صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مرد تیغ و ابریشم | یادی از نرسی گرگیا، بازیگری که اگر زنده بود امروز ۸۶ سالگی اش را جشن می‌گرفت

  • کد خبر: ۲۳۳۹۴۷
  • ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۷
نرسی گرگیا با «دندان مار» خاطره آفرین شد. بدمنِ فیلمی اجتماعی از مسعود کیمیایی که به یکی از ماندگارترین و موفق‌ترین نقش‌های کارنامه او تبدیل شد.

به گزارش شهرآرانیوز، حتی زمانی که نرسی گرگیا با ظاهری متفاوت نشست روی صندلی چرخ دار و در فیلم «آتش بس» ظاهر شد، هنوز برای مخاطبان، همان بازیگر خاطره انگیز دهه ۶۰ بود. بعضی بازیگر‌ها در تاریخ سینمای ایران هستند که انگار هربار در قاب تازه‌ای حاضر می‌شوند، تصویر به چشم مخاطب از لنز دوربین‌های هشت میلی متری دیده می‌شود و صدا‌ها انگار برای دومین بار در استودیو، دوبله شده. تهمینه میلانی هم می‌خواست در سال ۱۳۸۴ برای یکی از پرمخاطب‌ترین آثارش، نرسی گرگیا را مثل یک امضا در فیلم خود داشته باشد.

نقش کوتاه بود، اما حال و هوای حضور گرگیا در فیلم، ناخواسته لبخند محوی روی لب‌های تماشاگر می‌کاشت و او را به دهه ۶۰ پرتاب می‌کرد. جایی که نرسی گرگیا برای اولین بار در سال‌های پس از پیروزی انقلاب به پرده نقره‌ای سینما برگشته بود. صنعت سینمای پس از انقلاب، سر و شکل تازه‌ای پیدا کرده بود و تحولات فرهنگی بار دیگر فیلم سازان را به عرصه تولید بازگردانده بود. ۲۳ سال از اولین حضور او بر پرده سینما‌ها می‌گذشت. 

فیلم «زمین تلخ» در سال ۱۳۴۱ نیز نخستین تجربه شیرین بازیگری اش بود. از آن شیرین تر، «تیغ و ابریشم» مسعود کیمیایی در سال ۱۳۶۴ بود که او را در ژانر اکشن بار دیگر با سینما آشتی داد. مردی که شیفته جان وین و کلینت ایستوود و پل نیومن و آلن دلون و داگلاس بود. فیلم‌های وسترن را پیگیری می‌کرد و به واسطه میمیک چهره و استایل بدن، خوراک نقش‌های جدی و منفی بود. هرچند «آدم و حوا» در ژانر کمدی را هم به خود دیده بود، اما ژانر اکشن یک چیز دیگر بود! خودش را هم در این مسیر مدام به روز می‌کرد. 

دستی هم بر آتش نقاشی و مجسمه سازی داشت، اما بازیگری عشق اول و آخرش بود. آن قدر که هرگز به کارگردانی فکر هم نکرد. از آن قدیمی‌های کاردرستی بود که حرفه اش را با علم به ابعاد مختلف آن، تجربه می‌کرد. او اصلا اصالتش برمی گشت به روسیه و گرجستان. خانواده اش از مسلمانان روسیه بودند. دوره‌های بازیگری اش را هم رفته بود انگلیس، کامل کرده بود. همانجا هم چند اثر بازی کرده بود، برگشته بود ایران. سکانس‌های اکشن فیلم هایش را نمی‌سپرد دست بدل کارها. خودش دوره اکشن دیده بود.

نرسی گرگیا با «دندان مار» خاطره آفرین شد. بدمنِ فیلمی اجتماعی از مسعود کیمیایی که به یکی از ماندگارترین و موفق‌ترین نقش‌های کارنامه او تبدیل شد. «عبدل» ِ دندان مار، در قامت یکی از تبعات اجتماعی جنگ، به نمایندگی از لایه‌های ظلم پنهان جامعه آمده بود و در تقابل با دیگر شخصیت‌های فیلم با بازی احمد نجفی و فرامرز صدیقی، ایفای نقش می‌کرد. 

همین که در بیشتر فیلم‌های او، نام هایی، چون جمشید هاشم پور به چشم می‌خورد خبر از حال و هوای آثار سینمایی اش دارد که نقش‌های دشوار منفی را نه به سبب پیشنهاد مکرر کارگردان ها، که به واسطه میل به چالش‌های تازه می‌پذیرفت و در نهایت نیز به عنوان یکی از محبوب‌ترین بازیگران این ژانر در حافظه مخاطبان ملی، ماندگار شد.

 قرابت او بیش از تلویزیون با خانه اولش، سینما بود و از ۶۴ اثری که بازی کرد، تنها شش اثر در قاب تلویزیون جا می‌گرفت: «ما چند نفر»، «وکلای جوان»، «تازیانه بر باد»، «ضلع ششم»، «گزارش»، «نقطه صفر» و سریال بخش چهار جراحی. مابقی سینما بود و اکشن‌های جنجالی اش: «بندر مه آلود»، «افعی»، «پادزهر»، «قانون»، «دشمن»، «دام» و... که روی پوسترهایش را نگاه کنی یا اسلحه و انفجار می‌بینی، یا سایه و خاکستر، اما این آخری‌ها تازه به تلویزیون برگشته بود و مشغول بازی در سریال «ما چند نفر» بود.

یک درام اجتماعی که با حال و هوای روزگار سینمایی اش فرق داشت. ولی در سی ام مهر سال ۱۳۸۵ با یک حمله قلبی ناگهانی از همه چیز دست کشید و نه فقط سریال را نیمه تمام رها کرد که خانواده خود و خانواده سینما را با بهت و اندوهی عمیق تنها گذاشت.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.