به گزارش شهرآرانیوز، با اینکه خانه اسراء در محله الشجاعیه در شرق غزه بمباران شده و او به دیرالبلح و از آنجا به شهر رفح در جنوب باریکه غزه رفته بود و بسیاری از اعضای خانوادهاش را در این جنگ از دست داده است، تا پیش از این از غزه خارج نشده بود و با خستگیناپذیری مثالزدنیای به کار اطلاعرسانی از فجایع نسلکشی در غزه ادامه میداد.
بیش از هفت ماه از حمله رژیم اسرائیل به غزه میگذرد و او نزدیک به دو ماه است که از غزه دور شده و این دو ماه، مثل دو سال بر او گذشته است. به قول خودش، بااینکه تصویرش از خودش، زنی قوی است، حالا که بیرون از غزه است، بهمراتب شکننده شده و هر بار سخن از غزه به میان میآید، بیاختیار اشک از چشمانش جاری میشود و پرنده قلبش در آسمان غزه پر میزند.
اسراء داستان غریبی دارد؛ داستانی که یکی از غمانگیزترین بخشهایش، قبل از ستم آوارشده بر اهالی غزه که او و خانوادهاش هم جزئی از آن هستند، به ماجرای پسرش، انس، گره میخورد؛ دو ساله که بود مادرش بیشتر متوجه تفاوتهایش با بقیه بچههای همسنوسال پسرک شد. اسراء و همسرش، معمر، چند روزی کارشان را تعطیل کردند. انس را ابتدا پیش یک پزشک غزهای بردند و نتایج آزمایشها و کارهای تشخیصی متعدد نشان داد فرزندشان از عوارض استفاده از بمبهای فسفری توسط اسرائیلیها، برای همه عمر آسیب دیده و دچار معلولیت شده و کاری از دست کسی برنمیآید.... این را یک پزشک حاذق مصری هم تأیید کرد. اسراء در سال ۲۰۰۸ وقتی که انس سه ماه بیشتر نداشت و شیرخوار بود، تصمیم گرفته بود پوشش میدانی شبکه العالم از حوادث غزه را فعالانهتر پی بگیرد. در یکی از این پوششهای خبری، به منطقهای رفته بود که اولینبار نظامیان صهیونیست در بمباران آن از بمبهای شیمیایی استفاده کرده بودند. اسراء غافلگیر شده بود. کار مادر به بیمارستان کشید و بعد از اینکه اندکی التیام یافت به خانه برگشت و انس را که بیتابی میکرد، مثل همیشه شیر داد. نمیدانست که با شیر، عامل یک عمر درگیری انس با عوارض را هم به کام او میریزد. در تمام مدت شیردهی مسمومیت از شیر به کودک منتقل شد و انس حالا هم که ۱۵ سال از آن روزها میگذرد، با مشکلاتی عدیده دستوپنجه نرم میکند. به گفته اسراء، نگهداری از انس که به خاطر نیازمندیهای ویژهاش، پیش از اوجگیری جنگ در یک مؤسسه مخصوص مراقبت میشد، بسیار دشوار شده بود. اسراء میگوید: «پس از آنکه خانهمان در محله الشجاعیه در شرق غزه بمباران شد، مجبور شدیم به محل دیگری مهاجرت کنیم. به خانهای رفتیم که بسیاری از خانوادههای دیگر دیرالبلح را در خودش جای داده بود. این خانه مناسب مراقبت از پسرم نبود. یک بار بهدنبال خروج پسر بیمارمان از محل سکونت جدید در دیرالبلح، ۲۲ ساعت از وضعیت او بیخبر بودیم و نمیدانستیم چه بر سرش آمده؛ آیا بر اثر حملات رژیم صهیونیستی زخمی شده، دستوپایش قطع شده یا کشته شده است. در نهایت اضطراب، پدرش در میان ویرانهها و پیکرهای فلسطینیانی که طعمه سگها شده بودند، بهدنبال پیکر پسرمان، انس، میگشت....» اسراء از آن ۲۲ ساعت هولناک و پیدا شدن پسرش در اوج ناامیدی و درحالیکه او بهشدت ترسیده و گرسنه و سردش شده بود، میگوید و این موضوع را یکی از علتهایی توصیف میکند که ناچارش کرده از غزه بیرون بیاید، آن هم بعداز آنکه بهقول خودش مردمش از آب شور دریا نوشیدهاند و با برگ درختها تغذیه کردهاند، اما پای سرزمینشان ایستادهاند. او یکی از نمادهای مقاومت غزه است و چنین تصمیمی قطعا برایش جانکاه بوده است.
سال ۲۰۰۵ فعالیتش را در تلویزیون فلسطین آغاز و سال۲۰۰۶ با معمر ابوطبیخ، از همکاران تصویربردار این شبکه ازدواج کرد. سال ۲۰۰۷ سال پیوستنش به شبکه ایرانی العالم بود. سال تولد لیان، اولین فرزند و تنها دختر اسراء و معمر. از ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ که جنگ ۲۲روزه شروع شد، این بانوی خبرنگار که در آن مقطع مادر دو فرزند بود، بهتنهایی تصویر ۲۲روز مقاومت مردم غزه را به دنیا منعکس کرد؛ زیرا خضر شاهین، خبرنگار العالم در قدس اشغالی هم دستگیر شده بود و او در شرایطی پرخطر حوادث خونین غزه و مصائب انسانیاش را برای شبکه العالم گزارش میکرد و با روایت حرفهای داستان خانههای ویرانشده، کودکان بیمدرسه که زیر چادرها درس میخواندند، مجروحان جنگی، خانوادههای اسرا وشهدای غزه و مردمی که پشت دروازههای گذرگاه شهر رفح کمک میطلبیدند، جایگاه خبرنگاریاش را رشدی چشمگیر میداد. روحیه و تلاش بینظیر اسراء باعث شد سال ۲۰۱۰ در همایش تجلیل از برترین خبرنگاران زن جهان اسلام در ایران، از میان هفت خبرنگار برگزیده، بهعنوان دارنده «رتبه نخست خبرنگاران زن جهان اسلام» دست یابد؛ هرچند که بهدلیل شرایط دشوار محاصره غزه موفق به سفر و دریافت حضوری این جایزه نشد. محمد، فرزند سوم اسراء، در سال ۲۰۱۱ و کریم در سال ۲۰۱۴ به دنیا آمدند. تولد کریم همزمان شد با حملات گسترده رژیم اشغالگر به غزه و خانواده او هم مثل خیلیهای دیگر، سرپناهشان را از دست دادند و یک سال طول کشید تا آنها دوباره توانستند جایی برای زندگی فراهم کنند. در طول همه این سالها که غزه دستخوش حوادث گوناگون بود، خبرنگار العالم استوار ایستاد و دست از مخابره حقایق موطن مادریاش به جهانیان برنداشت. در سال ۲۰۱۷ او دوربین العالم را به درون تونلهای مقاومت در غزه برد و یک مستند ۲۵دقیقهای ساخت تا قدرتنمایی و پیچیدگی اقدامات دفاعی رزمندگان مقاومت را به دنیا منعکس کند. یک سال بعد، درهای یک پایگاه سری مقاومت هم به روی اسراء گشوده و این بار حاصلش شد مستندی با موضوع توانمندی راکتی و موشکی مقاومت. سال ۲۰۱۸ او سه بار حین کار خبررسانی مجروح شد و در اطلاعرسانی از جنگ سال ۲۰۲۱ نیز حضور مستمر و میدانی داشت.
اسراء از ۷اکتبر۲۰۲۳ و شروع عملیات طوفان الاقصی، با وجود بمباران دفتر شبکه و نیز منزل مسکونیاش، هر روز و هر شب روی آنتن شبکه العالم، آلام مردم مظلوم، اما قهرمان غزه و زخمهای خونچکان فلسطین را تشریح میکند و اکنون هم که چند روزی مهمان جشنواره «صبح» است، حضور ویژه و هرشبهای در استودیوی شبکه العالم دارد تا رسالت خبرنگاریاش را از تهران ادامه بدهد. لحن حماسی و ایمان و صبر درخشانی که پرآوازهترین خبرنگار زن شبکههای محور مقاومت دارد، در نخستین برخورد، شما را شنونده خطابههایی شعرگونه میکند؛ کلماتی که مثل مرواریدهای سرخ از دریای خونین قلب و احساس و تجربههای تلخ زیسته او در این نسلکشی بیشرمانه برمیآیند و وجدان بشریت را تلنگر میزنند. او در تمام روزهای حضورش در غزه، برای کودکان بیپناه مادری کرده، برای رنجهای مادران داغدارگریسته و پایش که افتاد، در حال تهیه خبر هم امدادرسانی کرده تا مرهمی باشد بر زخمهای مجروحان غزه. این واقعیت سهمگین غزه است که از یک دختر غزهای سراپا شورجوانی، زنی سرسخت و ایستاده بر سر دفاع از حریم خانه و وطنش ساخته است. اسراء البحیصی چندی پیش در پیامی ویدئویی که در حضور رهبر انقلاب پخش شد، از بالای ویرانهها و آوار خانههای غزه که رژیم اشغالگر آنها را نابود کرد، از میان خونهای ریختهشده و عزتی که همچنان پایدار و مقاوم است، از ما خواست اگر خداوند شهادت را نصیبش کرد، برعقیده و ایمانمان پایدار و به فلسطین و فرزندانش و نسلهای آینده فلسطین وفادار بمانیم. شیرزن این روزهای رسانه همچنان راوی مظلومیت غزه است.
منبع: جام جم