به گزارش شهرآرانیوز، صغری خانم چشم اش برق میزند وقتی یادش میآید که تا چه اندازه حمیدرضا در زمان انقلاب با اینکه سن کمی داشت همراه با دو برادرش در برنامهها شرکت کرد.
وقتی از او دور شد هم سعی کرداشک و دلتنگی هایش از چهارچوب خانه خارج نشود، اما با این حال دلش طاقت نیاورد و از دیگران خواست حتی شده خبر مفقودالاثری حمیدش را برای بیاوردند.
مادر هرگز دوری پسرش برایش تکرای نشد با اینکه دیدار آنها از اسفند ماه سال ۶۲ در جزیره مجنون دیگر تازه نشد. عمرش باعزت.