فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

«فردوسی طوسی» یا «فردوسی توسی»؟

  • کد خبر: ۸۰۳۸۱
  • ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۹
«فردوسی طوسی» یا «فردوسی توسی»؟
چرا در امر املا و رسم‌الخط که به‌ذات امری سنتی است و متکی بر سنت نگارشی زبان، ما به‌یک‌باره باید انقلاب کنیم و ریخت‌های سنتی نگارش را تا بدین اندازه دگرگون سازیم؟

جویا جهانبخش | شهرآرانیوز -  آقای دکتر پیروز مجتهدزاده، در مقدمه‌ای که بر کتاب «جغرافیای سیاسی در شاهنامه فردوسی» مرقوم داشته‌اند، به‌جای «فردوسی‌ طوسی»، «فردوسی توسی» نوشته و آن‌گاه در حاشیه چنین اظهار نظر کرده‌اند: «با توجه به ایرانی‌بودن نام شهر تاریخی توس، دلیلی وجود ندارد که نگارش این نام به‌شیوه نگارش زبانی بیگانه و استفاده از حرف نامأنوس ط در فارسی محدود شود.»

اینکه چرا حرف «ط» که همواره در میراث مکتوب ما و نگارش‌ها و سرایش‌های بزرگان ادب فارسی حضور داشته، از برای آقای دکتر پیروز مجتهدزاده «نامأنوس» است، به مخلص ربطی ندارد و به‌هرروی مسئله ایناس و استیناس، امری فردی و خصوصی است و شواذ طبع‌های نافر و گرایش‌های نادر در عالم بسیار است، اما این ادعا که «چون نام طوس ایرانی است، باید آن را به ریخت توس نوشت»، پندار ناصواب و زیان‌باری است که مع‌الاسف به ایشان نیز اختصاصی ندارد و در این زمانه «مرتکبان» پرشمار دارد. آقای مجتهدزاده و هم‌رایان ایشان در تخطئه نویسش «طوس»، خیال می‌کنند «نگارش این نام به‌شیوه نگارش زبانی بیگانه» صورت گرفته است و سهوی شده که باید آن را اصلاح کرد. لیک گویا مسئله بدین سادگی نیست.

نخست، در ایرانی یا نیرانی‌بودن، میان «س» و «ص» و «ت» و «ط» و «ق» و «غ» و... چه تفاوتی هست؟ این‌ها همه حروف یک الفبایند؛ خواه ایرانی، خواه نیرانی. اگر «ط» بیگانه باشد، «ت» نیز همان حکم را دارد. اگر «ق» خودی باشد، «غ» هم از همین الفباست. دوم اینکه از کجا و چگونه احراز فرموده‌اند که گذشتگان ما که مثلا «طوس» را با «ط» نوشته‌اند، نه «ت»، کار بی‌دلیل و نسنجیده‌ای کرده‌اند و هیچ توجیهی پس‌پشت این گزینش نبوده است؟

سوم در جایی که در درازنای سنت زبان و ادب و فرهنگ ما بزرگان این فرهنگ و آموزگاران ادب همه «طوس» نوشته‌اند، نه «توس»، و فردوسی و خواجه‌نصیر و خواجه‌نظام‌الملک و دیگر همشهریانشان «طوسی» شمرده شده‌اند، نه «توسی»، و به‌ظاهر و آن‌سان که از منابع و اسناد و دست‌نوشت‌های کهن برمی‌آید، قاطبه مردمان فرهیخته، از همین نویسش «طوس» پیروی می‌کرده‌اند، چرا در امر املا و رسم‌الخط که به‌ذات امری سنتی است و متکی بر سنت نگارشی زبان، ما به‌یک‌باره باید انقلاب کنیم و ریخت‌های سنتی نگارش را تا بدین اندازه دگرگون سازیم؟

من‌بنده نمی‌دانم نویسش «طوس» به ریخت «توس» ابداع چه کسی است و چه کسی نخستین‌بار این نویسش غریب را به‌کار برده است؛ نویسشی که پسان‌تر با تأسیس «انتشارات توس» شهرتی یافت و آن‌گاه با به‌کاررفتنش در مکتوبات بعض استادان که بعضا از قضا در خود «طوس» هم تعلقاتی دارند و با راه‌یافتنش به پاره‌ای از درس‌نامه‌ها، بر دامنه شیوع استعمال آن افزوده شد.

بهار در روشن‌داشت انتقاد خویش از نویسش مختار کسروی «توس» به‌جای «طوس»، مرقوم داشته است: «چرا عربان و ایرانیان در کتب عربی و یا فارسی بعضی از لغات فارسی که دارای تای قرشت می‌باشد با همان املای فارسی نوشته و بعضی دیگر از همان لغات را با طای حطی؟ مثلا از شهر‌ها تبریز، استوا، بست، استراباد، استربیان، پشت، تستر و از اسمای اشخاص رستم و گشتاسف و... و از قبایل ترک، تاتار و... را با تای قرشت نوشته‌اند، آن‌گاه طبرستان، اسطخر، طهران، طوس، طهمورث، طبرزد، طور، طهماسب و... را با طای حطی... پس معلوم است در لهجه فارسی میانه که ما آن را پهلوی می‌خوانیم، دو قسم تا بوده؛ یکی همان که امروز هم در الفبای فارسی باقی مانده و دیگری تای مجهول که، چون محتاج‌الیه قافیه شعری نشده، اسم آن از بین رفته است؛ بنابراین هر اسمی که با تای معروف بوده است با تای قرشت و هر کدام با تای مجهول یعنی آن تایی که صدایش غیر از این تا و شاید از کاف یا دال تبدیل یافته بوده، آن را برای تفکیک از تای اصلی و عدم اشتباه و صیانت لهجه، با طا ضبط نموده‌اند.

گویند این تایی که من آن را تای مجهول نامیده‌ام، در هندوستان هنوز تلفظ می‌شود، ولی در ایران مانند سایر حروف مجهوله تلفظش از بین رفته است. پس هر گاه فرضیات فوق صحیح و دلایل و امارات مطلب درست باشد، ما نمی‌توانیم طوس و طهران و طبرزد و طبس را با تای منقوط بنویسیم، زیرا این اقدام ما... از قبیل تصرف در لغات و اصوات حروف خواهد بود.» آنچه بهار به آن توجه داده است و به زبان‌شناسی زبان فارسی و پیشینه زبان نیاکانی ما بازمی‌گردد، نکته بسیار مهم و مغتنمی است و بخشی از رازورمز‌های سنت‌های نویسشی و نویسش‌های سنتی زبان فارسی را روشن می‌دارد.

آقای علی حصوری، از تجدیدنظرطلبان بی‌پروای روزگار ما که آرا و آثار وی آگنده از «خلاف‌مشهور» هاست و صحت‌وسقم این «خلاف‌آمد»‌ها خود البته بحثی جداگانه و فقره‌به‌فقره شاینده نقد و بررسی است، در کتاب «زیبایی خط فارسی» می‌نویسد: «در انتقال از خط پهلوی به فارسی کار‌هایی شده است که نه تصادفی است و نه تاکنون دلیل ویژه‌ای برای آن ابراز شده است. نمونه را، واژه صد که می‌پنداریم می‌بایستی با سین نوشته می‌شد، با صاد نوشته شده است و این از واژه‌های معرب نیست.

در واژه‌های معرب ص نماینده چ است که در زبان عربی نبوده است؛ مانند چندن که صندل شده یا چوپگان/صولجان (چوگان)، چاروگ/صاروج و مانند آن‌ها، اما به‌احتمال، از این نوع صاد‌ها نیست. من می‌اندیشم که در این کار‌ها حکمتی در کار بوده است، چراکه سده را با سین نوشته‌اند و این ارتباطی با ریشه هندواروپایی آن... دارد؛ چه، سده از ریشه sadh هندواروپایی به‌معنی درخشیدن، ظهور و مانند آن است، درحالی‌که صد از śatəm هندواروپایی است که سین آن از نوع سینی نیست که در سده است و پسین‌تر است و به‌همین دلیل در بسیاری از زبان‌های هندواروپایی با صدای سین بازنمانده است.»

من در پی توجه به نکته کلیٖ‌تر و بنیادین‌تری هستم. آن نکته هم این است که چنان‌که زنده‌یاد استاد بهار و آقای حصوری و برخی دیگر تفطن یافته‌اند، نویسش‌های معروف و متعارف سنت قدمایی کتابت، جوانب سنجیده و باریکی دارد و چندان تصادفی و بی‌حکمت نیست و صدور احکام شتاب‌زده به لزوم دگرسازی این نویسش‌ها، خاصه برای کسانی که سابقه توغلشان در چه‌وچون‌وچند «کتابت» و «رسم‌الخط» فارسی در حدود همان فراگیری الفبا از آموزگار سال نخست دبستان مانده باشد و جوانب تاریخی و تراثی موضوع را نیک وانرسیده باشند، به‌حق از «محظورات» است.

اگر «طهران» به‌دل‌خواه برخی «تهران» شد، وجهی ندارد «طوس» و امثال آن را نیز مهمل بگذاریم تا هرکس به‌دل‌خواه خود سنت نگارشی زبان فارسی را دگرگون کند و فردا فرزندان این بوم‌وبر از دیدن نسبت «طوسی» فردوسی و غزالی و خواجه‌نظام‌الملک و خواجه‌نصیر در عجب شوند. این‌گونه دست‌کاری تاریخ و تراث و فرهنگ و یادگار‌های نیاکانی، از هرکس روا باشد، از امثال چنین اوستادی ارجمند که مرزبانی این فرهنگ کهن‌سال را از ایشان چشم می‌داریم و به باریک‌بینی و دل‌آگاهی و نیک‌خواهی‌شان از بن دندان و ژرفای جان اذعان داریم، روا نیست.


* عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->