به گزارش شهرآرانیوز، اول بهمن ۱۴۰۲ زمان برگزاری چهل و دومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر بود که با حضور گروههای تئاتر از سراسر کشور، از جمله خراسان رضوی برپا شد. در این میان نمایش «مرغ سحر» رضا حسینی از مشهد، توانست جایزه بخش هویت ملی این رویداد را از آن خود کند؛ نمایشی که کارگردانش میگوید در اصل آن را برای اجرای عموم تولید کرده بود. این موضوع به علاوه تجربه حضور در جشنواره تئاتر فجر امسال بهانهای است برای گفتگویی کوتاه با این پیشکسوت تئاتر مشهد که بخشی از زندگی ملکالشعرای بهار را روی صحنه برد.
با توجه به حضور شما در فجر امسال و تجربه در سایر دورهها شرایط جشنواره تئاتر فجر چهل و دوم را چطور دیدید؟
اضافه شدن بخشهای دانشجویی، فراگیر_هنرمندان تحت پوشش بهزیستی و دارای ناتوانیهای جسمی_هویت ملی و غزه قابل توجه بود. به طور کلی جشنواره امسال نسبت به سال گذشته که اثرات کرونا بر روی تئاتر باقی مانده و یک بلاتکلیفی ایجاد کرده بود، شرایط بهتری داشت.
هدف از روی صحنه بردن مرغ سحر جشنواره بود؟
مرغ سحر برای اجرای عموم مردم آماده شده بود و نه جشنواره. با توجه به شاخصها و ویژگیهای شخصیتی ملکالشعرای بهار که میشناختیم این کار را برای اجرای عمومی و مردم مشهد آماده کردیم. وقتی مرغ سحر آماده شد خبر رسید که هویت ملی به جشنواره اضافه شده است و خب هویت ملی برخواسته است از همین شخصیتهای فاخر تاریخی و اتفاقاتی که به این افراد مربوط میشود؛ بنابراین با همراستا بودن مرغ سحر و این بخش جشنواره به ذهنم رسید که در جشنواره نیز شرکت کنیم.
نظر شما درمورد اقبال مخاطب به مرغ سحر در تهران و مشهد چه بود؟
در مشهد ۳۰ شب نمایش را روی صحنه بردیم که ۳۰ مرتبه سالن تکمیل ظرفیت شده بود. همه گروه بر این باور بودیم که میتوانیم بیشتر از ۳۰ شب هم ادامه بدهیم چراکه هروقت سایت باز میشد علاقمندان ظرفیتها را تکمیل میکردند. اگر سالن با نمایش دیگری قرارداد نبسته بود، ممکن بود بیشتر هم روی صحنه برویم. این نشاندهنده اقبال نسل جوان به تئاتر و آشنا و روبرو شدن با چهرههایی است که در هویتشان تاثیرگذار بودند. این تجربه به ما اثبات کرد که اگر بتوانیم به خوبی این شخصیتها را معرفی کنیم از مخاطب نیز اقبال خوبی دریافت خواهیم کرد. در تهران نیز پیش از حضورمان، ادب دوستان مرغ سحر را به یکدیگر معرفی کرده بودند و این تبلیغی شد برای پر شدن سالن برای اجراهای ما در جشنواره.
حضور خراسانیها در جشنواره کمنور شده است، خب نظر شما در لاین مورد چیست؟ ریشه این اتفاق را باید در تئاترهای روی صحنه ببینیم؟
بی شک ریشه این اتفاق در تئاترهای روی صحنه است. من بر این باورم که همه چیز در عرصه تئاتر از دامان اجرای عمومی زاده میشود. اجرای عمومی محل زایش تمام تئاتر است. رسانه، جشنواره، جلسات نقد و بررسی در گرو اجرای عمومیاند. وقتی اجرای عمومی داشته باشیم؛ جشنواره هم خواهیم داشت، آنوقت رسانه درمورداش مینویسد و نخبگان هم تحقیق خواهند کرد. خوشبختانه مدتی است این مسئله مهم در استان رونق خاصی گرفته و طبق اطلاعاتی که ما داریم سالنها همه در رزرو اجرا هستند. مشهد، اما بیشتر از اینها ظرفیت اجرا دارد که باید ظرفیتهای بیشتری برایش آفریده شود تا اجراهای عمومی بیشتری و حضور پرشورتری به ابع در جشنواره داشته باشیم.
به نظر شما چطور میتوانیم اجراهای باکیفیتتر و بیشتری داشته باشیم؟
ببینید وضعیت تئاتر مشهد دارد به سمت شرایط ایدهآل قدم برمیدارد. تئاتر آقای افشاریان از تهران به مشهد میآید و ظرف هشت دقیقه بلیطهایش تمام میشوند. این نشاندهنده این است که مردم بیشتر به سمت تئاتر حرکت میکنند. اصطلاحا بنظرم تئاتر در حال جای گرفتن در سبد خوانواده است. اینکه مردم حمایت کنند از تئاترها به این بر میگردد که مردم بتوانند در همه سلیقهها قدرت انتخاب داشته باشند. قدرت انتخاب هم به تنوع تئاترهای روی صحنه برمیگردد؛ بنابراین تامین زیرساختهایی مثل فراهم شدن شرایط حضور تماشاچی در سالنها و تمرین گروههای تئاتر به گونهای که همه گروهها بتوانند از آن استفاده کنند.
یکی از نقدهایی که به مرغ سحر وارد کردهاند در این مورد است که شما برای برجسته کردن شخصیت شهید مدرس از «بهار» خرج کردهاید. نظر شما در این مورد چیست؟
نمایش مرغ سحر درمورد فرهنگ ملی و نمایانگر بخشی از زندگی بهار به عنوان یک شخصیت ملی است. همانطور که نمیتوانیم درمورد مشروطهخواهی صحبت کنید و از مدرس به علت اثرگزاریاش نامی نبرید، که این گفته تاریخ است نه من، نمیتوانید از شخصیت فرهنگی و تاریخی بهار نام ببرید و از مدرس صحبتی به میان نیاورید. اما از طرف دیگر اگر نمایش ۷۰ دقیقه باشد حضور مدرس در نمایش ۱۰ دقیقه است که دو سکانس مجزای ۵ دقیقهای را شامل شده و ۶۰ دقیقه دیگر را بهار روی صحنه بازی کرده. به همین خاطر بعید میدانم نقد پذیرفتهای باشد.
علت اینکه شخصیت سیاسی بهار را بیش از شخصیت ادبیاش نشان دادید چه بوده؟
حقیقتا درباره جنبه ادبی بهار چنان گفته شده که بسیاری با شخصیت سیاسیاش آشنایی ندارند. شاید ما خودمان هم درمورد شخصیت سیاسی بهار آنقدر مطالعه و اگاهی نداشته باشیم. به همین علت رفتیم سراغ شخصیت و جنبهای از بهار که درموردش صحبت نشده و نشان داده نشده بود. در آخر مهمترین جملهایکه میتوان درمورد بهار بیان کرد صحبت آقای زرینکوب است که: «هیچکس مثل بهار نتوانسته درمورد آزادی بگوید. هیچکس مثل بهار زندانی و درگیر جدل با شخصیت سیاسیاش نبوده». بنابراین برای نشان دادن بهار با خیرآبادی نویسنده اثر به سراغ منابع بسیاری رفتیم و گشتیم درمورد بهار تا بتوانیم بهتر درمورد او گفتگو کنیم.