به گزارش شهرآرانیوز، پیک برق یا پیک مصرف برق، عباراتی هستند که این روزها زیاد میشنویم. برای درک کامل این مفهوم باید بدانیم که شبکه برق چگونه کار میکند و چرا مصرف برق به اوج میرسد.
۱-برق قابلیت ذخیره ندارد.
۲-ظرفیت تولید همزمان برق محدود است
در نتیجه اگر کل نیروگاههای برق کشور با حداکثر ظرفیت تولید خود در یک لحظه مشغول به کار باشند، باز هم ظرفیت تولید همزمان برق در کشور محدود به مجموع ظرفیت تولید همزمان این نیروگاههاست. باهمین توضیحات در برخی از روزهای سال به خصوص در فصل گرم سال که بار سرمایش خانهها و ادارات و مغازهها به بار شبکه برق اضافه میشود.
میزان مصرف برق مشترکان از میزان برق تولیدی بیشتر میشود که به این زمان اوج مصرف یا پیک برق میگویند. در نتیجه اگر میزان مصرف آنی از میزان تولید آنی بیشتر باشد، به ناچار به بخشی از مصرفکنندگان برق نخواهد رسید و شرکتهای برق از مردم میخواهند که مصرف برق خود را مدیریت کنند و کاهش دهند تا دچار خاموشی نشوند.
مثالی ساده برای درک بهتر موضوع پیک شبکه برق
یک بانک با ۴ باجه پاسخگو به مشتریان را در نظر بگیرید. این بانک معمولا در ساعات اولیه صبح بسیار خلوت است و معمولا بسیاری از باجهها خالی میمانند. هر چه به ساعات ظهر نزدیک میشویم، بانک شلوغتر میشود و تمامیباجهها به مشتریان خدمات میدهند. در صورتی که در یک لحظه تعداد مشتریان بانک از تعداد باجهها بیشتر شود، صف ایجاد میشود یعنی حداکثر ظرفیت خدمترسانی همزمان بانک، کمتر از تعداد مشتریان متقاضی خدمات بانکی است در این حالت بانک عملا قادر به ارائه خدمات به آنها نخواهد بود و افرادی که در نوبت نشستهاند، از دریافت خدمات بانکی در آن لحظه محروم میمانند.
این حالت مشابه وضعیتی در شبکه برق است که مصرف همزمان مصرفکنندگان از تولید همزمان شبکه بیشتر میشود و تعدادی از مصرف کنندگان بیبرق میشوند (یا دچار خاموشی میشوند) یک راهکار برای مدیریت مساله شلوغی بانک در ساعات ظهر، افزایش تعداد باجههاست. البته این راهکار پرهزینهترین راهکار برای حل این مساله به حساب میآید.
برای اضافه کردن یک باجه، بانک باید زمین بزرگتری در اختیار داشته باشد. یعنی هر قدر تعداد این باجهها افزایش یابد، زیربنای مورد نیاز برای بانکها باید افزایش یابد که هزینه بالایی دارد. هر باجه نیاز به تجیزات کامپیوتری و اداری هم دارد که باید تجهیز شود. برای هر باجه هم باید یک نیروی جدید استخدام شود که باید هزینههای آن را هم به هزینههای این راهکار اضافه کنیم. بخشی از هزینهها هم ناشی از هزینههای بالاسری ناشی از اضافهشدن یک باجه و کارمند به مجموعه است.
شاید همه این هزینهها قابل توجیه باشد ولی با اضافه شدن یک باجه دیگر، تعداد باجههای بیکار در ساعت خلوت صبح نیز افزایش مییابد که بازده سرمایه گذاری انجام شده را کم میکند.
راهکار دیگری حل این مشکل از طریق مشتریان بانک است؛ گفتیم بسیاری از باجهها در ساعات اولیه صبح خالی هستند. اگر تعدادی از مشتریان به جای ساعات شلوغ بانک (ساعات پیک)، در این ساعات به بانک مراجعه میکردند، هم نیازی به نشستن در صف نداشتند و هم از تعداد مشتریان در ساعات پیک کمتر میشد.
شرکت برق میتواند راهکار پرهزینه را انتخاب کند: نیروگاههای بیشتری ایجاد کند تا قادر به برآمدن از تقاضای برق در زمانهای پیک باشد. ولی سرمایه احداث یک نیروگاه برق بسیار بالاست. هزینهای که برای تامین آن مجبور به کاهش بودجه بخشهای دیگری مثل آموزش، سلامت، عمران و …. است.
راهکار دیگر این مساله مثل بانک، در دست مصرفکنندگان است. مصرفکنندگان در صورتی که بخشی از مصارف غیرضرور خود را به ساعاتی غیر از ساعات پیک منتقل کنند، هم مجبور به تحمل خاموشیهای اجباری در شبکه برق نخواهند شد و هم با کاهش پیک مصرف در ساعات اوج مصرف، نیاز به ایجاد نیروگاههای جدید کاهش مییابد.
برنامههای پاسخگویی بار در برگیرنده روشهایی از مدیریت سمت مصرف است که به تغیر میزان مصرف مشترکین و افزایش مصرف بیش از تولید اعمال میشود. در این برنامهها یا از طریق ارتباط با مشترکین با مصارف عمده یا برق مصرفی برای ساعاتی کاهش مییابد و یا اینکه از طریق به کارگیری مولدهای خودتأمین، برق مورد نیاز شبکه فراهم میگردد.
پس احتمالا پاسخ این سوال مهم را میتوانیم حدس بزنیم؛ چرا توانیر و شرکتهای برق در برخی روزها از ما میخواهند با آنها برای کاهش مصرف برق همراهی کنیم. در واقع اصلیترین ارمغان مشارکت در این طرحها استمرار و پایداری برق در اختیار ما و کاهش آسیب به تجهیزات برقی است.