نیمهشعبان از آن جشنهایی است که شیعیان سراسر دنیا هر کدام در حد توان خود تلاش میکنند تا آن را به باشکوهترین وجه ممکن برگزار کنند؛ جشنهایی که البته برحسب فرهنگهای جوامع مختلف شیعی جهان دارای ویژگیهای خاص و منحصربهفردی است که شاید در هیچ جشن دیگری نتوان آن را دید. در برخی نقاط بسیار سنتی است و به قرآنخوانی و حداکثر خواندن دعای فرج ختم میشود و در برخی نقاط، چون اجتماع شیعیان پاکستان و حتی هند همچون یک کارناوال شادی کامل است. اما داستان آنچه بهعنوان جشنهای نیمهشعبان در ایران کنونی بهاجرا گذاشته میشود، از یک کوچه فرعی منشعب از کوچه اصلی قرارگرفته پشت باغ نادری مشهد و از حدود سال ۱۳۲۶ شمسی آغاز شد و بهسرعت همه کشور را درنوردید. داستان از این قرار بود که حاج علیاصغر عابدزاده، لوطی سابق و آیینهساز خداترس آن سالها، وقتی همچون برخی دیگر از فعالان مذهبی مشهد و بهطور خاص استاد محمدتقی شریعتی و شیخ محمود حلبی دید فضای مشهد تحتتأثیر تحولات همسایه شمالی بهسرعت بهسمت دینگریزی میرود، تلاش کرد تا بهسبک خود با این انحراف مبارزه کند. او البته نه راه استاد شریعتی را در استفاده از ظرفیتهای روشنفکری دینی برای مقابله با دوستداران همسایه شمالی که نام حزب توده را بر خود نهاده بودند طریق صواب دید و نه بهسبک شیخ محمود حلبی ایجاد حلقههای درهمتنیده انجمن حجتیه را برای گریز از مواجهه با این جمع درست دانست و راه سومی برگزید که این راه سوم ایجاد مکانی بهنام «مهدیه» بود؛ همان مکانی که پیشتر بدان اشاره کردیم و در کوچهای فرعی منشعب از کوچه اصلی پشت باغ نادری مشهد قرار داشت.
اما ایجاد مهدیه و ارائه دروس دینی در آن به شاگردان کسبه بازار مشهد تنها بخشی از برنامه این حاجی لوطیمسلک و دینمدار بود. اصل برنامه او در مهدیه حرکت بزرگی بود که در شبهای نیمهشعبان برپا میشد؛ حرکتی فرهنگیمذهبی با بهرهگیری از ظرفیتهای دنیای مدرن آن زمان برای همراهکردن بیشتر مردم شهر خاصه جوانان با دین در معنای عام و حضرت صاحب (عج) و فلسفه انتظار در دوران غیبت در معنای خاص. درست بههمین دلیل بود که او برای نخستین بار در تاریخ برگزاری جشنهای نیمهشعبان در ایران پای چلچراغهای گازسوز و سپس ریسههای لامپ برق را به این جشن باز کرد تا جشن نیمهشعبان در نظر عابران هرچه بیشتر جلوه کند و آنان راه خود را کج کنند و پا در مهدیه بگذارند و بدینگونه لحظاتی را در مسیر مهدوی قدم بزنند؛ شاید که همین لحظات و ساعات اندک مسیر زندگی آنها را تغییر دهد و در نتیجه بیشتر به دین توجه کنند. درست بههمین دلیل بود که جشنهای نیمهشعبان مهدیه حاجی عابدزاده یکی از نخستین برنامههای مردمی در کشور بود که پای بلندگوهای برقی به آن باز شد تا صدای مداحان و سخنرانان این جشن تا فاصلهای زیاد نسبت به محل برگزاری آن بهگوش عابران برسد؛ و باز هم در همین راستا بود که نخستین گروههای سرود مهدوی کشور در مجموعه مدارسی که حاجی عابدزاده پس از تأسیس مهدیه ایجاد کرد و شمار آنها به عدد ۱۱ رسید، پرورش پیدا کردند تا با خواندن سرود در جشن نیمهشعبان مهدیه و سایر جشنهای مذهبی که در مهدیه یا سایر بناهای تحت مدیریت حاجی برگزار میشد، گامی در راه دیندارترشدن جامعه آن زمان بردارند؛ و همین موارد بود که نام مهدیه حاجی عابدزاده را نهتنها در تاریخ که در ذهن تمامی دینداران و دیندوستان جاودانه کرد؛ خاصه آنکه بسیاری از آنان فعالیتهای حاجی عابدزاده در مهدیه مشهد را الگو قرار دادند و در اندکزمانی نهتنها ریسههای لامپ برق در جشنهای نیمهشعبان مناطق مختلف کشور به مخاطبان چشمک زد، بلکه صدای دعای ندبه هم در این محافل بلند شد و نوجوانان نیز به خواندن سرودهای معنوی در آنها پرداختند تا بدینگونه مهدیه مشهد آغازگر نهضت برگزاری جشنهای پرشکوه نیمهشعبان در کشور شود.