شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز، تماشاخانههای مشهد این شبها میزبان سیزده نمایش هستند؛ نمایشهایی برای مخاطب کودک و نوجوان و بزرگ سال که در ژانرهای متنوع موزیکال، کمدی، اجتماعی و... داستانشان را روایت میکنند. با وجود تعدد اجراها، عدهای از اهالی تئاتر معتقدند که هنوز این رشته در مشهد رونق چندانی ندارد و به دوران اوجش بازنگشته است.
عباس جانفدا و محمد خوش خلق که به ترتیب نمایشهای «دو چشم مینا» و «گیاهمرد» را روی صحنه برده اند، در گفتگو با شهرآرا ضمن معرفی آثارشان، درباره وضعیت این روزهای تئاتر مشهد بیشتر توضیح داده اند که در ادامه میخوانید.
نمایش موزیکال «دو چشم مینا» به کارگردانی عباس جانفدا و منصور جهانبخش از ۸ بهمن در سالن اصلی تئاترشهر روی صحنه رفته است. نمایشی برگرفته از داستان «خسرو و شیرین» نظامی گنجوی که منصور جهانبخش، نمایشنامه اش را نوشته است. جانفدا درباره این نمایش میگوید: این نمایش داستان عشق دختری از طبقه متوسط به پسری از خانوادهای مرفه است.
دراین میان، یک جوان جنوبی مهاجر به نام امیر هم حضور دارد که تداعی کننده فرهاد در داستان «خسرو و شیرین» است. او با اشاره به موزیکال بودن نمایش «دو چشم مینا» بیان میکند: بیشتر اوقات در آثار موزیکال همان دیالوگهای معمولی به شکل آهنگین اجرا میشود، اما همه دیالوگهای نمایش ما شعر است و در همان وزنی سروده شده اند که «خسرو و شیرین» نظامی سروده شده است.
جانفدا درباره علت انتخاب این نمایش برای اجرا، توضیح میدهد: ما سال ۱۳۹۳ جریانی را در تئاتر مشهد شروع کردیم که ناقص ماند. آن زمان تماشاچی و گیشهای برای تئاتر وجود نداشت و وضعیت اقتصادی اجراها نامطلوب بود. ازاین رو، ما تصمیم گرفتیم مخاطب تئاتر را پرورش دهیم. در اولین قدم هم تصمیم گرفتیم به سراغ اجرای نمایشهای عامه پسندی برویم که مردم به راحتی با آنها ارتباط برقرار میکنند. پس «علیمردان خان» را روی صحنه بردیم
. از این نمایش استقبال فوق العادهای شد، به طوری که بعد از آن موجی از آثار کمدی موزیکال در مشهد تولید شد و وضعیت گیشه تئاتر تغییر کرد. ما در قدم دوم به سراغ بازسازی فیلم «حسن کچل» مرحوم حاتمی که متنی سنگینتر و غنیتر داشت، رفتیم و در گام سوم هم میخواستیم «امیرارسلان نامدار» را روی صحنه ببریم و سپس به سراغ متون کهن ادبیات فارسی برویم؛ اما فضایی عجیب وغریب علیه ما در شهر رخ داد و ما نتوانستیم «امیرارسلان نامدار» را اجرا کنیم.
این هنرمند یادآور میشود: از همان دوران، اجرای نمایشی براساس داستان «خسرو و شیرین» در ذهن ما بود و درنهایت توانستیم امسال با گروهی جوان که حدود ۸۰ درصدشان اولین حضورشان را روی صحنه تئاتر تجربه میکنند، کار را اجرا کنیم. او با اشاره به هفت ماه تمرین مستمر گروهش میگوید: اصرار داشتیم بازیگران، زنده بخوانند. ازاین رو برای آنها مربی آواز و حرکات فرم گرفتیم. درنهایت هم به دلیل وضعیتی که در مشهد وجود دارد، در برخی صحنهها از پلی بک استفاده کردیم؛ اما در مجموع این فرایند بسیار سخت و چالش برانگیز بود.
جانفدا درباره دیگر چالشهایی که در روند اجرا با آن روبه رو شده اند نیز میگوید: موضوعی که ما را بسیار اذیت کرد، تأمین منابع مالی بود. در مشهد به دلیل اوضاع فرهنگی حاکم، کمتر کسی ریسک سرمایه گذاری روی آثار موزیکال را میپذیرد. در این اوضاع، من و منصور جهانبخش تصمیم گرفتیم با سرمایه شخصی کار را جلو ببریم و الان بسیار بدهکار هستیم؛ اما تنها چیزی که ما را امیدوار نگه داشته، پرورش نسلی جوان است که میتواند سرمایه تئاتر این شهر باشد.
او همچنین با اشاره به اجرای دو نمایش در سالن اصلی تئاتر شهر در این شب ها، بیان میکند: این موضوع بسیار ما را اذیت کرده و روی فروشمان تأثیر منفی گذاشته است. درحالی که ما از مدتها قبل به مدیریت اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی، تاریخ و محل اجرایمان را اعلام کرده بودیم، تغییر مدیریت سالن و برخی ناهماهنگیها باعث شد که هم زمان با کیوان صباغ و در ساعت بدی به اجرا برویم.
جانفدا در بخش دیگری از صحبت هایش درباره نمایشهای مختلفی که در تماشاخانههای مشهد درحال اجرا هستند، میگوید: ما نمیتوانیم اسم این اوضاع را رونق بگذاریم. ما فقط با تعدد تولید روبه رو هستیم و اگر به سالنها سر بزنیم، میبینیم که به جز تعداد اندکی از نمایش ها، بقیه آثار در تماشاخانههای خالی از جمعیت اجرا میشوند. به نظر او رونق زمانی اتفاق میافتد که دست کم دوسوم ظرفیت همه سالنهای تئاتر پر از جمعیت باشد.
این هنرمند با اشاره به نسل جدیدی که وارد عرصه تئاتر شده اند، میگوید: بیشتر افراد نسل جدید از طبقه اجتماعی متفاوتی هستند که اوضاع اقتصادی بهتری دارند و تلاش میکنند نمایششان را با هزینههای شخصی به اجرا برسانند؛ جوانانی که به دنبال دیده شدن هستند و ارشاد هم بدون درنظرگرفتن کیفیت، به راحتی به آنها مجوز میدهد.
جانفدا ادامه میدهد: تئاتر مشهد هنوز ظرفیت اجرای نمایشهای فراوان را ندارد و شاید در بهترین حالت ۱۰ نمایش ظرفیت جذب مخاطب داشته باشند. ازاین رو، ما میبینیم بخش زیادی از نمایشها برای مخاطبان کمی اجرا میشوند. او دلیل خالی بودن صندلیهای تئاتر را ضعیف بودن کیفیت نمایشها میداند و بیان میکند: مخاطب خودبه خود به سمت اثر کیفی یا اثری میرود که با سلیقه اش جفت وجور باشد. الان تعداد اندکی از نمایشهایی که روی صحنه میروند با سلیقه مخاطب جور هستند یا شرایط کیفی لازم را دارند.
بقیه نمایشها فقط اجرا میشوند که رزومهای برای کارگردان و عوامل گروهشان باشند. از سوی دیگر، تماشاخانه داران بخش خصوصی هم به دنبال کسب درآمد هستند. ازاین رو، سالنشان را در اختیار هرکسی که بتواند اجاره را پرداخت کند، قرار میدهند. این هنرمند یادآور میشود: من شرایط این روزها را خوب نمیدانم و فکر میکنم بیشتر وضعیت موجود آسیب زاست و میتواند قهر مخاطب با تئاتر را به همراه داشته باشد.
نمایش «گیاهمرد» به نویسندگی و کارگردانی محمد خوش خلق از ۲۲ بهمن در سالن استاد نوری حوزه هنری مشهد روی صحنه رفته است. نمایشی که به گفته خوش خلق داستان زندگی مردم خاورمیانه را روایت میکند و درباره فقدانی است که آنها تجربه میکنند. این فقدان هم میتواند هر چیزی باشد؛ فقدان پدر، مادر، هویت یا وطن. او ادامه میدهد: داستان «گیاهمرد» از جایی شروع میشود که یک زوج ایرانی برای پژوهشی علمی راهی افغانستان و آنجا گرفتار ماجراهایی میشوند.
همچنین داستان نمایش در سه منطقه جغرافیایی مختلف (ایران، افغانستان و کانادا) اتفاق میافتد. این کارگردان درباره علت انتخاب اسم «گیاهمرد» برای نمایشش نیز بیان میکند: ما در نمایشنامه شخصیتی به نام کیومرث داریم. ریشه این نام در زبان اوستایی از دو جزء «گَیو» (گیا، به معنی زندگانی) و «مَرَتَن» (به معنای میرنده یا فناپذیر) تشکیل شده است.
با درنظرگرفتن این نکته و همچنین از آنجایی که شخصیت اصلی داستان با همراهی همسرش روی تغییر ژنتیکی گیاه خشخاش کار میکنند، نام «گیاهمرد» را برای نمایشنامه انتخاب کردیم. او که در دوران همه گیری کرونا به ایده نمایش جدیدش رسیده است، یادآور میشود: من حدود دو سال پیش در دوران کرونا پدرم را از دست دادم. همین فقدان باعث شد ایده نمایشنامه «گیاهمرد» در ذهنم شکل بگیرد. درواقع اساس نمایشنامه من فقدان است؛ یعنی چیزی، کسی یا موضوعی که وجود داشته است و حالا دیگر نیست.
این کارگردان حدود دو سال درگیر نوشتن نمایشنامه «گیاهمرد» بوده و شش ماه نیز همراه یک گروه حرفهای برای روی صحنه بردن آن تلاش کرده است. او از این نمایش به عنوان سختترین اثر رزومه کاری اش نام میبرد و میگوید: ساختار نمایشنامه، شیوه روایت و کارگردانی «گیاهمرد» بسیار متفاوت از آثار گذشته من است؛ کاری سخت و طاقت فرسا که خوشبختانه با همراهی بازیگرانم و گروهی حرفهای توانستم آن را به سرانجام برسانم.
خوش خلق در پاسخ به اینکه بیشتر ترجیح میدهد متن خودش را کار کند یا به سراغ اجرای نمایشنامه دیگران برود نیز بیان میکند: انتخاب متن به دغدغهای که دارم، بستگی دارد. برای مثال دو سال پیش وقتی همه گیری کرونا در کشور رخ داد یا زمانی که هواپیمایی از سمت افغانستان به سمت ناکجاآباد پرواز کرد و عدهای از بال آن آویزان بودند، دغدغه من فقدان و ازدست دادن شد. ازاین رو تصمیم گرفتم متنی دراین باره بنویسم. با وجود این، شاید سال آینده دغدغه من موضوع دیگری باشد که در یک متن خارجی آن را پیدا کنم و تصمیم بگیرم همان نمایشنامه را روی صحنه ببرم.
این کارگردان درباره چالشهایی که در مسیر روی صحنه بردن «گیاهمرد» با آنها روبه رو بوده است، توضیح میدهد: وجود چالش برای روی صحنه بردن یک نمایش در ایران، امری طبیعی است و ما هم مانند بسیاری از گروهها برای پیداکردن مکان تمرین و اجاره کردن سالن به مشکل خوردیم، اما باتوجه به عشق و علاقهای که همه گروه به نمایش داشتیم، این چالشها روی کارمان اثر منفی نگذاشت.
خوش خلق در بخش دیگری از صحبت هایش درباره وضعیت این روزهای تئاتر مشهد میگوید: تئاتر شهرمان از لحاظ تعداد اجرا رونق گرفته، ولی کیفیت بیشتر نمایشها ضعیف است. درواقع الان بیشتر افراد کاربلدتر و حرفهای تر، کار نمیکنند و گروههای جوان که به تازگی فعالیتشان را در عرصه هنرهای نمایشی آغاز کرده اند، سالنهای نمایش را در دست گرفته اند.
او میگوید: بیشتر گروهها برای فروش کم و استقبال نشدن از کارشان بهانه میآورند. برای مثال میگویند فلان گروه از تهران به اینجا آمده است و بلیتهای ما فروش نمیرود. درحالی که من معتقدم اگر کیفیت نمایش خوب باشد، در هر وضعی هم روی صحنه برود، باز دیده خواهد شد.
این کارگردان درباره علت کیفیت ضعیف نمایشها نیز توضیح میدهد: هزینه بر و زمان بربودن تولید، وضعیت سختی را ایجاد کرده و باعث شده است هرکسی تن به تولید ندهد. از طرف دیگر، تهیه کنندگان نیز وقتی میبینند نمیتوانند حتی هزینههای اجرای یک نمایش را برگردانند، تمایلی به سرمایه گذاری در این عرصه ندارند.
خوش خلق با اشاره به استقبال کم مخاطبان از نمایشهای روی صحنه، میگوید: تماشاگر اگر غیرحرفهای باشد، بازهم هوشمند است و نمیتوان فریبش داد. او وقتی چند نمایش میبیند که بر روح و روانش تأثیر ندارند و حتی سرگرمش نمیکند، دیگر به سالنهای تئاتر نمیآید. ازاین رو، گروههای نمایش نیز نه تنها به سوددهی نمیرسند، بلکه هزینههای خودشان را هم نمیتوانند جبران کنند.
به نظر او حمایت ارگانهای دولتی مانند شهرداری و اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی میتواند در بهبود وضعیت موجود تأثیرگذار باشد. این کارگردان یادآور میشود: ارگانها باید تدابیری را بیندیشند تا هنرمندان برای کوچکترین مسائل یک فرایند بروکراسی اداری طولانی را طی نکنند؛ چون هرچه موانع جلو پای هنرمند کمتر باشد، تمرکز و خلاقیتش بیشتر میشود.
خوش خلق با اشاره به سانسورهایی که اجراهای نمایش با آن روبه رو میشوند نیز ادامه میدهد: من بازبینی نمایشها را ضروری میدانم، ولی این بازبینیها بیشتر باید روی مسائل فنی متمرکز باشد؛ در غیر این صورت نمایش بی کیفیت روی صحنه میرود، تماشاچی ناراضی و سالنها خالی میشود.