ما برکت زندگیمان را از شهدا میگیریم. به متر و معیار این و آن کار نداریم. به طول و عرض وجب دیگران، مساحت معرفتمان را اندازه نمیگیریم. سنجه خودمان را داریم و معیار خودمان را. با همان هم زندگیمان را تراز میکنیم. موفقیتهامان را به دعای شهدا گره میزنیم. ما حتی شفایمان را هم از شهدا میگیریم. اندیشه و دست و تلاش پزشکان، شرح آن شفاست.
آزمودهایم این را و بهتجربه میگوییم خداوند بلندمرتبه به دعای عشقهای خونین قبای زمینی خود، هزارمرتبه غیورتر است تا دعای آسمانیان. ما بنبستهای زندگیمان را هم با شهدا باز میکنیم. آنان را -همانطور که امام روحا... الموسویالخمینی (ره) فرمود- امامزادگان عشق میدانیم و به صدای بلند میخوانیم. رابطه ما با امامزادگان چگونه است؟ همان را برای شهدا تکرار میکنیم. زیارتشان میکنیم. تلاشمان این است که زندگی را به سیره آنان نظام دهیم. مثل آنان به دنیا و مسیر ابدیت نگاه کنیم.
هرجا هم که به مشکل برخوردیم، آنان را میخوانیم تا واسطه فیض الهی باشند. ما که دستمان را تهی و رویمان را خجل میبینیم. آنان، اما همه جانشان پر از خونی است که هر قطرهاش نزد خدا محبوبیت ممتاز دارد. این کلام معیارِ رسول اعظم الهی است که: «مَا مِنْ قَطْرَه أَحَبَّ إِلَى ا... عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطْرَه دَمٍ فِی سَبِیلِا...؛ هیچ قطره خونی نزد خدا محبوبتر از قطره خونی نیست که در راه خدا ریخته میشود».
هر شهید هم به تعداد قطرات خونی که از او در راه خدا بر زمین ریخته است، شأنی آسمانی و توفیق شفاعت یافته است. همین است که در زندگی و مرگ به لطف لطیف یارانمان توجه میکنیم و التجا میبریم. آنها هم عنایتشان مثل باران، عام و همهشمول است. هرکه کاسه خود را زیر باران ببرد، خالی بازنمیگرداند. این ما هستیم که باید ظرفیت فهم و درک محضر شهید و بهرهمندی از انوارش را در خویش ایجاد کنیم.
خط شهید را بگیریم و خود را به سیدالشهدا (ع) برسانیم. آن وقت، هم زندگی ما به قرار میآید و هم قرار بهشت در ابدیت ما نوشته میشود. باری، ما زندگیمان را به نام و یاد شهدا متبرک میکنیم. همه برکتهای مادی و معنوی حیات را در کرامت آنان میجوییم. هرکه هرچه میخواهد بگوید، ما راهمان را با شهدا ادامه میدهیم.