بیشتر سؤالهایمان از عضو هیئترئیسه پنجمین دوره شورای اسلامی شهر حول محورهای فرهنگی و بانوان است. شهناز رمارم معتقد است که نگاه جنسیتی نهتنها در مدیریت شهری مشهد بلکه در کل کشور واقعیت آشکاری است.
سارا رنگیان - بیشتر سؤالهایمان از عضو هیئترئیسه پنجمین دوره شورای اسلامی شهر حول محورهای فرهنگی و بانوان است. شهناز رمارم معتقد است که نگاه جنسیتی نهتنها در مدیریت شهری مشهد بلکه در کل کشور واقعیت آشکاری است. او که پیش از این عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر مشهد نیز بوده است، از موازیکاریها در حوزه فرهنگی مشهد و دلایل آن میگوید. رمارم معتقد است که تغییر و تحولات در معاونت فرهنگی و نبود قدرت کافی در کمیسیون فرهنگی شورای شهر از جمله دلایل این موازیکاریهاست. گفتوگوی ما با این عضو شورای پنجم شهر مشهد پیش روی شماست.
آیا در مدیریت شهری کنونی مشهد هم نوعی نگاه مردسالارانه حاکم است؟
این واقعیت آشکار که در کشور ما تبعیض و نابرابریهای جنسیتی در عرصههای مختلف وجود دارد غیرقابل انکار است. وجود این تبعیضها هم ریشههای فرهنگی، هنجاری و... دارد. این موارد دستبهدست هم دادهاند تا این تبعیض آشکار را رقم بزنند. پژوهشهای مختلف و زیادی هم در راستای شناسایی عوامل این موضوع انجام شده است. تضاد بین کار و خانواده، تضاد میان فرهنگ و خانواده و عدم حمایت رهبر یک سازمان و عدم حمایت خانواده، تمام اینها عواملی بودند که باعث شدند تا زنان در سازمانشان ارتقا پیدا نکنند. اما آنچه من در این دو سال و نیم از نزدیک با آن مواجه بودم، این بود که زنان بر تضاد میان فرهنگ و خانواده، عدم حمایت خانواده، تضاد میان کار و خانواده غلبه کردند با توجه به این موضوع هم به عامل عدم حمایت رهبر یا رهبران سازمانها میرسیم. میشود گفت که مدیریت شهری مشهد عزمی برای ارتقای جایگاه بانوان ندارد، درحالیکه در شعارها و برنامههای اعلامی خیلی به حضور بانوان اهمیت میدهند. شهردار مشهد بهشخصه در حوزه خانوادگی خود به بانوی خود و ارتقای او و شرایط کاریاش اهمیت میدهد و بهشخصه به این موضوع اعتقاد دارد، اما وقتی در یک سازمان بهنام مدیریت شهری قرار میگیرد، این عوامل و موانع پیشگیری از ارتقای زنان دستبهدست هم میدهند و بر تصمیمگیریهای فردی تأثیر میگذارند. هر دو بانوی شورا بارها برای حضور بیشتر بانوان تقاضا داشتیم و خانمهایی را هم معرفی کردیم، اما حتی به خودشان زحمت ندادند که با آنها مصاحبه کنند، زیرا فقط یک موضوع در ذهنشان شکل گرفته است که «نمیتواند» یعنی قضاوت پیش از هنگام میکنند. این موضوع بهصورت فرهنگی پس ذهن مدیران ماست که زنان ما ناتوانند و نمیتوانند. چنین هنجاری در نگرششان، به رفتار آنها هم شکل میدهد و همین موضوع باعث شده است تا نمود این نگاه مردسالارانه اینگونه باشد که تعداد مدیران زن شهرداری نسبت به دوره قبل تفاوت معناداری نداشته باشد. یک پست بانوان بهعنوان مشاور زنان در شهرداری داریم. این خانم به بخش دیگری منتقل شد، ولی از این فرصت استفاده نکردند که این پست را به بانوی دیگری بدهند تا زمینه ارتقای فرد دیگری را فراهم کنند. این نقد هم به بانویی که هر دو پست را دارد وارد است و هم به شهردار. نمیدانم این ضعف بانوان را میرساند یا ضعف مدیریت شهری. در هر صورت حاکمیت نگاه مردسالارانه در نظام مدیریتی کشور و از جمله شهرداری مشهد باعث شده است تا زنان ما با همه شایستگیهایی که در بدنه مدیریت شهری مشهد دارند، مظلوم واقع شوند. البته در مشهد شهردار خانم داریم، ولی همچنان پست قبلیاش را دارد و این پست به بانوی دیگری سپرده نشده است. این پستها باید به بانوان دیگر سپرده شود، زیرا قرار است حداقل حضور زنان بهلحاظ کمی افزایش پیدا کند وگرنه بهلحاظ کیفی بخش اعظم فعالیتهای شهرداری مشهد را زنان انجام میدهند.
بارها بر عدالت جنسیتی و تسری این مهم در بخشهای مختلف از جمله بودجهریزی شهری تأکید کردهاید، چرا تا کنون در بودجه سالانه شهرداری مشهد درخصوص این موضوع غفلت شده است؟
بهنظر مــــن بودجهریزان شهرداری مشهد آنطور که باید و شاید از بودجهریزی جنسیتی شناخت یا درباره آن دغدغه کافی ندارند. در این زمینه نگاه غلطی جا افتاده است و فکر میکنند منظور ما این است که بودجه و برنامه جداگانهای برای زنان داشته باشیم درحالیکه منظور ما برنامهریزی برای ایجاد فرصتهایی برای حضور زنان در کنار مردان در مشهد است. برای مثال وقتی توسعه فضاهای ورزشی شهر را در دستور کار قرار میدهند، چند درصد و چند ساعت از این مکانها در اختیار بانوان قرار میگیرد؟ احتمالا ساعتهای پِرت و محدودی به بانوان اختصاص میدهند. یا بودجهریزی برای توسعه فضای سبز؛ آیا خانمها بهراحتی میتوانند از همه فضاهای پارک استفاده کنند؟ نه! زیرا این فضاها آنقدر که باید برایشان امن نیست. یا در حوزههای دیگر مثل دوچرخهسواری. سال گذشته چندین میلیارد برای این کار اختصاص دادیم. مطمئن باشید که بانوان ما سهمی از این مسیرها ندارند. بودجه سالانه شهرداری مشهد بیش از ۱۰هزار میلیارد تومان است و کنارگذاشتن نصف جامعه مشهد (بانوان) به اقتصاد شهر لطمه میزند. بهنظر من نداشتن دغدغه کافی و عدم شناخت کافی بودجهریزان از بودجه جنسیتی و نبود همت کافی در کمیسیون بودجه شورای شهر که همچنان تصویب بودجه را به روش سنتی و همیشگی، ولی با همت و سرعت بیشتر انجام میدهد از جمله عوامل دخیل در این موضوع است.
در موضوع حقوق زنان، بارها بر لزوم انطباق وضعیت آنان با شرایط روز و مقتضیات جامعه تأکید کردهاید. درباره دوچرخهسواری زنان در شهر که مرتبط با سلامت، نشاط و شادابی آنان است، اما موضع مدیریت شهری این بوده که ما تنها زیرساختهای شهری را فراهم میکنیم و اینکه زنان بتوانند از این امکانات استفاده کنند یا نه، به مدیریت شهری مرتبط نمیشود. نظر شما هم این است؟ اگر خیر، پس چرا شاهد تحرک فعالانهتری برای رفع این محدودیتها نیستیم؟
موضع شورای پنجم در این زمینه واضح و شفاف است. مسئله دوچرخهسواری زنان در مشهد بیشتر یک مسئله عرفی و فرهنگی است و مسئله مدیریتی نیست. مشهد بهلحاظ عرفی و فرهنگی آمادگی پذیرش دوچرخهسواری زنان را ندارد. وقتی اسلام توصیه میکند که به فرزندانتان تیراندازی و اسبسواری و شنا را یاد دهید، منظورش به همه فرزندان است نه فقط پسران! در آن زمان برای دفاع از خود تیراندازی لازم بوده و امروز دفاع شخصی جایگزین آن شده است. در این شرایط اگر در نظر داشته باشیم که اسلام به اسب بهعنوان وسیله حملونقل اشاره کرده است. در حال حاضر تعدادی از دختران ما در شهر دوچرخهسواری میکنند، ولی حساسیتی ایجاد نشده است. بانوان باید از دوچرخه استفاده کنند، البته از دوچرخههای شخصی، زیرا نمیتوانند از دوچرخههای ایستگاهها استفاده کنند، به این دلیل که مدیریت شهری این جسارت و ریسک را نکرد تا اجازه بدهد بانوان از دوچرخه استفاده کنند. شاید ابتدای دوره اگر این کار را میکرد پذیرش بیشتری وجود داشت تا بعدها که تعاملات و دخالتها بیشتر و این خواستهها مطرح شد. در هر صورت این ایراد وارد است. ما از دین و شرع که نمیتوانیم جلو بزنیم. ما بانوان خودمان کمکار هستیم. اگر برویم در این خصوص با مراجع، علما و محافل مذهبی صحبت کنیم و بگوییم که هدفمان از دوچرخهسواری الزاما بهعنوان یک وسیله حملونقل پاک و همگانی است، بعید میدانم که آنها واکنش منفی نشان دهند. در واقع این نگاه غلط را که دوچرخهسواری وسیلهای برای ولنگاری است باید در عمل تصحیح کنیم.
شما عضو هیئترئیسه شورای اسلامی شهر مشهد هستید و سالهای متمادی در عرصه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی حضوری فعالانه داشتهاید. تجربه زیسته شما بهعنوان یک زن در این حوزههای فعالیتی چگونه بوده است؟ بهسبب جنسیتتان با چه موانع، مشکلات و برخوردهایی مواجه شدهاید؟ هویت زنانه شما در این سالها دستخوش چه فرازونشیبهایی بوده است؟
حدود ۴۰ سال پیش و اوایلی که وارد این عرصهها شده بودم کار برایم سخت بود. اما بهمرور این موضوع کمرنگ شد و کار و اهداف جای آن را گرفت. شرایط اجتماعی آن زمان سخت بود و خیلی وقتها در جلسات با نگاههای سنگینی روبهرو میشدم. اما کمکم این مسائل حل شد بهطوریکه در حزبی که عضو آن بودم سِمتهایی مثل دبیر و عضو هیئترئیسه داشتم. در شورای اسلامی شهر خدا را شکر مانعی وجود ندارد و مشکلی در این زمینه از حیث جنسیت نداشتم. ضمنا در شورای شهرستان در سطح کارشناسی همکاران خانم را بهکار گرفتم؛ البته اعضای هیئترئیسه همه مرد هستند.
در یکی از اظهارنظرهای خود مطرح کردهاید که شورای پنجم حاصل تصمیمگیری نخبگانی شهر بوده و از این رو رفتارهای شورا اگرچه در تعامل و ارتباط مداوم با اقشار کف جامعه است، اما باید موردپسند نخبگان باشد. تا کنون چند بار خود را در معرض نقد مستقیم اصحاب رسانه، نخبگان دانشگاهی و متخصصان قرار دادهاید؟
شورای پنجم شهر مشهد هم از نظر میزان تحصیلات اعضا و هم از نظر سوابق کار اجرایی و دانشگاهی یکی از دورههای با میانگین بالاست. حضور چند عضو هیئتعلمی، فرماندار، مدیرکل و یک شهردار شاهد این مدعاست و نمایندگانی از همه اقشار جامعه از جمله فعالان فرهنگی، ورزشکاران، فعالان بخش خصوصی، جامعه پزشکان و مهندسان در ترکیب شورا حضور دارند و در رشته خودشان صاحب نظر هستند. خود این موضوع تسهیلکننده ارتباط اعضا با جامعه نخبگانی در حوزههای مختلف است. درباره ارتباط با مردم هم که بهجز دیدارهای عمومی، حضور در سامانه۱۳۷ و پاسخ مستقیم به سؤالها و دغدغههای شهروندان بهصورت منظم وجود داشته است و خواهد داشت. درباره شخص من هم که شما حتما شنیدهاید که نهتنها در روزهای سهشنبه که روز دیدار عمومی است بلکه در خیلی از ایام هفته، در اتاقم بهروی مردم گشوده است و این باعث ازدحام مراجعهکنندگان شده است. اما درباره اینکه چقدر خودم را در معرض نقد مستقیم اصحاب رسانه و متخصصان قرار دادهام، خوب است نظر خود آنها را بپرسید، زیرا گمان نمیکنم گفتوگویی را رد کرده باشم یا به جلسه نقدی دعوت شده باشم و اگر مقدوراتم اجازه میداده است، نرفته باشم.
در حوزههای مختلف مدیریت شهری و بیشتر در حوزه فرهنگی و اجتماعی شاهد هستیم که برخی مدیران دوره جدید، دارای نسبت خانوادگی با برخی اعضای شورا هستند. این مسئله با تأکید شما بر نخبهگرایی در تناقض نیست؟ آیا کاندیداهای نخبهتر و متخصصتری برای تصدی این پستهای مدیریتی وجود ندارد؟
اینکه میفرمایید لازم است با ذکر مصداق باشد. تا آنجا که من میدانم هیچکدام از مدیران ردهبالا و میانی حوزه فرهنگی نسبت خانوادگی با اعضای شورا ندارند. البته اگر فرض را بر این بگیریم که چنین اتفاق نادری هم رخ داده باشد، در این صورت باید دید آیا او بدون سوابق لازم و طیکردن مدارج بهصورت یکشبه به آن مقام رسیده است که اگر چنین باشد فاجعه است، اما اگر فرد مورد نظر در رشته خود متخصص است و بهتدریج در شغلش پیشرفت کرده و قبلا به مدارجی در سطح یا حتی بالاتر از شغلی که گرفته هم رسیده است، چرا باید با وجود شایستگی و صرفا بهخاطر نسبت فامیلی طرد شود؟ البته ترجیح شخص من این است که بهخاطر فضای جامعه در چند سال اخیر و حساسیتها روی ژنهای خوب و اینکه هر خانوادهای حالا دیگر صاحب فرزندی تحصیلکرده و جویای شغل است، بستگانم را از پذیرفتن مسئولیت در حوزه شورا و شهرداری منع کنم تا شایستگیشان تحتشعاع این فضا قرار نگیرد. آن هم وقتی آنها تواناییهایشان را بهاثبات رساندهاند و در بخش خصوصی با حاشیه کمتر میتوانند فعالیت کنند و الگوی دیگران باشند.
بسیاری از اقدامات بخشهای مختلف حوزه فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد با یکدیگر همپوشانی دارد و بهاصطلاح شاهد نوعی موازیکاری در این حوزه هستیم. چرا به این موضوع رسیدگی نمیشود و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی شهرداری ساماندهی نمیشود؟
این مسئله ساختاری است و یک طرف آن به کمیسیون شورا بهعنوان رأس هرم سیاستگذاری مسائل فرهنگی بازمیگردد. در خصوص مسائل فرهنگی باید تصمیمات واحد در شهر داشته باشیم. ولی ممکن است این تصمیم واحد مجریان متعددی داشته باشد. برای مثال باید سرفصلهای آموزش شهروندی تهیه، بودجه آن مشخص و در کمیسیون فرهنگی تفکیک شود که این تعداد مجری با هماهنگی معاونت فرهنگی میتوانند فعالیت کنند. معاونت فرهنگی ما در دو سال و نیم گذشته بهدلیل تغییر و تحولات متعدد نتوانسته است آنگونه که باید اتفاقات فرهنگی شهر را فرماندهی کند. در این شرایط طبیعی است که بخشهای فرهنگی در سایر سازمانها بهتنهایی بار پرکردن بخشی از این خلأ موجود را بهدوش بکشند؛ بنابراین بخشی از موازیکاری به عدم فرماندهی، تغییر و تحولات معاونت فرهنگی و نبود قدرت و قوت کافی در کمیسیون فرهنگی و احاطه بر موضوعات فرهنگی برمیگردد.
در ماههای اخیر برخی لوایح نظیر مالیات بر ارزش افزوده و برخی اظهارنظرهای مسئولان کشوری ناظر بر تحدید اختیارات شوراها و مدیریت محلی است. این در حالی است که بهجای حرکت در جهت رشد تمرکززدایی و کاهش تصدیگرایی دولتی، گویا مسیر متفاوتی در حال طیشدن است. نظر شما در این باره چیست؟
نظر من این است که متأسفانه در کشور ما هنوز بسیاری از مسئولان به این باور نرسیدهاند که ریشه بسیاری از مشکلات تمرکزگرایی و تصدیگری دولتی است و این موضوع فقط درباره شوراها و دولت نیست. میبینیم که حتی با وجود ابلاغ سیاستهای اصل۴۴ توسط مقام معظم رهبری باز هم بسیاری از شرکتهای بزرگ ما از دولتی به خصولتی تغییر کردند و آن هدفی که رهبری دنبال آن بودند اجرا نشد. درحالیکه تا قبل از تشکیل شوراها، شهرداریها وبال گردن دولت بودند، اما امروز میبینیم علاوه بر اینکه این نهاد افزایش مشارکت شهروندان در اداره شهر را در پی داشته، مستقل هم شده است و تنها بخش کوچکی از بودجه سالانهاش را آن هم از طریق عوارض قانونی از دولت میگیرد و کمکحال دولت است، اما باز هم مقاومت وجود دارد. البته این راه درازی است و برای توسعه باید صبر داشت.
به شورای اسلامی پنجم شهر مشهد در حوزه زنان چه نمرهای میدهید؟
بیتعارف نمره قبولی نمیدهم. اگر در حوزه عدالت جنسیتی حرکت مثبت و اقدامات جدی داشتیم نمره قبولی میدادم. تلاشهای خوبی صورت گرفته، اما تلاشهای معناداری که تغییر اساسی ایجاد کند نبوده است. اینکه دو جشن ویژه بانوان در سال برگزار شود، حرکت خوبی است، اما حرکتهای ساختاری که منجر به تغییر و تحولات جدی در حوزه زنان شود نداشتیم. البته فضای مردسالارانه حاکم در شهرداری مشهد را از بین بردهایم و این کاخ شیشهای ترک برداشته، اما سقف شیشهای آن هنوز نشکسته است و بانوان هم نتوانستهاند از این سقف خارج بشوند. بهنظرم هنوز خیلی کار داریم تا به آنجا برسیم. در این شرایط اگر خیلی خوشبینانه نگاه کنیم و بگوییم فضا را عوض کردهایم، قبول شدهایم. البته در حوزه بانوان اتفاقات خوبی افتاده و فضای فرهنگی عوض شده و توجه به بانوان پررنگتر شده است. به پارک ریحانه و حجاب بودجه اختصاص دادیم. در بخشهایی از شهر فضاهای اختصاصی در پارکهای عمومی برای بانوان ایجاد شده است. از این دست اقدامات انجام شده، اما این کارها منجر به تغییر اساسی نشده است و در نتیجه من نمره قبولی نمیدهم.
برای نوروز۹۹ به شهروندان مشهدی چه عیدی میدهید؟
با وجود بیماری کرونا و این شرایط هر چه برنامه داشتیم تحت تأثیر قرار گرفته و لغو شده است. فقط میتوانم بگویم در سال۹۹ انشاءا... فاز اول پارک بانوان وکیلآباد را افتتاح خواهیم کرد. حدود ۲۰میلیارد تومان برای این پارک هزینه شده است و بهزودی فضای اختصاصی خوبی برای بانوان ایجاد خواهد شد.
چشمانداز و دورنمای مطلوب شما از شهر مشهد چیست؟
شهری که همه مردم آن فارغ از جنسیت و بر اساس شایستگی و توانمندیهایشان نقشآفرینی کنند. مشهد شهری است که پتانسیل جذب سالانه ۳۰میلیون زائر را دارد که این فرصتی است که در کمتر شهری وجود دارد. در این شهر نباید بیکار و فقیر داشته باشیم. دورنمای مطلوب من برای مشهد شهری بدون فقیر، بیکار و بدون مشکلات و آسیبهای اجتماعی است. متأسفانه رتبههای اول آسیبهای اجتماعی را داریم. امیدوارم با حرکتهایی که در شورای پنجم و مدیریت شهری برای جذب سرمایهگذاری انجام شده است بتوانیم از این فرصت حضور زائران در شهرمان در جهت اشتغالزایی و استفاده از توانمندیهای بانوان استفاده کنیم، زیرا هر چه به حوزه بانوان توجه شود و زنان این جامعه عزت ببینند، آسیبهای اجتماعی هم کاهش مییابد و انشاءا... به دورنمای مطلوب مشهد هم نزدیکتر میشویم.