اگرچه خداوند راه شاد زیستن و داشتن زندگی آرام را به انسان نشان داده است و برای اینکه راه را گم نکند، برای او دین، کتاب، پیامبران و امامان (ع) را فرستاده است، آدمی اغلب به دست خود این شادی و آرامش را زائل میکند و از بین میبرد؛ بهویژه وقتی ذهن و قلب خود را به ویروس حرص و طمع آلوده میکند و همین آلودگی گاه حتی خواب آرام را از چشمانش میرباید و کار را تا بیماریهای روحی و جسمی پیش میبرد.
حرص در آموزههای دینی ما از رذایل اخلاقی دانسته شده است که انسان را به جمعآوری مال بیش از احتیاجش وادار میکند. در برخی روایات، انسان حریص به کرم ابریشمی تشبیه شده است که هرچه بیشتر [پیله حرص را]به دور خود میپیچد، بیشتر از رهایی فاصله میگیرد (وسائلالشیعه، ج۱۶، ص۱۹-۲۰).
مرحوم کلینی در کتاب «کافی»، از امامسجاد (ع) نقل کرده است که حرص اولین معصیت آدم (ع) و حوا بود که با وجود نهی خدا از نزدیک شدن به درخت ممنوعه، بدون اینکه احتیاجی داشته باشند، از میوه آن درخت خوردند و باعث هبوط خود و نسل بشر از بهشت به زمین شدند (کافی، ج۲، ص۱۳۰-۱۳۱).
قرآن مجید در آیه۳۲ سوره مبارک احزاب، طمع را ثمره قلب بیمار میداند. قلبى که از نور معرفت و ایمان به خدا و انبیا و اولیا محروم است، خواهناخواه گرفتار حالات شیطانی و رذایلی مثل طمع میشود. قرآن کریم همچنین در سوره مبارک مدثر میفرماید: اینگونه افراد هرچه از نعمتهاى مادى برخوردار شوند، باز سیر نمیشوند و طمع در اضافه شدن آن دارند. این طمع باعث میشود آدمى از حدود و مرزها و مقررات الهى تجاوز کرده، دست تعدى به حقوق برحق مردم دراز کند.
قرآن کریم برای طمع انواعی قائل است و برخی طمعها را مثبت و برخی را منفی میداند؛ طمع به زنان نامحرم، طمع به مال مردم، طمع به حقوق اجتماعى جامعه و نیز طمع به بیش از مقدرات حق که به سعى و کوشش انسان مربوط است، از انواع طمع منفى و سبب بدبختى دنیا و آخرت است.
همچنین طمع به رحمت و عنایت حق، طمع به دخول در بهشت، طمع به آمرزش و عفو حضرت حق بدون عمل و بدون انجام واجبات و بدون ترک محرمات و بدون توبه و استغفار حقیقى، طمعى شیطانى و حالتى غلط است که قرآن از آنها که یک حالت درونى، اما متوجه به جهات گوناگون است، منع فرموده است.
حرص به دنیا، انسان را از آخرت غافل و دور میکند. دوری از یاد خدا بهعنوان بدترین آفت، مورد تمسخر و استهزای دیگران قرار گرفتن، بخل و نداشتن مناعت طبع، بیتوجهی به نیازمندان و فقرا و محرومان جامعه، تحریف دین برای رسیدن به خواستههای دنیایی خود، دستدرازی به مال یتیم و خوردن آن درحالیکه قرآن بهشدت از آن نهی کرده است، ذلت و رسوایی، ابتلا به بیماری و عطش سیریناپذیر مالاندوزی، عیبجویی، نرسیدن به مقام رضا، زیرپا گذاشتن واجبات و محرمات و... از نتایجی است که با مرور آیات و روایات درباره آثار منفی طمع و حرص بهدست میآید.
اگرچه آموزههای دینی بهشدت حرص بر دنیا را نهی کردهاند، درمقابل بر کسب روزی حلال از طریق تلاش و کوشش تأکید میکنند. در روایات، راههایی توصیه شده است تا طمع در وجود انسان مهار شود. قناعت و یاد مرگ، توکل و زهد، میانهروی در معیشت و اعتدال در انفاق، پرهیز از نگرانی بیهوده درباره آینده و بالاخره اندیشیدن درباره فضیلت قناعت و زشتی حرص و طمع، جزو راههایی است که برای مهار و درمان طمع توصیه شده است؛ وگرنه این بیماری تا جایی رشد میکند که انسان را به فقر و هدر رفتن عمر و فرصتها میاندازد.
خالی کردن قلب و دل از طمع، برای انسان آوردههای خوبی دارد. امیرالمؤمنین (ع) در اینباره میفرمایند: «هرکه بخواهد تمام دوره زندگیاش آزاد زندگى کند، طمع را در قلب جاى ندهد» (مجموعه ورام: ۱/ ۴۹) و از امامصادق (ع) است که فرمودند: «اگر میخواهى دیدهات روشن باشد و به خیر دنیا و آخرت برسى، طمع خود را از آنچه دراختیار مردم است، قطع کن» (بحارالانوار: ۷۰/ ۱۶۸).
به گفته ایشان: «طمع، شراب شیطان است که به دست آن دشمن خطرناک به کام دوستان خاصش ریخته مىشود و هرکه از این شراب مست شود، به هوش نمىآید...».