به گزارش شهرآرانیوز؛ احساس متفاوت بودن و تمایل به تغییر از فرد آغاز میشود، اما برای تشخیص درست و رسیدن به این خواسته، یعنی اعمال تغییرات و تطبیق جنسیت، باید سراغ مراجع قانونی و قضایی رفت. بعضیها از روان پزشک و روان شناس شروع میکنند و عدهای همان ابتدا به دادگاه میروند.
از هرجا بروند، باز بخش مهم و طولانی مسیر پزشکی قانونی است؛ همانی که کارشناسانش، رفتارها و نشانهها را کنترل میکنند و کمیسیون تشکیل میدهند. درنهایت تصمیم گیری مقام قضایی با تصمیم نهایی همان کمیسیون منطبق خواهد بود؛ به دلیل اهمیت این امر، سؤالات این بخش را از دکتر موسوی، روان پزشک اداره کل پزشکی قانونی مشهد، پرسیده ایم.
نکتههای ریز بسیاری باید کنترل شود. شرح حال و مصاحبههای تشخیصی روان پزشکی متعددی را اعضای گروه روان پزشکی قانونی از فرد و اعضای خانواده اش میگیرند. از کودکی، سوابق رشدی، ارتباطات با دیگران، گروه هم سالان، علاقهها و سلیقهها کنترل میشود. هر جلسه حدود چهل دقیقه طول میکشد. مصاحبههای تشخیصی و آزمونهای روان شناسی لازم گرفته میشود. آزمایشهای هورمونی و ژنتیک هم تکمیل کننده است.
بعد از آن، پرونده به کمیسیون سه نفره ارجاع داده میشود. اگر تشخیص اختلالات دیگری برای فرد مطرح باشد، از این فرایند خارج خواهد شد. در صورت تأیید اولیه در کمیسیون، فرد برای یک سال باید در جلسات روان درمانی شرکت کند. الزامی هم نداریم گروه درمانی باشد، اما روان شناسان میگویند در گروه، تعارضات و مشکلات دیگر هم حل میشود.
برخی ادعا میکنند که پزشکی قانونی، ما را به جلسات گروه درمانی ارجاع میدهد تا از تغییر منصرف شویم. اما واقعیت این نیست. ما میخواهیم تعارضات حل بشود و البته خیلیها با حل مشکلات فردی با همان شرایط موجود، سازگار و از ادامه مسیر سخت تطبیق جنسیت، منصرف میشوند. افرادی بودند که میگفتند این یک سال گروه درمانی خیلی برای ما مفید بود، میتوانیم آن را تکرار کنیم؟
یعنی زمان طولانی تری را پشت سر میگذارند تا مستقیم به جراحی نرسند. گروه درمانی برای حل همین ابهامات و تعارضات است. بعضیها مشکلات شخصیتی دارند، برخی مشکل خلقی یا هوشی که باید درمان شوند. پس از آن یک سال با گزارش دقیق که معمولا ۲۴ جلسه است، به پزشکی قانونی برمی گردند.
بعد از اینکه کارشناسان این مرحله را تأیید کردند، افراد وارد مرحله بعد و دوباره وارد کمیسیون میشوند و اگر تأیید شد، اجازه جراحی داده میشود. پس از جراحی نیز باید به پزشکی قانونی برگردند تا در واحد معاینات، مراحل بررسی پشت سر گذاشته شود و آن گاه پس از تأیید جراحی بدون بازگشت، برای تغییر مدارک هویتی به دادگاه معرفی میشوند.
کسی که قصد شروع این فرایند را دارد، با مراجعه به دادگاه خانواده که متولی این امر است، معرفی نامهای برای تغییرجنسیت میگیرد و به ما مراجعه میکند. قاضی قرار است بداند که آیا مشکل فرد به جراحی نیاز دارد یا خیر.
این مراحل در بهترین حالت، تقریبا دو سال طول میکشد. قاضی در این مرحله، مجوز تغییر مدارک را به ثبت احوال میدهد.
این اقدام در همه دنیا بیشتر شده است. اما مسئله مهم، همان تشخیصهای افتراقی است که زیاد هستند. یعنی پای اختلالات دیگر درمیان است. گاهی دختر یا پسر دوست دارد ادای جنس دیگر را دربیاورد. برخیها فقط پوشش جنس مخالف را دوست دارند و با بدن و هویتشان مشکلی ندارند. اینها ترنس نیستند، اما برخی به اشتباه برایشان تشخیص ترنس میگذارند. درواقع حواشی این موضوع زیاد است و برخیها از آن برای مقاصد دیگر سوءاستفاده میکنند. فرد در جلسات پزشکی قانونی میگوید نمیخواهم عمل کنم، هدفم چیز دیگری است. شنیده ام درخواست تغییرجنسیت بدهم، مشکلم حل میشود.
اول اینکه شیوع این اختلال، بسته به فرهنگ و محل زندگی و شرایط اجتماعی هر منطقه و کشور متفاوت است؛ به عنوان مثال در سطح جهانی، آمار پسرانی که به دختر شدن تمایل دارند، بیشتر است (حدود سه تا چهاربرابر)، درحالی که در کشور ما تعداد دختران متقاضی، دوبرابر پسرهاست و این مسئله نقش پررنگ مسائل فرهنگی را نشان میدهد. میزان شیوع در برخی مناطق و کشورهای دیگر دنیا از یک در ۵۰ هزارنفر تا یک در ۳۰۰ هزارنفر متفاوت گزارش شده است.
من در مقاله خود با بررسی هشتصد فقره ترنس، شیوع این وضعیت را در ایران، یک در ۱۰۰ هزارنفر نتیجه گیری کردم. حالا حساب کنید در خراسان رضوی که چندمیلیون جمعیت دارد، چقدر این اختلال محدود است، پس کار ما این است که به درستی غربالگری کنیم تا تشخیصهای افتراقی یعنی موارد دیگر کنار گذاشته شوند.
هنر ما این است که از دید قانون، غربالگری درستی انجام بدهیم. رد شدن از دیدگاه پزشکی قانونی یعنی عمل جراحی برای تو مناسب نیست، اما باید تحت درمان بمانی تا مشکلات روحی و روانی دیگر را درمان کنی. اما برخیها میگویند که پزشکی قانونی در رد کردن درخواستها تعمد دارد، درحالی که در نامه مینویسیم باتوجه به مشکلات همراه همچون اختلالات خلقی، شخصیت و مشکلات دیگر حتما باید درمانهای مناسب را دنبال کنند.
اینها سخت گیری نیست. ارزیابی دقیقی است که به نفع خود افراد است. چطور در پزشکی قانونی به تعیین علت فوت، قصور، تشخیص هویت و مسائل دیگر اعتماد میکنید، اما تشخیص افراد ترنس واقعی را قبول ندارید؟ درباره موضوعات دیگر هیچ کس اعتراضی به ما نمیکند، اما درباره این موضوع، حواشی زیاد است و افراد به آسانی به تصمیم گیری راضی نمیشوند.
خیر، قوانین کشوری است. این را هم شنیدیم که میگویند مشهد درباره این موضوعات سخت گیری میکند، بروید استانهای دیگر. اما ما میگوییم قوانین سازمان در همه استانها یکسان است.
در یک مقاله علمی آمده است که بیشتر این افراد تحت تأثیر شبکههای اجتماعی و گروه هم سالان، تصمیم به تغییرجنسیت خود گرفته اند؛ مثلا خیلی پیش آمده دختری که تا بیست سالگی زندگی دخترانه کاملا عادی داشته است، اطرافیانش یک بار شکایتی از نارضایتی جنسیتی از او ندیده اند. درس خوانده و دانشگاه رفته و حالا ناگهان تصمیم گرفته است تغییرجنسیت بدهد.
معلوم است که علل دیگری دارد. افراد نآگاه هستند که این افراد را به سوی ترنس بودن راهنمایی میکنند. اینها درواقع از علائم به مشکل نرسیده اند، بلکه از فضای مجازی چنین برداشتی کرده اند. حضور اعضای خانواده، یکی از موضوعات اصلی در پزشکی قانونی است. گزارش آنها خیلی مهم است. ما بدون حضور و اطلاع خانواده هیچ تشخیص روان پزشکی نخواهیم داد.
خیر؛ آمار دقیق ندارم. درخواستهای ورودی البته خیلی زیاد است، اما تأییدشدهها محدود و منطقی هستند. نمیدانید کرونا و کلاسهای آنلاینی که موجب شد بچهها تلفن همراه به دست بگیرند، چقدر میزان این درخواستها را بیشتر کرده است، همین طور اتفاقات فرهنگی و اجتماعی. ممکن نیست در مدت سه یا چهار سال، آمار ترنسهای جامعه این قدر افزایش یافته باشد.
وظیفه ما غربال کردن همین هاست و آن را قانونی و علمی انجام میدهیم. اینها به نفع افراد است. ما تنها کشور منطقه هستیم که به این افراد بها میدهیم، اما نباید از آن سوی بام بیفتیم. اگر دید قانونی داشته باشیم، نمونههایی که به عمل جراحی میرسند، منطقی هستند؛ زیرا قرار است اتفاقی برای بدن فرد بیفتد که امکان پشیمانی و برگشت برای آن وجود ندارد. در این مرحله نباید آسان گرفت؛ چون جنایت در حق نوجوان و جوانی است که ناآگاهانه به این سو کشیده شده است.