صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ما دست دشمن را مثل خشاب تفنگش خالی کردیم. این اگر پیروزی نیست پس هیچ پیروزیی وجود ندارد.

درباره رفتار زندان بانان عراقی و شکنجه‌گران بعثی اردوگاه‌ها زیاد شنیده‌ایم و فروان تر خوانده‌ایم. حتی رفتار توام با توهین و نفرت عراقی‌ها در مسیر حرکت اسرای‌مان را هم کم نخوانده‌ایم. همه خبر‌ها حکایت از آن دارد که آنان تا توانستند بدی کردند. اما این سوی ماجرا ما تا می‌شد خوبی کردیم.

من خود به یاد دارم در اوایل دهه ۶۰ که اسرای زخمی در همین بیمارستان امام رضا (ع) مشهد بستری بودند، مردم ما به ملاقات‌شان می‌رفتند. در یک اتاق مجروحان و جانبازان خودمان بودند و در اتاق کنار عراقی‌ها. ما که به بیمارستان می‌رفتیم از هر دو گروه عیادت می‌کردیم. میوه و شیرینی و کمپوت را میان همه‌شان قسمت می‌کردیم. حتی ما‌ها که نوجوان بودیم سعی می‌کردیم کلمات عربی را یاد بگیریم تا در ملاقات‌های بعدی بتوانیم با آنان احوال پرسی کنیم تا یک مقدار غم غربت از دل آنان کم شود.

این منطق و مکتب رفتاری ایرانی جماعت بود. ما همان دم که جنگجوی عراقی دست‌های خود را بالا می‌برد، همه چیز را تمام شده فرض می‌کردیم.حتی خشاب خالی اش را هم به رخش نمی‌کشیدیم. حتی نگاه مقابله به مثل هم نداشتیم که، چون عراقی‌ها با بچه‌های ما جنایتکارانه رفتار می‌کنند ما هم لااقل اخم در چهره بنشانیم. نه، ما به فرهنگ ملی و معرفت دینی خود رفتار می‌کردیم.

باز یادم هست در عملیات بیت المقدس ۲ که چند عراقی اسیر شدند در صف خود ما آمدند و کمپوت گرفتند و به چادر فرماندهی رفتند. فرماندهان حتی اجازه ندادند که ما به اندازه کنجکاوی‌مان هم اطراف چادر بگردیم. می‌گفتند اسیر است و رفتار با او نباید غباری از دشمنی داشته باشد.

باری ما از سوم فروردین ۱۳۵۹ – که تجاوز پراکنده عراق شروع شد- تا روزی که آتش بس توانستیم، ۷۲ هزار و ۱۱۳ تن از نیرو‌های مسلح ارتش بعث عراق اعم از زمینی، هوایی و دریایی را همراه ۲۴۷ تن مزدور (غیر عراقی) به اسارت درآوریم. آنان را در منطق خوش آب و هوایی، چون تهران، مشهد، قوچان، بندرانزلی، رینه، بجنورد، گرگان، ساری، منجیل، و. اسکان دادیم.

پیش بینی و برآورد بودجه سالیانه اسرای جنگی، برآورد حقوق ماهیانه، دریافت و پرداخت آن به اسرا به طور مرتب و به موقع، همکاری با کمیته کار به منظور تشکیل کارگاه‌ها و بوفه اسرا، همکاری با کمیته فرهنگی در جهت تقویت و گسترش امور فرهنگی، پذیرش و پذیرایی نمایندگان صلیب سرخ و سازمان ملل در اردوگاه‌ها به منظور بازدید و ثبت نام اسرا، با سواد کردن ۲۰ هزار اسیر تو سط نهضت سوادآموزی، انجام دادن ملاقات‌های انفرادی و جمعی میان اسرا و خانواده‌های آنان طبق برنامه تنظیمی از طرف کمیسیون اداره اسرای جنگی و... اشاره کرد.

بله ما حق مطلب را اداکردیم، اما آنان تلاش می‌کردند با نگهداری اسرای ما در زندان‌های مخفی و دور از چشم صلیب سرخ و تولید واژه‌ای به نام "مفقود الاثر" توامام اسیر و خانواده او و همه ملت را دچار فرسایش روحی کنند. اما نتیجه چیز دیگری شد. ما با فرهنگ غنی خود هم بر اسرای عراقی اثر گذاشتیم و هم با خلق مفاهیم معرفتی جاوید الاثر به جای مفقود الاثر و آزاده به جای اسیر، شاهدتولد فرهنگ متعالی ایثارگری شویم.

ما دست دشمن را مثل خشاب تفنگش خالی کردیم. این اگر پیروزی نیست پس هیچ پیروزیی وجود ندارد. ما با خوبی بر بدی غلبه کردیم. این یک پیروزی تمام ساحتی است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.