شهرآرانیوز؛ برای همگان روشن است که شاعران ایرانی چقدر در جهان ادبیات تأثیرگذار و الهامبخش جهان بودهاند. اکنون گردآوری و چاپ کتاب توسط اساتید و پژوهشگران مسیر درستی است برای بررسی اشعار این شاعران تا در دسترس نسل امروز نیز قرار گیرد. برای مثال کتاب زندگی و شعر شاعران بزرگ ایران (جلد اول و دوم) که به بررسی زندگی و آثار برخی از شاعران بزرگ کشورمان پرداخته است، نمونه آشکاری است از آثاری که امروز در دسترس قرار گرفته است.
خبر تازه در این زمینه اینکه، کتاب «شعر هزارساله فارسی» تألیف محمدجعفر محجوب و قاسم تویسرکانی در همین راستا نوشته و چاپ شده است، اما این اثر فقط یکبار در دهه ۱۳۴۰ منتشر شده بود و طی سالهای اخیر راهی بازار کتاب شده است که اتفاق مهمی برای محققان در این زمینه بهشمار میرود.
محمّدجعفر محجوب از نویسندگان، مترجمان و محققان اوایل سال ۱۳۰۰ محسوب میشود که علاقه بسیاری به فرهنگپژوهی و ادبیات داشت. او در حالی در سال ۱۳۴۲ موفق به دریافت درجهٔ دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد که عنوان رسالهٔ دکترای او «سبک خراسانی در شعر فارسی» بود.
کتاب «شعر هزار ساله فارسی» نیز که توسط مرحوم محجوب و قاسم تویسرکانی، استاد بسیار فاضل و شعرپژوه دانشسرای عالی (دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه خوارزمی بعدی)، نوشته شد و ادامه مسیر علاقهمندی این دو استاد دانشگاه به ادبیات و اشعار شعرای معروف ایرانی است.
این کتاب تا مرحله چاپ چند نکته جالب توجه داشته؛ اول اینکه دسترسی ناشر به این کتاب نایاب از طریق شهرزاد محجوب، فرزند محجوب، و مرجان مغربی، کتابدار دانشگاه تهران و نوه محجوب صورت گرفته است که دست نوشته آن را در میان کاغذهای قدیمی پدرشان یافتهاند.
به این موضوع در پشت جلد کتاب در قالب چند جمله اشاره شده، این جملات به این شرح است: «در نیمه نخست دهه ۱۳۴۰ محمدجعفر محجوب و قاسم تویسرکانی دو استاد بسیار فاضل و شعر پژوه دانشسرای عالی (دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه خوارزمی بعدی) به اتفاق یکدیگر تلاش کردند تا تحلیل و منتخبی شایسته از شعر کهن فارسی، از رودکی سمرقندی تا هاتف اصفهانی فراهم آورند و در دسترس دانشجویان و علاقمندان ادبی قرار دهند. این منتخب که متأسفانه پس از آن هیچگاه باز نشر نشد، کتاب خواندنی حاضر است که در آن گزیدهای از سرودههای سی و یک سراینده در یک دوره هزار ساله، همراه با تحقیق و تفحص دقیق در زندگی و آثار هر شاعر به دوستداران شعر ایران و قلمرو فرهنگ ایران عرضه میشود.»
دومین نکته جالب توجه آن، رسانهایشدن دست نوشته مرحوم جعفری است که در میان لوازم قدیمی او توسط دخترش پیدا شد، متن این دست نوشته اشاره نویسنده به اهمیت ارتباط مردم با میراث شاعران گذشته است و در این دستنوشته میتوان از علاقه بسیار مرحوم به ادبیات و نشان دادن جلوههایی از اشعار و فرهنگ ادبی شاعران تاریخ ادبیات ایران به مردم را مطلع شد. متن این دستنوشته به این شرح است:
«ماجرای نوشته شدن این کتاب من را یاد تجربه تدریس در دبیرستان انداخت؛ اولین روزی که سر کلاس دخترکان شانزده هفده سالهی دبیرستانی به عنوان معلم حضور پیدا کردم، درست نصف سن مرا داشتند؛ اما گویی از دو سرزمین متفاوت آمده باشیم. زبانِ سخن گفتن مان یکی بود ولی هر کدام از یک جمله یا کلمه واحد، معانی متفاوتی دریافت میکردیم. از خودم پرسیدم چطور میشود این دخترکان را به ذخیره انبوهی از کلمات و اشعار و مفاهیم میراث گذشتگان متصل کرد؟ چطور باید درک پیچ و خم این رود جاری در بستر زمانه و فضای تاریخ را برایشان ملموس کنم؟
نتیجه چه بود؟ خطی کشیدم به طول تقریباً هزار سال. فردوسی و نظامی و سعدی و عطار و مولوی و سنایی و حافظ و خیام تا شب عید، بعد از بیست روز تعطیلی در سال جدید هم ملک الشعرای بهار و ایرج میرزا و دهخدا. راستش بیست ساعت کلاس در یک سال زمان کوتاهی بود برای تمام آنچه در ذهن یک معلم است. چاره این بود که در مسیر تاریخ هزار ساله در سایه سار نخلها و سروها و نارونهای بلند و پرشاخ و برگ ادب فارسی بایستیم و نفسی تازه کنیم و پیش بیاییم، از گزافه گویی دور باشیم و همانقدر که به محاسنِ شاعر اشاره میکنیم، معایبش را نیز ببینیم، بخشی از آثارشان را بخوانیم، و تصویری تا حد توان واقعی از آنان و سرزمین و دوره زندگانی شأن به دست بیاوریم.
البته که کار سختی است گفتن داستانهای طولانی کهن از گذشتگانی که پس از تاریخ هزار سالهای همچنان بر سر ما سایه دارند، برای نوجوانانی که اهل زمانهی گوشی هوشمند پنهان شده در جامیز هستند و هر متنِ بیش از سه جمله را اسکرول میکنند. از تاریخ و ادبیات گریزان اند، همانطور که از سختیِ حفظ کردن و نمرهها و آزمونهای معلم. آزمون و خطای ما _من و دخترکان کلاس- نتیجه شیرینی داشت. از هردو سو به سمت هم قدم برمیداشتیم و از دیوارهای شکایت و غر و ناله و تنبلی رد میشدیم. روز آخر و موقع خداحافظی یکیشان بلند شد و با صدای لرزان و خجالت زده پرسید: "خانم… میشه بغلتون کنیم؟ -: بله طفلک کوچک من…"
آمیزه خنده و گریه آن روز خداحافظی میان بازوهای گشاده مان مطمئنم کرد که دیوار این خجالتِ بیجا هم فروریخت و حالا میتوانیم با هم به گفتگو بنشینیم، حتی اگر کنار هم نباشیم.»
وقتی این کتاب را مطالعه میکنید، به اشعار مختلفی از شاعرانی همچون رودکی، ابوشکور بلخی، فرخی، عنصری، منوچهری، فردوسی، قطران، فخرالدین گرگانی، باباطاهر عریان، اسدی طوسی، ناصرخسرو، ابوالفرج رونی، مسعود سعد، عمر خیام، معزی، سنایی، انوری، خاقانی، رشید الدین وطواط، سوزنی، سید حسن غزنوی، جمال الدین، نظامی، عطار، کمال الدین، مولوی، سعدی، حافظ، جامی، صائب و هاتف برمی خورید که ممکن است تعداد هر کدام با هم یکسان نباشد، اما با مطالعه این اثر، روند و نحوه توضیح و معرفی، برای خواننده، شرایط و روزگار و ویژگیهای کلام شاعر مشخص میشود.
نکته جالب سوم نیز اشاره به مآخذ مطالب در قالب جدولی است تا علاقهمندان اگر به دنبال مطالعه کتابهای بیشتر در این زمینه هستند به این منابع مراجعه کنند، شاید هم این منابع و ماخذ برای این در انتهای کتاب قرار گرفته که، چون مرحوم جعفری خودش استاد دانشگاه بود دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی را برای دستیابی به منابع موثق و مناسب جهت مطالعه و تهیه پایاننامههایشان به درستی هدایت کند.
مرحوم محجوب از سال ۱۳۵۰ تا ۵۵ را به عنوان استاد میهمان در دانشگاههای آکسفورد و استراسبورگ به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت، او ۲۳ سال عضو انجمن ایرانی فلسفه و علوم انسانی (وابسته به یونسکو) بود. مرحوم محجوب همچنین مدت کوتاهی نیز سرپرستی فرهنگستان زبان و فرهنگستان ادب و هنر ایران را به عهده گرفت. او از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ بار دیگر به تدریس در دانشگاه استراسبورگ پرداخت و از سال ۱۳۷۰ تا هنگام مرگ به سال ۱۳۷۴ در دانشگاه برکلی در کالیفرنیا، ادبیات فارسی تدریس میکرد. دکتر محمدجعفر محجوب در ۲۷ بهمن ۱۳۷۴ در ۷۱ سالگی در کالیفرنیا درگذشت.