به گزارش شهرآرانیوز؛ ۶۲۵ سال پیش وقتی زائرها به حرم مطهر رضوی میرسیدند و سر بالا میگرفتند تا از روی ادب سلام کنند، همه چیز یک گنبد طلایی ساده بود، اما بعد از آنکه به دل گوهرشاد افتاد یک مسجد با گنبد فیروزهای در همسایگی ایوان طلای امام رضا (ع) بنا کند، انگار یک تکه از آسمان، میهمانِ بهشتِ روی زمین شده باشد، همه چیز جور دیگری زیبا شد.
اولین کلنگ را قوام الدین شیرازی زمین زد تا احداث یکی از فاخرترین مساجد دنیای اسلام با مُهرِ معمارباشی عهد تیموریان آغاز شود. دو قرن بیشتر گذشته بود که زمین لرزید. خشم زمین، آدمها و بناهای بسیاری را وحشت زده کرد. در این بین، مسجد باشکوه گوهرشاد جز صدماتی مختصر در ایوان مقصوره، آسیب جبران ناپذیر دیگری ندید که آن هم پس از سه چهار سال به دستور شاه سلیمان صفوی و تبحر شجاع الدین، معمار کاربلد آن ایام، مرمت شد.
سال ۱۲۹۱ با شلیک توپخانه روس ها، یازده توپ به ایوان مقصوره و یازده گلوله به گنبد مسجد، صلابت این بنای تاریخی را به آسیبی جدی دچار کرد، اما طی پنجاه سال به تدریج ترمیم شد تا اینکه در سال ۱۳۳۹ به صلاحدید اداره کل باستان شناسی و اداره کل اوقاف به همت تولیت وقت که آن روزها از تولیت آستان قدس جدا بود، نامهای به تهران نوشته شد تا به این ترتیب مراتب درخواست بودجه برای تجدید بنای گنبد و ایوان فراهم آید.
هرچند از محل موقوفات مسجد گوهرشاد و اجاره زمینهای سرده و سعدآباد به کارمندان دولت، علاوه بر خدمت به توسعه شهر، درآمد خوبی برای بازسازی فراهم میشد، اما از آن مهم تر، انتخاب معمار چیره دستی بود که سوای خبرگی در علم عمران، ارادت قلبی و میل باطنی خود برای خدمت به آستان رضوی را چاشنی کار کند. پس چه کسی بهتر از «عباس آفرنده»، پسر حاج میرزا محمد که او نیز زمانی از معماران خوش ذوق و ارادتمند آستان قدس رضوی بود. عباس آفرنده تمام کودکی اش به تماشای فعالیتهای عمرانی پدر در حرم امام رضا (ع) گذشته بود.
شوق او به هنر معماری هم از همان روزگار در دلش جوانه زد و در تمام سالهایی که به دبیرستان فیوضات مشهد میرفت و ریاضیات و هندسه را با اشتیاق فرامی گرفت، به رؤیای مهندسی فکر میکرد. پس بی درنگ رشته راه و ساختمان را برای تکمیل تحصیلات عالیه انتخاب کرد و به دانشکده فنی تهران رفت. مدرک کارشناسی اش را هم که گرفت دانشگاه اورگن آمریکا را مقصد بعدی ادامه تحصیلاتش قرار داد و پس از آنکه مهارتهای لازم برای ورود به عرصه کار را کسب کرد، به ایران برگشت. حالا سال ۱۳۲۵ بود.
عباس آفرنده در تهران، نخستین پروژههای جدی کارش را تجربه میکرد. کار اجرایی را از شرکت برق منطقهای تهران شروع کرد، اما تنها دو سال خدمت در تهران را تاب آورد. پس از آن به مشهد برگشت و به مدت شش سال به عنوان مهندس ناظر در بانک ساختمانی مشغول به کار شد. سپس به واحد ساختمان آموزش و پرورش رفت و هم زمان در انستیتو تکنولوژی نیز تدریس را دنبال کرد.
هنگامی که تولیت مسجد گوهرشاد در جست وجوی معمار شایستهای برای انجام پروژه نوسازی بود، در کارنامه کاری عباس آفرنده، مسئولیت معاونت شهرداری مشهد و ریاست اداره نوسازی و توسعه و تعمیر مدرسههای خراسان نیز به چشم میخورد. به این ترتیب عباس آفرنده با حضور در مسجد گوهرشاد و بررسی اولیه و ارزیابیهای دقیق، نتیجه را اعلام کرد؛ چاره کار، برداشتن گنبد بزرگ و جایگزین کردن آن با یک گنبد بتنی است! پیشنهاد مهندس آفرنده، در ابتدای امر ناممکن و دلهره آور به نظر میرسید. اگر دیوارههای مسجد مقاومت کافی نداشت؟ اگر تخریب به درستی صورت نمیگرفت؟
اگر پایداری بنا با محاسبات اولیه مطابقت نداشت؟ اما مهندس آفرنده با تخصص ویژه در بتن ریزی، اعتقاد داشت: برداشتن گنبد و بتنی کردن آن، سه هزار کیلو، معادل سه تُن، از وزن گنبد کم میکند و با این سَبُک سازی اصل بنا، خطر تخریب دیوارههای آن به کلی رفع خواهد شد. پس با محاسبه، مدیریت و نظارت کامل مهندس عباس آفرنده، عملیات تخریب آغاز شد. کاشیها یکی پس از دیگری به تدریج برداشته و با رعایت شماره گذاری، برای نصب مجدد آماده شد.
برچیدن گنبد و نصب گنبد جدید از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۵ به طول انجامید و در این میان مرحله بتن ریزی در شرایطی که هیچ یک از امکانات فنی امروزی مهیا نبود، تنها طی سه روز و دو شب با سه شیفت کاری متوالی صورت گرفت. کارگران، بتنهای تولیدی را در ناوه میریختند.
ناوه، ظرفهای چوبی مخصوصی بود برای حمل مصالح ساختمانی که بر دوش کارگران حمل میشد و رضارضا گویان از پلکانی به ارتفاع سی متر به بالا هدایت میشد.
بساط استراحت و پذیرایی از نیروی کار هم بالای پشت بام مسجد پهن بود و با خستگی یک شیفت، گروه بعدی شروع به کار میکرد. در نهایت با بتن ریزی گنبد تازه، ۸۰ درصد از وزن گنبد قدیمی از شانههای سالخورده ایوان برداشته شد و پس از نصب کاشی ها، عملیات بازسازی به پایان رسید. چهارده سال پس از آنکه عباس آفرنده، عملیات نوسازی مسجد گوهرشاد را تمام کرد و با لبخندی از سر شوق و شکر و رضایت به گنبد طلای امام رضا (ع) سلام داد، بار دیگر به صحن و سرای رضوی برگشت، اما این بار به قصد اقامتی ابدی در آستان مقدس امام رئوف.
مهندس آفرنده خیلی زود در سن پنجاه وپنج سالگی بر اثر نارسایی کلیوی از دنیا رفت، اما بناهای به جا مانده از او که به امضای آفرنده اعتبار گرفته بود، نامش را در زمره خادمان ارزنده شهر مشهد جاودانه کرد.
ایجاد بناهای ورزشگاه تختی، هنرستان فنی شهید بهشتی، بانک ملی مرکزی، دبیرستان حکمت، کارخانه نخریسی و بیمارستانهای قائم و آریا از جمله یادگارهای چشم نواز اوست که مایه فخر هنر معماری معاصر و شهر زادگاهش شد.
آنهایی که مهندس آفرنده را از نزدیک میشناختند او را نه فقط به شاهکار مرمت مسجد گوهرشاد، که به دغدغههای همیشگی اش در آموزش و پرورش نیز یاد میکردند. از روزهایی که پا به پای نظارت بر ساخت گنبد فیروزه ای، با آن دفترچه کوچک معروف توی جیبش، به ثبت احوال میرفت و حساب میکرد امسال چند دانش آموز در دبستان و دبیرستان خواهیم داشت. آن وقت با تطبیق آمار مدارس و کلاسهای موجود، به دنبال تأسیس مدارس بیشتر برای تأمین نیازهای آتی شهر میافتاد. مدارس ساخته شده به امضای مهندس آفرنده از شمالیترین نقطه خراسان بزرگ تا جنوبیترین آن، نشانِ سالها ممارست و شفقت در مسیر خدمت به آموزش و پروش و نسل آینده دانش آموزان است.