آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز خیلی از ما بهویژه در سالهای اخیر و پس از تحریمها و افزایش قیمتها، دچار اندوه درباره گذشته و ایکاشهای متعدد و نیز ترسهای مختلف درباره آینده شدهایم؛ مثل اینکه چرا در زمان ارزانی، طلا و دلار نخریدیم یا این افزایش قیمتها با آینده ما و خانوادهمان چه میکند؟ این اندوه و ترس، حال خوب و خواب راحت را از خیلیها گرفته است. اما اسلام و قرآن، پاسخی مناسب برای آن دارند و هرچه غصه و ترس است، با اعتقاد به این پاسخ، مثل یخ آب میشود. در اینباره با حجتالاسلاموالمسلمین علیمحمد باقی، استاد حوزه علمیه و کارشناس مذهبی، گفتگو کردهایم.
اساسا زندگی مالی براساس دخلوخرج در نظام هستی تعریف میشود؛ به این معنا که به هر میزان که در زندگی خرج داشته باشیم، دخل تعریف میشود، درحالیکه تفکر عمومی جامعه بالعکس و بر این باور است که باید به میزان دخل، هزینه و خرج داشت.
تصور عموم بر این است که انسان باید ببیند چقدر درآمد دارد و آنگاه مصرف را براساس آن، تعریف و باتوجهبه درآمدی که دارد، هزینه، قناعت، پسانداز و تدبیر کند تا مصرف و خرجش بیش از دخل او نباشد، درحالیکه در نظام هستی انسان باید متعارف خرج کند تا درآمد بر حسب مصرف در زندگی او جاری شود. بهعبارت بهتر به میزانی که درست هزینه کنیم، خدا به ما رزق میدهد و روزی و دخل ما را پر میکند.
نکته مهم آنکه همه این سیستم رزق را پروردگار وعده داده است و این از وعدههای مهم الهی است و آیات بیشماری در اینباره وجود دارد؛ مثل آنکه میفرماید: «و جنبدهای در زمین نیست، مگر اینکه رزقش برعهده ماست». یا آنکه «رزق شما در آسمان است و ما آن را میدهیم». این یعنی دنیا را تأمین کردیم، اما خدا درباره تأمین آخرت وعده نمیدهد. متأسفانه ما درباره آنچه تضمین شده است، طمع و حرص داریم و دنبالش میگردیم، اما آخرت را که تضمین نشده است، رها کردهایم.
خدا رزق را تأمین کرده است تا انسان به دنیا میل و دغدغه نداشته باشد و حرکت و تلاش او بهسمت آخرت باشد، از اینرو مدیریت مالی در خانواده باید در جهت توحیدی باشد؛ یعنی اگر مرد در خانه و خانواده خرج میکند، همسر و فرزندان خود را عیال خدا و خود را واسطه رزقرسانی به آنها بهعنوان بنده خدا بداند. به تعبیر دیگر، مرد در تأمین و اداره خانواده، وظیفهای الهی برای خود تعریف کند که اینچنین، درهای برکات مالی به روی ما باز میشود. اگر فردی در خرج مال، رضای خدا را دنبال کرد، خدا رزق او را تأمین میکند.
در اقتصاد و تصور عرفی نیز این بحث مطرح است؛ برای مثال اگر انسان ماهی ۵ میلیون تومان درآمد دارد، باید خرجش را با آن تنظیم کند، اما از نظر معرفتشناسی دینی، به میزان خرجمان، دخل مییابیم و درآمد و روزی به میزان خرج در زندگی انسان، جاری میشود؛ یعنی هرچه درستتر مصرف کنیم، خدا به همان میزان به ما رزق میدهد، نه اینکه فکر کنیم، چون عیال و فرزندان متعدد داریم، پس دخلمان به خرجمان نمیخورد.
در تفکر الحادی نیز فکر میکنیم رزق دست ماست و بنابراین به میزان درآمدمان، مصرف میکنیم و خرج زن و بچه را با جیب خود تعریف میکنیم؛ چون باور داریم این ما و جیب ماست که رزق است، اما تفکر توحیدی تأکید میکند خدا رزاق است و به انسان به هر میزانی که هزینه کند، دخل میدهد. این است هماهنگی دخلوخرج در نظام تکوین و خلقت و معنای تصریح قرآن در آیات ابتدایی سوره مبارک طلاق که میفرماید: «هرکه تقوا پیشه کند، از جایی که گمان نمیبرد، خدا او را روزی میدهد».
تقوا میتواند در حوزه مالی هم باشد؛ یعنی درست و در راه خدا و برای خانواده خرج کنید؛ در آیهای دیگر خداوند میفرماید: «به هر میزان انفاق کنید، خدا جایگزین میکند». بخشی از انفاق، مربوطبه فقرا و محرومان است و بخشی از آن متعلق به خانواده؛ به همین دلیل به خرجیای که مرد برای خانواده هزینه میکند، نفقه میگویند. هزینه برای خانواده، انفاق و صدقه است و خدا آن را جایگزین میکند.
اساس اقتصاد اسلامی و توحیدی بر این مبناست، درحالیکه اقتصاد قارونی میگوید اگر مالی کسب کردم، با تلاش و همت خودم است، اما به تصریح قرآن، انبیا همهچیز خود را از خدا میدانند؛ چنانکه در داستان حضرت ابراهیم (ع) آمده است: «خدا من را غذا میدهد و سیراب میکند». در تفکر توحیدی، دخل تابع خرج و ورودی، تابع مصرف ماست.
اسلام با تولید سرمایه بهشدت موافق است. اینطور نیست که اسلام بگوید انسان در فقر زندگی کند، بلکه بر غنی کردن افراد و تقویت جامعه با رویکرد کارآفرینی و سهیم کردن دیگران در اموال الهی تأکید میکند، لذا با مرور آیات و روایات میبینیم که تأکید خداوند بر تقویت انسان و جامعه اسلامی است که یک بعد آن مالی است، از اینرو مال، خوب است و مالاندوزی بد. اگر مال را برای بهرهمندی خود نه دیگران جمع کنیم، خطرناک است، اما اگر تولید سرمایه با هدف عزت خانواده و جامعه باشد، بسیار مطلوب است.
پیامبر (ص) فرمودهاند: «هرکه برای معیشت زن و بچهاش تلاش کند، مثل فردی است که در راه خدا جهاد کرده است»؛ یعنی آموزههای دینی بر تلاش برای معیشت تأکید میکنند، اما ازسوی دیگر قرآن کریم انذار میدهد که مراقب باشید، مال و فرزند زینت زندگی دنیاییاند؛ یعنی نباید هدف باشند، بلکه باید به دیده ابزار رسیدن به قرب و رضای خدا به آنها نگریست.
براساس دیدگاه اسلامی، پایه اقتصادی در تشکیل خانواده، چنانکه در سوره مبارک نور میفرماید: «ازدواج کنید و خانواده تشکیل دهید؛ اگر فقیر هستید و ندارید، ما به شما میبخشیم». اینچنین تأمین میشود؛ یعنی اول خرج کن و خانواده تشکیل بده، بعد ما مخارج شما را تأمین میکنیم، اما متأسفانه، جامعه ما به این آسیب که باید اول پول باشد بعد ازدواج کنیم، مبتلاست. چرا اینطور فکر میکنیم؟ این کار شیطان است که به ما القا میکند نمیتوانیم و دچار فقر میشویم. به تصریح قرآن کریم، شیطان به شما وعده فقر و نداری میدهد.
یک قاعده کلی در نظام خلقت هست که هرجا خلل، کمبود و نیازی باشد، بلافاصله ترمیم و جبران میشود؛ مثل زخمی که در بدن ایجاد میشود و همه اعضا برای رفع آن بسیج میشوند. در امور مالی نیز چنین است؛ هرجا نیازی باشد، نظام هستی آن را ترمیم میکند؛ مثل اینکه بهمحض تولد نوزاد، شیر در سینه مادر جاری میشود؛ یعنی با نیاز نوزاد، منبع تأمینکننده آن فراهم میشود.
این تعبیر بیت «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند/ تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری» است. این نگاه در اقتصاد بسیار مهم است و با آن، دیگر از آینده ترس و واهمه نخواهیم داشت؛ البته باید اعتدال و عدالت داشت و اهل اسراف نبود؛ نه به معنای قناعت و صرفهجویی بلکه به معنای درست هزینه کردن. در دخلوخرج باید جایگاه اقتصادیاجتماعی هم لحاظ شود و باتوجهبه عرف و شأن اجتماعی انسان، خرج شود که اینچنین خدا دخل را تأمین میکند.
برپایه دیدگاه اسلام، نگاه به مال و امور مالی باید نگاه ابزاری باشد نه هدف غایی؛ یعنی دنیا محل تجارت اولیاءا... است. با این رویکرد، با انفاق به خانه و جامعه، رضای خدا را دنبال میکنیم؛ چون رجوع به خداست نه بهسمت مال و ما بدون مال از دنیا خارج میشویم. به تصریح قرآن کریم، کسی میتواند به مقام ابرار و نیکان برسد که از مالی که دوست دارد، انفاق کند: «هرگز به نیکی نمیرسید تا زمانی که از آنچه دوست میدارید، انفاق کنید» (آلعمران، ۹۲).
تأمین معیشت خانواده بر مرد، واجب و همسو با نگاه توحیدی و مقدمهای برای آبادی آخرت و رسیدن به بهشت است و اگر مرد از این واجب فقهی خودداری کند، خدا مؤاخذهاش میکند. آموزههای دینی، مال را زینت نمیداند، بلکه لباس تقوا را زینت آدمی میداند. اگر در کسب و مدیریت مال در زندگی، خدا را هدف قرار دهیم، اینجاست که رزقوروزی از درودیوار میبارد.
خیلی از افراد خرجشان بهمراتب بیشتر از دخل ظاهریشان است که دیگران را به تعجب وامیدارد؛ این یعنی رزق برپایه نوع کار نیست، بلکه بر حسب اصل کار است. انسان باید وظیفه خود را انجام دهد، خداوند رزق را به او میدهد؛ یعنی انسان باید به تناسب نیاز جامعه، کار کند و خدا خود روزیاش را میدهد.
با این دید که رزاق خداست، انسان به هیچوجه نگران نمیشود. به تعبیر قرآن، آنها که نگاهشان به خداست، هرگز نگران و ترسان و دچار حزن و اندوه نمیشوند. حزن، مربوطبه گذشته و خوف درباره آینده است. آنها که خدا را رزاق میدانند و به او اعتماد دارند، دیگر از اینکه چرا سکه و طلا و ماشین و ملک و دلار نخریدند، غصه نمیخورند و از آینده و اتفاقات مالی و بالاوپایین شدن قیمت ارز و طلا و... ترس و نگرانی ندارند؛ چون میدانند خدایی که از رحم مادر رزق آنها را داده است، تا امروز هم هوایشان را داشته و هرگز رزق آنها را به کسی و چیزی واگذار نکرده است.
پروردگار برحسب شأن و جایگاه عرفی، به انسانها رزق میدهد؛ یعنی برپایه حکمت و باتوجهبه شأن اجتماعیاقتصادی افراد؛ البته رزق طیب، آن است که باعث رشد و پرورش انسان شود. رزق به میزان استفادهاش از دنیا، کارآمد است؛ وگرنه داشتن چندین باب خانه اگر جز زحمت و دغدغه برای حفظ و افزایشش چیزی نداشته باشد، فایدهای ندارد.
استفاده ما از دنیا، میزان محدودی از غذا و محل اسکان و پوشاک است و اینطور نیست که هرچه بیشتر داشته باشیم، بیشتر بخوریم و لذت ببریم؛ بیشتر داشتن به معنای استفاده بیشتر نیست، بلکه دغدغه هزینهکرد و نگهداری و حفظ و افزوده شدن آن هم بار میشود: «خبر ده به درویش سلطانپرست/ که سلطان ز درویش، مسکینتر است».