۸ ژوئیه ۱۹۷۲، در یکی از خیابانهای بیروت، اتومبیل سخنگوی «جبهه مردمی برای آزادی فلسطین» منفجر شد و سخنگو و دختر خواهرش درجا جان باختند و به یکی از اولین قربانیان ترور هدفمند صهیونیستها در جریان مقاومت فلسطین تبدیل شدند. این فرد کسی نبود جز غسان کنفانی، ادیب، نویسنده، رمان نویس، منتقد ادبی و روزنامه نگار مشهور فلسطینی که در آن زمان یکی از مشهورترین مبارزان فلسطینی و اندیشه ورزان مقاومت شناخته میشد.
اگر بخواهیم پنج شخصیت تأثیرگذار حوزه ادبیات مقاومت فلسطین را نام ببریم، قطعا یکی کنفانی است که آثارش تاکنون به ۲۸ زبان ترجمه شده است؛ البته ترور او و شهرتش به این واسطه در پررنگ ترشدن شخصیت ادبی اش و انتشار وسیع آثارش تأثیر بسزایی داشته است. اهمیت پرداخت به شخصیتهایی از این دست هم صرفا ازباب ویژگیهای ادبی آثار ایشان نیست؛ نقطه پررنگ ترْ حضور میدانی امثال کنفانی برای پوشاندن لباس عمل به یک ایدئولوژی است که یا اصلا مبدع آن بوده اند یا در مقام مروجْ آن را درمیان ملت خود بسط داده اند.
نکته قابل توجه آن است که جایگاه این دست از ادیبان با آنان که به واسطه خلق و تألیف آثاری درراستای مخالفت با استبداد و استعمار به زندان و تبعید و مهاجرت محکوم میشوند تفاوت ماهوی دارد، چه اینکه اثر ادبی در دستان ادبای میدانیای همچون کنفانی به مثابه سلاحی است که کاملا درخدمت مبارزه حزبی و سیاسی است و هدفی مشخص دارد، اما دسته دوم، غالبا، نگاه کل نگرانه تری به موضوع موردنقد دارند و تجربه شخصی شان هم درمواجهه با مقوله ظلم در خلق اثر انتقادی بسیار اثرگذار است.
نکته مهم دیگر در همین راستا نقض اتهام عافیت طلبی ادبا، و وجه خیال انگیز یا ــ به تعبیر دیگرــ رمانتیک ادبیات در موضوعات سیاسی اجتماعی و به خصوص مسئله مقاومت است، تصوری نه چندان منطبق بر واقعیت که بنا بر آن جریان روشنفکری یا اساسا هزینهای برای مبارزه پرداخت نمیکند و یا اینکه در بسیاری اوقات از جریان اجتماعی فاصله میگیرد و هم گام با خیابان دغدغههای جامعه را پیگیری نمیکند.
دست کم، حضور کنفانی به عنوان سخنگوی «جبهه مردمی برای آزادی فلسطین» و نقش او ــ به طور ویژه ــ در عملیات فرودگاه لود (بن گوریون) اسرائیل که درنهایت به قیمت جانش تمام شد این تصور از حوزه ادبیات مقاومت فلسطین را باطل میکند؛ و از همین روست که انیس صایغ، منتقد و متفکر عرب، غسان کنفانی و کار او را چنین توصیف میکند: «اساسا، مبارزه برای آزادی از دور ممکن نیست، چنان که نوشتار انقلابی ــ به یک معناــ کار و سرگرمی و قناعت و لذت و رنج درآنِ واحد است و، اگر در سلوک روزانه فرد تبلور نیابد، معنی ندارد. سلوک انقلابی کنفانی وسط بازی و تأخیر و تردید و استراحت را برنمی تابد و نه دیپلماسی را میشناسد و نه سازش و دروغ و لبخندهای فریبنده را.»