به گزارش شهرآرانیوز، سه دهه برای احیای هنر دستباف ایرانزمین تلاش کرده است. سال گذشته، هشتمین کاشی ماندگار میراث فرهنگی خراسانرضوی، به پاس سالها تلاش او برای آموزش، احیا و کارآفرینی در عرصه صنایعدستی، بر سردر منزلش جا گرفت. سالها احیاگر منسوجات حرم مطهر رضوی هم بوده و حالا بیشتر حرفهایش از صندوقپوش١ عزیزی است که در دهه کرامت، به همت او و مسئولان موزه حرم، رونمایی شده است. صندوقپوشی زربفت متعلق به دوره صفویه که تار و پودش از نخهای گلابتون سیمین و زرین و ابریشم است و به آیات سوره مبارکه فتح آراسته شده است. زهرا محسنی میگوید: این صندوقپوش، نفیسترین و قدیمیترین منسوج حرم مطهر است. اثر سالم است و شناسنامهاش هم تکمیل و همینها موجب ارزشمندی آن در مقایسه با دیگر منسوجات حرم مطهر رضوی شده است. او هنر و صنایع دستی را راهی برای احیای تاریخ و هویت یک کشور میداند و عقیده دارد متخصصان این حوزه، باید نهایت دقت و حفاظت را از این آثار به کار ببندند، چون یک ملت با دیدن این آثار، به هویتشان پی میبرند. شعار پیشکسوت صنایع دستی و هنرهای سنتی این است: «آموزش بده و احیا کن. کارآفرینی در پیاش میآید.»
١. پیش از پدیدآمدن ضریح، برای آراستن و حفاظت مقبره، روی آن، صندوقهای چوبی و آهنی میساختند و روی صندوق را با پارچهای زینتی میپوشاندند که صندوقپوش نام داشت.
تمام دوختهای سنتی ایرانی را تدریس کرده است. سوزندوزی بلوچ، قلابدوزی رشت و پتهدوزی کرمان، خوسدوزی استان هرمزگان و ابریشمدوزی کردستان و ... و ... همه را آموزش داده و با این کار به احیای این هنرها پرداخته است. احیای هنر رودوزی سنتی ایران که آراستن پارچههای ساده با نخهای ابریشم و پشم و پنبه و گلابتون سیمین و زرین است. خوب بلد کار است و روایتگر هنرش. همین است که در سال٩٢، گواهینامه درجه یک معادل دکتری افتخاری در رشته رودوزیهای سنتی ایران به او اهدا شد. در سال ٩١ هم به عنوان هنرمند برتر صنایع دستی کشور معرفی شده بود. در سال ١٣٩٠ نشان اصالت یونسکو را در رشته ابریشمدوزی کلات دریافت کرد. این نشان به کاری تعلق میگیرد که نشاندهنده هویت فرهنگی و ملی هنرهای سنتی یک کشور باشند. اثر او دستبافتههایی است از ابریشم و پشم مانند جوراب کیف، بازوبند، کمربند و ... که نقوش رویش، ابریشمدوزی است.
اما سالها پیش از این عناوین، از او دعوت میشود تا به عنوان کارشناس منسوجات خزانهداری کل آستان قدس رضوی، مهمان عزیز این آستان شود و احیاگر گنجینهای از منسوجات حرم که هر کدام روایتگر تاریخ، فرهنگ و باورهای دینی و معنوی مردم ایران زمین است.
١٨سال است منسوجات آستان قدس را بررسی میکند. به گفته او نزدیک به ١٨٠٠ منسوجات شامل صندوقپوش، زریپوش ٢ و تابلو و پرچم و ... در مخزن منسوجات حرم مطهر است که بازمانده دورانهای تاریخی مختلف ایران از صفویه تا دوران معاصر است.
«زمانی که به خزانه آستان قدس آمدم، منسوجات به طریق خیلی سنتی، بستهبندی و بقچه شده و روی هیچکدام از آنها کار علمی انجام نگرفته بود. خوب، آنها فکر نمیکردند این پارچهها اینقدر ارزشمند باشد و نیاز به بررسی داشته باشد.» خانم محسنی در ابتدای کار، به ١٠ تا ١٢تن از کارکنان موزه، مرمت منسوجات را آموزش میدهد و سپس با همراهی آنها بهطور درست و اصولی، به شناسایی، گندزدایی، بایگانی و طبقهبندی و درنهایت شناسنامهدارکردن این منسوجات میپردازند.
«رودوزیهای منسوجات، قلابدوزی، سرمهدوزی، مرواریددوزی و ... بود و جنس پارچهها به طور معمول از مخمل و زربفت بودند. هماکنون بیشتر منسوجات را طبقهبندی و شناسنامهدار کردهایم و فقط تعدادی لباس باقی مانده است. چند کار نفیس را هم به همراهی شاگردانم مرمت کردیم که هماکنون در گنجینه نگهداری میشود.»
٢. زریپوشها را برای زیبایی، روی سقف یا شیروانی ضریح میانداختند که به آن شیروانیپوش یا زریپوش میگویند.
اما نفیسترین و قدیمیترین منسوج در گنجینه موزه حرم مطهر، صندوقپوشی زربفت بازمانده از دوران صفوی یعنی ۶٠٠سال پیش است. او میگوید این اثر، نفیسترین است، چون هم شناسنامهاش تکمیل و هم اثر سالم است. ما هم آن را به طور صحیح و علمی بایگانی کردهایم.
خانم محسنی به این اشاره میکند که در شناسنامه این اثر آمده است که در سال ٩۵٢هجری قمری در رشت بافته شده است. بافندهاش میرنظام کاشانی و بانیاش حاجی اسرار لاهیجی بوده است. او به این اشاره میکند که این صندوقپوش، اثری ارزشمند در حفظ تاریخ و هویت کشور ماست. چون در هیچ کتابی نمیتوان یافت که ۶٠٠سال پیش در رشت، زربفت کار میشده است و میدانیم که بافت زربفت از دوران ساسانیان منتقل شده است.
او ادامه میدهد: هر جسمی حتی فلز، قدرت کشش دارد. کشش الیاف پارچه اگر تمام شود، شما فکر میکنید کسی روی آن تیغ کشیده و پارچه میافتد. نظر من هم این بود که این صندوقپوش، به اندازه کافی، ایستایی داشته و این کشش الیاف، ممکن است به حدی برسد که یک روز بیایید و ببینید انگار تیغ خورده و پاره شده است. این صندوقپوش را هرچندسال یکبار استراحت میدادیم و به مخزن میرفت. حالا بعد از ١٢سال آن را با نهایت مواظبت بیرون آوردیم و برای بازدید علاقهمندان در دهه کرامت، نمایش دادهایم.
کارشناس منسوجات حرم مطهر رضوی درباره ویژگیهای صندوقپوش ششصدساله میگوید: این صندوقپوش زربفت است. زربفت پارچهای خاص است که از زمان هخامنشیان در ایران کار میشده و نهایت اوجش در دوران ساسانیان است. بعد از ورود اسلام به ایران، نقوش انسانی و حیوانی از روی این پارچهها حذف میشود، اما هنرمندان باهوش ایران که نمیخواستند این هویت از دست برود، به کشیدن خط و نقوش گیاهی روی بافت پارچه روی آوردند.
او ادامه میدهد: بافت این پوشش، راهراههایی رنگی با نقوش گیاهی است که به آن، محرمات میگویند. در ۲ راه افقی به رنگ الماسی آبی و ۲ راه به رنگ سیاه، سوره فتح، به خط ثلث و با تراکم بسیار نوشته شده است. این ستونها پارچه را دور میزند، جا کم میآورد و روی سقف میرود و آنجا، سوره فتح تمام میشود. جنس بافت هم از نخهای ابریشم رنگی و گلابتون سیمین و زرین است. در نوشتههای مشکی از سولفات آهن استفاده شده است و همانها به ابریشم کار در بخشهایی آسیب زده است. در دوره صفویه نمیدانستند سولفات آهن، اثر بدی روی نخ ابریشم میگذارد و آن را از بین میبرد در حالی که نخهای گلابتون سالم مانده است.
او به این هم اشاره میکند که اینقدر این پارچهها ارزشمند بوده که خلفای عرب، به جای خراج از ایرانیان، پارچههای زربفت میگرفتهاند.
به گفته پیشکسوت صنایع دستی کشور، اهمیت کار صنایع دستی، ثبت هویت یک ملت است. آن هم در سرزمین ما که ۳ کتابسوزی بزرگ داشته و بخش زیادی از تاریخ و هویتمان از دست رفته است. او با بیان این موضوع میگوید: کتابسوزی اسکندر، تازیها و قوم مغول باعث شد ما از گذشتگان خود، نوشته تدوینشدهای نداشته باشیم و باید برویم آثار یونانیها را بخوانیم. اسکندر با غلبه بر ایران، سوزاندن هویت و فرهنگمان را نشانه رفته بود. مغولها نیز هم آدمها را کشتند و هم بهترین کتابهای ما را سوزاندند. ما چطور میتوانیم فرهنگمان را ثابت کنیم. اینکه که بودیم و چه هستیم. خوب، ما اگر کتاب نداریم، آثار تاریخی و صنایع دستیمان هنوز هست و میتواند نشان دهد هویت ما چیست. چنانکه در حجاریهای تخت جمشید، پادشاهانی را میبینیم که لباسهای مفصل دارند که دوختهای خوبی روی آن دارد. روی صندلی خراطی نشستهاند و مردم میآیند و جشن میگیرند. در این بین، متخصصان این حوزه، باید نهایت دقت و حفاظت را از این آثار به کار ببندند، چون یک ملت با دیدن این آثار، به هویتشان پی میبرند.
اما تالیفی هم از او با عنوان «شاهکارهای هنری در آستان قدس رضوی، ضریحپوشها و صندوقپوشها» در سال ۱۳۹۳ توسط موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی به چاپ رسیده است. اخیرا نیز در بهار ۱۳۹۹، معاونت صنایع دستی استان خراسان رضوی، مجموعهای از کتابچههای آموزشیاش را با عنوان «مبانی دوختهای سنتی ایران از ابتدا تا پیشرفته» منتشر کرده است. خانم محسنی در این جزوهها تمامی دوختهای پایه مورد نیاز در سوزندوزیهای سنتی ایران را به صورت کاملا تصویری و توضیحاتی کافی به نمایش درآورده است.
زهرا محسنی متولد سال ١٣٢٧ در تهران است. شغل پدر، خانوادهاش را به جنوب ایران میکشاند و قبولی در رشته پزشکی، پایش را به مشهد باز میکند و از سال ۴۶ در مشهد سکونت دارد. ۳ سال پزشکی میخواند، اما به دنبال علاقههای کودکی خود، پزشکی را رها میکند و در رشته حرفه و فن تحصیل را از سر میگیرد.
«در دوران کودکی من یعنی حدود سال ٣۶، هیچ کلاسی برای آموزش هنر به کودکان وجود نداشت، تنها برخی از خانوادهها به صورت موروثی این هنر را به فرزندان خود انتقال میدادند. من که علاقه بسیاری به آموختن هنر داشتم، با دیدن یک تابلو گلدوزی شده از گل مینا، در دست دوستم، عاشق این هنر شدم و خودم بدون هیچ آموزشی در خانه شروع به گلدوزی کردم.»
سال ۵٣ به استخدام آموزش و پرورش درمی آید و کارش را به عنوان معلم حرفه وفن آغاز میکند. اما دامنه تدریس محسنی تنها به مدرسه خلاصه نمیشود. «سالها معلم بودم و درس میدادم و در عین حال سوزندوزی میکردم. تحقیقات زیادی روی پارچه انجام دادم. کار کردم و کار کردم و کار کردم و خسته نشدم.»
در سال ۶٧، نخستین کارگاه صنایع دستی دختران مشهد را مدیریت و افراد بسیاری را از همان کارگاه علاقهمند به هنر و گسترش آن میکند. تمام دختران مقطع راهنمایی در ناحیه۴ آموزش و پرورش مشهد، در زنگ حرفه و فن به این کارگاه مراجعه و از این کلاسها استفاده میکردند. ۲ سالن بزرگ در مدرسه راهنمایی شهید چراغچی، روبه روی سازمان اوقاف، ویژه این کارگاهها بود و به طور رایگان هنرهای دستی مانند سوزندوزی، ســرمــــهدوزی، مــرواریدبافـــی و ... را به دختران محصل آموزش میداده است. آموزشهایی که تاثیر زیادی در شکفتهشدن استعدادهای آن نسل داشت.
در سال ٧٢ هم با برگزاری کلاسهای صنایع دستی در اداره ارشاد برای معلمان رشته حرفه و فن، گام بزرگی در توسعه و حفظ صنایع دستی برمی دارد. «برای معلمان درخواست آموزشهای ضمن خدمت کردم و آنها را پای آموزش کشاندم. خودش عقیده دارد که آموزش معلمان، کاری پایهای و بنیادی است. چون یک معلم همه این آموزشها را به شاگردان خودش هم منتقل میکند. از طرفی رفتن هنر به هر خانه و خانواده نیز در علاقهمندی افراد بیشتری به صنایع دستی تأثیرگذار است.
او سوزندوزی را خیلی سالها پیش در تهران و نزد خانم صبا همسر ابوالحسن صبا آموخته است؛ و حالا علاوه بر آموزشهای خود به معلمان، از آموزشهای خانم ناهید امیدی برای آنها که به گفته او تمام بار سوزندوزی خراسان بر دوش این هنرمند بوده است، بهره میبرد. او در این باره میگوید: «کلاسها در اداره ارشاد برگزار میشد. ١٨٠ساعت ضمن خدمت برای معلمها گرفتم. این ساعات ضمن خدمت، امتیازهای زیادی برای آنها داشت و آموزشهای بسیار خوبی دیدند که برایشان مفید بود.»
اما یکی از مهمترین اقدامات محسنی را میتوان راهاندازی «فرهنگ سرای فرخ» و تربیت هنرجویان فراوانی در این فرهنگسرا دانست. او در سال ٨١ تا سال ٨٩ به صورت داوطلبانه این فرهنگسرا را اداره کرد. در این باره تعریف میکند: «ساختمان فرهنگسرا متعلق به زندهیاد جهانگیر فرخ، روانشناس معروف مشهدی، بود که آن را برای کارهای هنری دختران، وقف کرده بودند. ساختمان فرهنگسرا در ابتدای بازار جنت واقع شده و بسیار قدیمی بود. ما انجا با دعوت از استادان بزرگ مشهد، کلاسهای تئاتر، سرود، طراحی، نگارگری، خوشنویسی، صنایع دستی، کاشیکاری و برگزار میکردیم. طبقه پایین فرهنگسرا هم نگارخانه راه انداختیم. تنها نگارخانه مشهد بعد از میرک بود و فرخ نام گرفت. ما سالی ۴٠ نمایشگاه دانشآموزی، دانشجویی و ویژه استادان برگزار میکردیم.» فعالیت فرهنگسرا بیشتر از ١٠سال به طول نمیانجامد و با رفتن محسنی از مدیریت این فرهنگسرا، کار آنجا نیز به پایان میرسد.
خانم محسنی در مراسم نصب هشتمین کاشی ماندگار میراث فرهنگی خراسان رضوی بر سر در منزلش گفته بود: امروز هنرمندان نگران هستند، با ورود فناوری، صنایع دستی و هویت ما زیر سوال برود، اما من به شما میگویم نگران نباشید، زیرا این شرایط در اصطلاح، ریشه در آب و خاک ما دارد و آن چیزی ماندگار میشود که اصالت داشته باشد.
سالها همنشین نخهای گلابتون طلایی و ابریشمهای قرمز و سبز و مشکی و آبی آسمانی بوده است. تمام هنرش در صدایش و حرفهایش پیداست با طنینی زنگدار.
او میگوید: «هدف ما چیست؟ جلوگیری از انقراض صنایع دستی کشورمان. با آموزشدادن، این هنرها احیا و در پی آن کارآفرینی ایجاد میشود. تعداد زیادی از شاگردانم در شهرهای استان خراسان رضوی، آموزش دیده و صاحب برندهای بسیار خوبی شدهاند و حالا خودشان کارآفرینی میکنند. دلم میخواهد تا زمانی که زنده هستم، این هنرها زنده شوند. الان هم میبینیم که هنر رودوزیهای سنتی، خیلی بین جوانان مقبول افتاده است. بین کسانی که حتی به سوزن دست نمیزدند.»
او هنوز که هنوز است در هفتادودوسالگی، دست از آموزش و تحقیق و بررسی بر نداشته است و روزهایی در هفته در خانه ملک حضور دارد و تجربههای خود را به استادان و هنرجویان منتقل میکند. حضور در بخش خزانه منسوجات حرم مطهر هم که جزو برنامه دائمیاش شده است. میگوید: «وقتی حرم میروم، دردهای ناشی از کهولت سن را فراموش میکنم، اما به حیاط خانه که میآیم دردها ریز ریز سراغم میآیند. من هیچگاه بهدنبال استراحت و میل خودم نبودم. وابستگی مالی هم به چیزی نداشتم. وام میگرفتم و میرفتم موزههای دنیا را میدیدم. این کار چشمانم را باز کرد و تجربههایم را به اینجا منتقل کردم.»