شاید فکر کنید من، چون دانش آموزی هستم که در ردیف آخر کلاس پنجم الف مدرسه گلهای خندان ناحیه ۶ آموزش و پرورش مشهد درس میخوانم تجربه کار سیاسی ندارم و هیچی از سیاست نمیدانم. اما باید به عرضتان برسانم که اصلا و ابدا این طور نیست، چون من در تمامی پایههای تحصیلی ابتدایی به عنوان کاندیدای شورای دانش آموزی مدرسه ثبت نام کردم. حالا درست است که هیچ گاه نتوانستم با کسب آرای لازم به شورای دانش آموزی راه پیدا کنم، اما تجربیات گران بهایم را مجانی در اختیار شما قرار میدهم.
نکته اول، اینکه با شام و ناهار دادن نمیشود رأی جمع کرد. من خودم اولین بار که قصد کاندیدا شدن داشتم به مدت یک ماه هر روز خوراکی آن روزم را به یک کدام از هم کلاسی هایم میدادم تا بعد از یک ماه تمام هم کلاسی هایم را نمک گیر کرده باشم، ولی آخر سر حتی به اندازه همان نیمکت خودمان هم رأی نیاوردم.
نکته دوم، اینکه سعی نکنید وعدهای بدهید که جذاب باشد، ولی عملی نشود. من هر سال وعدههای جذابی میدادم. از دوبرابر کردن زنگ ورزش بگیرید تا حذف کامل زنگ ریاضی. از عوض کردن ناظم مدرسه تا عوض کردن وزیر آموزش و پرورش. از برداشتن مراقبان امتحانی سر امتحانات نهایی تا تقلیل سؤالهای چهارگزینهای تنها به دو گزینه.
از آوردن چمن مصنوعی فوتبال به حیاط مدرسه که البته مدرسه مان حیاطش در حد زمین والیبال بود تا برداشتن مأموران آبخوری و اجازه به دانش آموزان که با دست آب بخورند. این سخنان باعث دست و هورا بود، ولی باعث اخذ آرا نبود. افسوس و صدافسوس که دانش آموزان متوجه واقعی نبودن تبلیغاتم شدند و با رأی به کاندیداهای دیگر باعث شدند من از راهیابی به شورای مدرسه باز بمانم.
نکته سوم، اینکه زیاد هم صادق نباشیم. من شعار میدادم کاندیدایی از جنس خود شما دانش آموزان هستم، چون بدون تقلب نمیتوانم ادامه تحصیل دهم. اما این صداقت کار دستم داد و نه تنها باعث شد که رأی نیاورم، بلکه باعث شد در امتحانات یک نفر مراقب مخصوص من بگذارند تا به صورت نفر به نفر مراقب من باشد.
البته خودم امسال تمام این نکات را رعایت کردم و توانستم بهتر از سالهای قبل ظاهر شوم. با رعایت همین نکات بود که امسال برای اولین بار توانستم نفر آخر نشوم و با یک رأی بیشتر بشوم نفر یکی مانده به آخر.