به گزارش شهرآرانیوز، اعضای این باند فقط در یکی از سرقتهایشان مقدار زیادی دلار و سکه به ارزش ۵میلیارد تومان دزدیدند، اما در نهایت پلیس موفق به شناسایی و دستگیری آنها شد. متهمان پس از دستگیری در دادگاه کیفری محاکمه شدند و سردسته باند به نام احمد علاوه بر ردمال به ۱۰ سال حبس محکوم شد.
این در حالی است که همدستان او نیز هر کدام به تحمل ۵سال زندان محکوم شدهاند و حالا سردسته باند از جزئیات سرقتهایشان میگوید.
غیرقانونی وارد ایران شده بودی؟
نه. خانوادهام از همان ابتدا که به ایران آمدند مجوز داشتند. ما سالهاست در ایران زندگی میکنیم و هیچ کس متوجه نمیشود افغانی هستم.
سرکرده باند خودت بودی؟
بله، اما اشتباه کردم. اصلا به دستگیری و مجازات فکر نکرده بودم. خیلی پشیمانم.
چه شد که فکر سرقت و تشکیل باند به سرت زد؟
بلندپروازی. میخواستم با دختر یک تاجر افغان ازدواج کنم، اما پدرم کارگر است و خودم نگهبان یک کارخانه. میدانستم اگر به خواستگاری او بروم جواب منفی میشنوم. تصمیم گرفتم از هرراهی شده به پول برسم؛ تنها راه یک شبه پولدار شدن، خلاف و دزدی بود. برای همین دست به این کار زدم.
سوژههای سرقت را چطور انتخاب کردی؟
مرد صراف را میشناختم، چون از او دلار میخریدم. مرد کارخانهدار هم که صاحبکارم بود. ابتدا تصمیم داشتم فقط از این دو نفر سرقت کنم، اما بعد طمع به سراغم آمد و سرقت هایم را گسترش دادم.
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
آنها هم کارگر ساختمانی بودند که هشتشان گروی نهشان بود و با پیشنهاد من خیلی سریع قبول کردند.
از جزییات سرقت هایت بگو؟
همانطور که گفتم مرد صراف را میشناختم. برای همین خودم در سرقت شرکت نکردم. نقشه را کشیدم و وظایف را تعیین کردم و بعد همدستانم وارد خانه وی شدند و با تهدید، ضرب و شتم و بستن دست و پاهایشان، معادل ۵ میلیارد تومان، دلار و سکه از گاوصندوق وی سرقت کردند.
دومین طعمهمان مرد کارخانه دار بود که باز هم من در صحنه سرقت حضور نداشتم. همدستانم از خانه او ۵۰ هزار دلار به همراه تعدادی سکه به سرقت بردند. مابقی طعمهها هم غریبه بودند و ما به صورت رندم انتخابشان میکردیم. یعنی زنگ خانهها را میزدیم و اگر کسی داخل خانه نبود، قفل در را تخریب میکردیم و همه اموال داخل خانه را میدزدیدیم. اگر کسی هم در خانه بود دست و پایش را میبستیم.
در بقیه سرقتها خودت هم حضور داشتی؟
من کمتر وارد خانهها میشدم و بیشتر نقشم زاغ زن، بود و گروه را هدایت میکردم.
چطور دستگیر شدید؟
هنگام سرقت از خانه مرد صراف، با اینکه خودم در سرقت حضور نداشتم، اما بیرون از خانه نگهبانی میدادم. ماسک هم به صورتم زده بودم که شناسایی نشوم. اما همانطور که میبینید جثهام ریز است. از طرفی حواسم نبود که لباس تابلویی پوشیدهام. بعد از سرقت، وقتی همراه همدستانم سوار ماشین شدیم که فرار کنیم، دوربینهای مداربسته فیلم ما را گرفته بودند. مرد صراف هم از روی هیکلم و لباسی که به تن داشتم من را شناسایی کرد. وقتی دستگیر شدم، بقیه اعضای باند را هم لو دادم.
حالا که قرار است ۱۰ سال در زندان بمانی چه حسی داری؟
خیلی حالم بد است. زندگی در زندان خیلی سخت است. انگار زمان در آنجا نمیگذرد. نمیدانم چطور باید ۱۰ سال پشت میلههای زندان زندگی کنم و در جوانیام حسرت آزادی را بکشم.
منبع: همشهری آنلاین