قدری بیشتر در رفتارهایمان دقت داشته باشیم تا چنین نتیجهای از آن برای دیگران برداشت نشود. برای این منظور توصیه میکنیم:
گاهی ما به اسم احترام انتظار رفتارهای نابجایی را از دیگران داریم که به ویژگی خودشیفتگی مان بیشتر تنه میزند تا هررفتار دیگری. وقتی از احترام برای خودمان صحبت میکنیم، منظورمان رفتارها و صحبتهایی است که از خودمان هم انتظار داریم در برابر دیگران رعایت کنیم. درواقع، ما طلب احترام از دیگران را باید دربرابر ویژگیهای سالم شخصیتی خودمان داشته باشیم، نه هررفتار یا ویژگی اخلاقی، برای نمونه، چون فردی زود از کوره درمی رود پس دیگران حرفی را از روی ترس یا مصلحت دربرابر او نزنند که این احترام گذاشتن نیست.