داد طرب از عمر بـده تــا بـرود/ تا مـاه بـــرآید و ثــریــا بـرود/ ور خواب گران شود، بخسبیم به صبح/ چندان که نماز چاشت از ما برود! (کلیات سعدی، چ أمیرکبیر، ص ۶۷۳)
سعدیپژوه محترم، آقای بهاءالدین اسکندری ارسنجانی، تعبیر «نماز چاشت» را در این چارانه شوخ و لاأبالی نه چندان سعدیوار، نماز صبح دانستهاند. (نگر: رباعیات شیخ شیراز سعدی، چ: ۲، ۱۳۸۴ هـ. ش.، ص ۵۳ و ۸۹).
نماز چاشت، همان «صلاة الضّحیٰ»ی مذکور در کتب فقها «أداما... أیّام إفاداتهم العالیة» است؛ و این، نافلهای بوده است که أهل تسنن به هنگام چاشت میگزاردهاند. (نگر: أسرار التّوحید، تصحیح شفیعی کدکنی، چ: ۱، ۱/۹۶۳). به تعبیر دقیقتر و روشنتر نمازی است از ۲ تا ۸ رکعت که به اعتقاد أهل تسنن، مستحب است و وقت آن به باور ایشان از هنگامی است که خورشید اندکی ارتفاع گیرد تا به هنگام زوال.
در نفحات الانس عبدالرحمن جامی، در احوال مؤمل الجصاص -که از پیران شیراز بوده است- میخوانیم: «چون نماز بامداد بگزاردی، به درس قرآن مشغول بودی، تا آفتاب برآمدی، نماز چاشت بگزاردی و بیرون آمدی (تصحیح عابدی، چ: ۱، انتشارات اطّلاعات، ۱۳۷۰ هـ. ش. ص ۲۴۸).»
ترتیب أوقات در این عبارت و آنگاه تفریق صریح میان «نماز بامداد» و «نماز چاشت»، در باب ما نحن فیه، بسیار روشنگر و رافع هر تردید احتمالی است.
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، در مثنوی أسرارنامه گوید:
چـنین گفـت آن جوانمـرد پـگــهخـیـز/ که پیش از صبـحدم در طاعت آویز/ به هرطاعت که فرمودند پای آر/ نماز چاشت آنگاهی به جای آر/ چو این کردی ز فرمان بیش کردی/ نکو کردی تو آن خویش کردی (أسرارنامه، به تصحیح دکتر سیّد صادق گوهرین، ص ۵۶، ب ۹۲۵-۹۲۷). ناگفته نباید نهاد که نماز چاشت، بنا بر فقه أهل تسنن استحباب دارد، لیک بنا بر فقه شیعه امامیه -أعْلیا... کلمتهم السّامیة- این «نماز چاشت» (/ «صلاة الضّحیٰ»)، بدعت است و ناروا.