در سالهای آخر دهه ۱۳۳۰ دانش آموز مقطع دبیرستان بودم و در این زمان به کانون نشر حقایق اسلامی میرفتم. عصرهای جمعه استاد شریعتی تفسیر قرآن میگفتند و آقای خامنهای هم همراه آقای هاشمی نژاد گاه در این جلسات شرکت میکردند. نحوه استدلال و سخن استاد شریعتی آن چنان بود که پیش از آنکه به کانون بروم، با خودم عهد میکردم که مبادا دو چشمم را لحظهای از لب استاد شریعتی بگیرم که اگر چنین میشد، رشته سخن را گم میکردم. سخن سحرآمیز ایشان، تفسیر به روز از قرآن و پاسخ گویی به سوالات آن ایام خطیر آن هم با توجه به فعالیت شدید حزب توده، سبب میشد تا کانون نشر حقایق اسلامی تنها امید ما مشهدیها باشد تا بتوانیم با کلام قرآن آشنا شویم و بدین طریق خودمان را در برابر طوفان سهمگینی که از هر سو به طرف نسل جوان میآمد.
حفظ کنیم. جلسات تفسیر قرآن استاد شریعتی، سازنده شخصیت ملی و دینی شخص من بود و هر آنچه اکنون دارم، محصول تشنگی شدیدی است که آن سالها برای شنیدن یک تفسیر نوین از قرآن داشتم و آن را از استاد شریعتی دریافت کردم. همچنین دوستانی که من در آن ایام در کانون نشر حقایق اسلامی یافتم، به سرمایههای اجتماعی جامعه ما در آینده تبدیل شدند.