به گزارش شهرآرانیوز، ماجرای سردر دبیرستان فردوسی که در چهارراه دانش امروز قرار دارد از تیرماه سال۱۳۱۴ خورشیدی شروع میشود؛ هنوز چندماهی از تغییرنام نخستین دبیرستان مشهد از «دانش» به «فردوسی» -به مناسبت برگزاری جشن هزاره فردوسی- نمیگذرد که خبر احداث یک ساختمان درخور برای این دبیرستان پخش میشود.
حدود نود سال پیش، در زمانهای که دبیرستانیشدن برای بسیاری از دانشآموزان مشهدی یک آرزو بود، یک مدرسه زیبا و بهروز در مشهد ساخته میشود که ساخت یک سردر مناسب برای آن ذهن بسیاری از مسئولان وقت را درگیر خودش میکند.
درست چندماه پس از این، در بهار سال۱۳۱۵ این مدرسه افتتاح میشود و دو تابلوی سنگی بر سردر ورودی عمارت آن خودنمایی میکند. روی یکی از این کتیبههای سنگی شعری در وصف فردوسی نوشته شده بود که نشستن ابیات آن بر روی آن سنگ بههمینراحتی نبوده است. چگونگی انتخاب این شعر و نقشبستن آن بر سردر یکی از مهمترین دبیرستانهای مشهد در آن زمان، روایتی است که امروز به آن خواهیم پرداخت.
در یکی از نامههایی که وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در ۱۹تیرماه سال۱۳۱۴ به وزیر کشور مینویسد، درباره پیشرفت کار این دبیرستان توضیح داده شده است. گویا در ابتدای کار مصالح مرغوبی برای ساخت مدرسه به کار نمیرفته و مواد ساختمانسازی با کیفیت به مصرف ساختمانهای قشون میرسیده است که با دخالت ذوقی رئیس معارف وقت، این ماجرا ختمبهخیر میشود.
در بخش دیگری از این نامه آمده است: «سال گذشته نصف از ساختمان دبیرستان (فقط اسکلت بنا) به اتمام رسیده بود و در هذاالسنه (امسال) نیمه دیگر به اضافه سالون بزرگ دبیرستان شروع گردید... [اکنون]دیوارهای نمای بنا به پای طاق و پوشش رسید و به این سرعت اگر جلو برود، امید است که در آخر شهریورماه ساختمان مزبور ازهرجهت تمام و برای استفاده محصلین آماده گردد.»
البته این وعده محقق نمیشود و افتتاح دبیرستان به فروردین سال۱۳۱۵ موکول میشود. ظرافت و استحکام ساختمان دبیرستان فردوسی از نکات دیگری است که در این نامه بر آن تأکید میشود و حتی نگارنده مینویسد: «به عقیده فدوی تنها بنایی است که در خراسان با این دقت تمام شده است.» نویسنده همچنین برای مباشر ساختمان (که آن زمان میرزاحسینخان آموزگار بوده است) هدیه و مبلغی بهعنوان تشویق درخواست و یک قطعه عکس از عمارت نیز ضمیمه نامه میکند تا از وضعیت فعلی ساختمان به تهران خبر بدهد.
در پایان این نامه نیز ماجرای سردر دبیرستان آغاز میشود؛ جایی که کاتبِ نامه مینویسد: «توضیحا معروض میداد که آقای ذوقی درصدد بود برای کتیبه بنا اشعار مناسب انتخاب نماید که بر روی کاشی نوشته شده، نصب شود. چون بنده اطلاع یافتم که آقای ملکالشعرا بهار قصد مسافرت به خراسان را دارند لهذا به ایشان تذکر دادم که این عمل با نظر آقای بهار صورت گیرد.»
مکاتبات لازم برای این اتفاق پس از این شروع میشود. در یکی از نامههای معارف خراسان به مرکز در مردادماه سال ۱۳۱۴ آمده است: «چون برای ساختمان جدید دبیرستان فردوسی دولتی مشهد مادهتاریخی مناسب لازم بود تهیه شود، لذا در مشهد به ارباب فضل و شعرای عمده مراجعه و تقاضا نمودیم که هر یک در این زمینه چیزی انشا نمایند و برای انتخاب یکی از آنها کسب تکلیف کنیم.»
طبق آنچه به ما رسیده است، در فهرست ابتدایی شاعران که برای وزارت معارف خراسان فرستاده میشود نام بدیعالزمان فروزانفر، ملکالشعرا بهار، رشید یاسمی، افسر و همایی دیده میشود.
بدیعالزمان فروزانفر نیز نامهای به اداره تعلیمات ولایات در تاریخ ۱۵ شهریورماه سال۱۳۱۴خورشیدی با این مضمون مینویسد: «اینک بیتی چند شکستهبسته در تاریخ دبیرستان فردوسی به نظم آورد و در ضمیمه تقدیم داشت؛ باشد که دلپسند افتد؛ چه بیتی که به ضربالاجل در ایام معدود نظم کنند، به از این نتواند بود. متمنی است سواد همین مراسله را برای اداره معارف مشهد نیز ارسال دارند.» البته در میان اسنادی که به دست ما رسید، خبری از این شعر نبود. درخواست سرودن شعر برای شاعران دیگر هم ارسال میشود.
صاحبالزمانی و جلال همایی دو تن از این شاعران هستند که رئیس معارف و اوقاف خراسان شعر آنها را به وزارت معارف ارسال میکند و برای این اداره مینویسد: «از اثر طبع آقایان فضلا هم هرچه برسد، تقدیم خواهد شد تا هرکدام را انتخاب و ابلاغ فرمایید در کاشی یا سنگ نقش و در محل مخصوص به تاریخ بنا نصب شود.» صاحبالزمانی درباره کتیبه این دبیرستان سروده است: «به حکمت، چون بهپا گردید این عالیبنا، گفتم/ بود پاینده و قائم دبیرستان فردوسی/ ز مشرق سر چو برآورد خور، گردید تاریخش/ چو عهد پهلوی دائم دبیرستان فردوسی».
جلال همایی نیز چنین مینویسد: «[..]بهتاریخ بنای آن همایی کرد اینعنوان/ بماند جاودان اینسان دبیرستان فردوسی». هادی حائری نیز با سرودن یازده بیت و آوردن این عبارت «دبیرستان فردوسی بنایی است/ که حکمت بهر این خدمت کمر بست» در شعرش در این کار شریک میشود. نیابت تولیت مدرسه عالی سپهسالار نیز وارد این گود میشود و با سرودن «این دبیرستان که او بر نام فردوسی بساخت/ تا ابد، چون نام فردوسی بماند جاودان» به همراه چند بیت دیگر با دیگر سرایندگان به رقابت میپردازد.
در ششمین روز شهریور سال۱۳۱۴ نامهای به محمدتقی بهار میرسد که درخواست سرودن چند بیت شعر برای یک ساختمان آبرومند را میکند. این نامه را وزیر معارف، برای این شاعر مشهور مشهدی فرستاده و در آن نوشته است: «خواهشمند است مادهتاریخ دبیرستان مزبور را که مطابق با سال۱۳۱۴ است، تا نیمه شهریورماه به این اداره ارسال نمایید و ضمنا در صورت امکان این نکته را رعایت نمایید که کلمه «دبیرستانفردوسی» جزو مادهتاریخ یا جزو مصراع متصل به مادهتاریخ باشد.»
البته این ابیات تا اواسط مهرماه به دست وزارت معارف نمیرسد تا آنها نامه دیگری به بهار بنویسند و بخواهند که اشعارش را ارسال کند. بهار هم این درخواست را اجابت میکند و سرودهای در یازده بیت میفرستد که کلمه «فردوسی» ردیف آن شده است.
ابیات انتهایی این شعر بدین صورت است: «رسد دوران بهروزی، درآید روز پیروزی/ شود ایران امروزی، به از ایران فردوسی/ چو ختم این یادگار آمد، گل حکمت به بار آمد/ به تاریخش بهار آمد، مدیحتخوان فردوسی/ هنرمند آفرین راند، چو این تاریخ برخواند/ به دنیا جاودان ماند، دبیرستان فردوسی.»
طبق تاریخ پاراف این شعر، فرایند انتخاب شعر تا آذرماه آن سال طول میکشد؛ اما در نهایت سروده این نغمهسرای مشهدی است که زینتبخش سردر میشود. در این نامه آمده است: «اگر تمام اشعار در محل جا نگیرد، میتوان شعر دوم یا چهارم را که با علامت ضربدر مشخص شده، حذف نمایید.»
و با ارسال یک نامه رسمی به اداره فرهنگ خراسان این قائله را ختم به بهار میکند: «از کلیه اشعاری که برای مادهتاریخ دبیرستان فردوسی مشهد آقایان شعرا سرودهاند، مادهتاریخ آقای ملکالشعرابهار موردتصویب مقام وزارت واقع گردید و یک نسخه از آن ارسال میشود.» پس از این نامهها و مکاتبات بر مدار چگونگی اجرای شعر بهار و تعداد ابیات استفادهشده بر روی کاشی میچرخد.
وزارت معارف در ادامه، تلگرافی با این مضمون برای معارف خراسان ارسال میکند: «قطعه آقای بهار در مادهتاریخی دبیرستان از طهران ارسال شده؛ پس از وصول به خط خوب و طرز زیبایی تهیه و در نقطه مناسبی نصب نمایید. ساختمان سن و دکور را طبق دستور مهندس عمل کنید که ساده ولی ظریف باشد.» اما نامه رئیس معارف و اوقاف ولایتی خراسان در ۲۲دیماه سال۱۳۱۴ مسیر این ماجرا را تغییر میدهد.
طبق این مکتوب قرار است که لوحها در دو طرف درِ عمارت به شکل طاقچه با طول۱۱۹ و عرض۷۹سانتیمتر نصب شود. پیشازاین حجارباشی دو قطعه از بهترین سنگهای مرمر را به اندازه محل مزبور به دبیرستان تقدیم میکند تا متن افتتاح دبیرستان در سمت راست و شعر در سمت چپ روی آن کندهکاری شود.
حالا اداره معارف خراسان با دادن این توضیحات کسب تکلیف میکند: «ولی، چون در دستور اخیر مرقوم فرمودهاند که مادهتاریخ را با کاشی خوشخط تهیه و نصب نمایید، لذا مستدعی است اولا معین فرمایید در تهیه مادهتاریخ با کاشی الزامی و قطعی است یا آنکه میتوان این عمل را روی سنگهای مرمر که قبلا آماده از شکست و ریخت محفوظ است، انجام داد.»
در ادامه، رئیس معارف خراسان پس از مشورتی که با اهل هنر کرده است تا طرح ساده و زیبایی را برای این کتیبهها انتخاب کند، چنین بیان میکند: «ثانیا، چون قبل از وصل مادهتاریخ منظوم مذاکراتی با ارباب سلیقه و دانش در خصوصیات ترسیم و نصب مادهتاریخ بهعملآمده، در نتیجه این نقشه [طرح منتخب ضمیمه نامه است]مورد ترجیح واقع شده است.» نکته دیگری که در این مکاتبه بیان میشود، جاینگرفتن همه شعر بهار در کتیبه است: «از اشعار آقای بهار هم آنچه مناسب با موضوع و بهاندازه یک صفحه سنگ و مقدار محل نصب ماده است پنج بیت اخیر از شعر «به زینتبخشی ایران» تا آخر خواهد بود که نمونه آن را هم در صفحه ضمیمه دیگر ملاحظه میفرمایید.»
طبق این اظهارنظر شش بیت دیگر که پیشنهاد حذف آن را میدهند، بیشتر با آرامگاه فردوسی تناسب دارد و در انتهای این نامه اضافه میکنند: «بنابراین مستدعی است دستور فرمایید تا زودتر تکلیف قطعی را معین و ابلاغ نمایید و اگر موافقت حاصل شد، به همین پنج بیت قناعت و نقشه پیشنهادی فوق اجرا شود. مقرر فرمایید عبارات غیرمنظومه مندرجه در ورقه ضمیمه را که باید در طرف راست نصب شود، اصلاح و اعاده فرمایند تا در نصب مادهتاریخ تأخیری رخ ندهد.»
در پاسخ به این نامه، وزیرمعارف به رئیس معارف خراسان مینویسد: «چون آقای حجارباشی از جنبه معارفخواهی برای نقر (کندهکاری) مادهتاریخ به دبیرستان تقدیم داشته است، مقتضی است اولا مراتب قدردانی وزارت معارف به مشارالیه ابلاغ نمایید؛ ثانیا دستور دهید که تمام منظومه آقای بهار را در دو قطعهسنگ مزبور نقر نمایید.» البته در نهایت شش بیت انتخاب میشود و در یک کتیبه روی سنگهای مرمر اهدایی حجارباشی به مراسم افتتاح در بهار سال۱۳۱۵ میرسد.
***
بنام ایزد، که نو شد در جهان عنوان فردوسی
به دورانِ شهنشه، تازه شد دورانِ فردوسی
زبانِ بسته گویا شد، ادب را دهر جویا شد
ز نو بشکفت و بویا شد، گل بستان فردوسی
بنامش جشن برپا شد، جهان پرشور و غوغا شد
سرودی عالمآرا شد، حدیث شأن فردوسی
برین دوران بهروزی، درآید روز پیروزی
شود ایران امروزی، به از ایران فردوسی
چو ختم این یادگار آمد، گل حکمت ببار آمد
بهتاریخش «بهار» آمد، مدیحتخوان فردوسی
هنرمند آفرین راند، چو این تاریخ برخواند
«بهدنیا جاودان ماند، دبیرستان فردوسی»