تأثیرپذیری شعر مقاومت از نمادها و الگوهای شیعی ــ چنان که در یادداشت قبل بدان اشاره شد ــ صرفا منحصر در رجوع به آنها درراستای برانگیختن افکار و عواطف ملت عرب درجهت مقاومت و مبارزه با دشمن بیگانه نیست، چنان که در تاریخ تفکر عربی، و به خصوص تاریخ شعر و ادب، جریان شیعه (اعم از اثنی عشری و اسماعیلی و فاطمی) به عنوان نماد مخالفت و مبارزه با حاکم ظالم و جائر و انقلاب شناخته میشود؛ این توجه ویژه شاعران معاصر به نمادهای شیعی، آن جایی که ملت عرب، علاوه بر مقابله با دشمن خارجی، با استبداد داخلی نیز دست و پنجه نرم میکند، پررنگتر میشود.
به این ترتیب، در بسیاری از اشعار مقاومت، استفاده از نمادهای شیعی در بستر توضیح و تبیین روح مبارزه شیعیان و مکتب فکری اهل بیت (علیهم السلام) معنی میشود و ازاین روی خواننده این سرودهها میبایست، علاوه بر دانستن تاریخ مختصری از جریانات و مذاهب اسلامی، به روایات و حکایات منقول در مذهب تشیع ــ و به خصوص در مسئله کربلا ــ احاطه داشته باشد.
ماجرای کربلا و عاشورا، به عنوان یک حادثه تروماتیک در اسلام ــ که صرف نظر از اعتقادات فردی روح هر انسان آزادهای را آزرده میکند ــ نقش مهمی در تثبیت روح مبارزه طلبانه شیعه در جریان مقاومت دارد. یکی از شاعرانی که با این نگاه مقاومت را موردتوجه خود قرار داده است نِزار قبانی است.
نزار قبانی (۱۹۲۳-۱۹۹۸)، شاعر سوری، به واسطه اشعار عاشقانه و همچنین تکرار قصایدش در موسیقی عربی، در سراسر جهان و البته در ایران از شهرت بالایی برخوردار است، تاجایی که سبکش حتی بیش از اسم و رسمش در میان مخاطبان جا افتاده، و ذکر لقب «شاعر المرأة» (شاعر زنان) در کنار اسم او این امر را بیشتر جا میاندازد.
اما درحق این شاعر بزرگ معاصر عرب بی انصافی است که تلاشش در بسط و ترویج شعر مقاومت را نادیده بینگاریم؛ بی تردید، یکی از قلهها و سردمداران عرصه شعر مقاومت هم نزار قبانی است که ــ به طور خاص ــ بهترین نمونههای این نوع شعری در تلاقی معشوق و وطن را در قصاید او میتوان یافت.
برهمین اساس، این ادیب سوری ــ همچنین ــ یکی از شاعرانی است که بسیاری از مفاهیم و نمادهای شیعی را به فضای شعر مقاومت آورده است و البته به این هم اکتفا نکرده و مجموعه فرهنگ مبارزاتی شیعی را یک جا الگوی مقاومت فلسطین قرار داده است. مشهورترین اثر او در این زمینه قصیده «سیمتک الجنوب» یا «سمفونی پنجم» است که اتفاقا در ایران نیز با استقبال مواجه شده است:
سمیتک الجنوب
یا لابسا عباءة الحسین
و شمس کربلاء
یا شجر الورد الذی یحترف الفداء
یا ثورة الأرض القت بثورة السماء
یا جسدا یطلع من ترابه
قمح و انبیاء
سمیتک الجنوب
یا قمر الحزن الذی یطلع لیلا من عیون فاطمة
یا سفن الصید التی تحترف المقاومة
یا کتب الشعر التی تحترف المقاومة
یا ضفدع النهر الذی
یقرأ طول اللیل سورة المقاومة
(تو را جنوب نامیدم/ای که عبای حسین را بر تن کرده ای/ و خورشید کربلا بر پیشانی ات میدرخشد/ای درخت شکوفایی که فداشدن را پیشه و کار هرروزه ات ساخته ای/ای انقلاب زمین که با شورش آسمان دیدار کرده ای/ای بدنی که از خاک پاکش هم گندم میروید هم پیامبران/ تو را جنوب نامیدم/ای مهتاب اندوهی که شبانه از چشمان فاطمه طلوع میکنی/ای کشتیهای ماهی گیری که مقاومت را پیشه و کار هرروزه تان ساخته اید/ای کتابهای شعری که مقاومت را پیشه و کار هرروزه ات ساخته ای/ای قورباغه رودخانه که در طول شب سوره مقاومت را تلاوت میکند.)
این سبک وسیاق پرداختن به موضوع مقاومت، بیش از آنکه مبتنی بر مفاهیم ملی و وطنی باشد، متأثر از فرهنگی است که نزار قبانی آن را نمونه تجربه تاریخی و موفق طغیان علیه ظلم و اشغال میداند، همچنان که روایت شده است که او این قصیده را، در زمان حضور در لبنان، و به سبب تأثر از مقاومت شیعیان این منطقه و مجاهدتهای ایشان، سروده است. همین طورکه از این شعر برمی آید، شیعیان، از عاشورای سال ۶۱ هجری تاکنون، درحال مبارزه و مقاومت در برابر حاکمان اند.