صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

طوس، سرزمین رویش حماسه‌های ملی

  • کد خبر: ۲۶۸۸۵
  • ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۷
اگر به نمونه‌ها و شواهد تاریخی موجود نظر افکنیم، به آسانی درمی‌یابیم که آثار حماسی ملی که در سرزمین طوس و به وسیله نویسندگان و شاعران آن پدید آمده، از نظرگاه کمی و کیفی در همه گستره ایران‌زمین بی‌مانند است.
دکتر فرزاد قائمی - شهرآرانیوز - اگر سرزمین طوس را خاستگاه بی‌چون‌وچرای آفرینش و احیای حماسه‌های ملی ایران بنامیم، سخنی به گزاف نرانده‌ایم. برای پذیرش و اثبات این گزاره، تنها اشاره به شکوه‌ناکی شاهنامه فردوسی به تمامی بسنده است، اما این گزاره تنها ناظر بر جایگاه شاهنامه و فردوسی نیست. حتی گفته منسوب به استاد شفیعی‌کدکنی که سهم ۸۰ درصدی از احیای حماسه‌های ایران‌زمین را برای طوسیان برآورد کرده‌اند هم تنها پشتوانه و دلیل این مدعا نیست.

اگر به نمونه‌ها و شواهد تاریخی موجود نظر افکنیم، به آسانی درمی‌یابیم که آثار حماسی ملی که در سرزمین طوس و به وسیله نویسندگان و شاعران آن پدید آمده، از نظرگاه کمی و کیفی در همه گستره ایران‌زمین بی‌مانند است. برای روشن ساختن درستی و استواری این گزاره یادآوری فهرست‌گونه چند شاهد تاریخی ناگزیر می‌نماید.

پیش از بازگویی نمونه‌های تاریخی بهتر آن است که نخست روشن کنیم که منظور از سرزمین طوس کجاست و سپس تعریف گونه‌ای از مفهوم حماسه و حماسه ملی را باز نماییم.

از نظر تاریخی «طوس» نه نام یک شهر بلکه نام یک منطقه و ولایت بوده است. منطقه‌ای با وسعت حدود ۱۷ هزار کیلومتر مربع که در بخش غربی‌تر خراسان بزرگ قرار گرفته است و بیشتر حوضه آبریز کشف‌رود را در برمی‌گیرد و ۴ شهر مهم و معتبر تاریخی یعنی نوغان (که بعد‌ها بخشی از مشهد کنونی شد)، طابران، تروغبذ (طرقبه کنونی) و رادکان در درون این منطقه واقع شده‌اند و در مجموع سرزمین طوس را تشکیل می‌داده‌اند.

اما «حماسه» به معنی دلاوری، شجاعت و سختی در کار است که از ریشه «حمس» به‌معنی شدت و حدت گرفته شده است (معادل EPIC غربی) که در ادب فارسی انواع داستان‌های رزمی و پهلوانی را در برمی‌گیرد. برپایه نظر استاد ذبیح‌اللّه صفا در کتاب «حماسه‌سرایی در ایران» روایت‌های حماسی در ۴ گروه حماسه اسطوره‌ای و پهلوانی، حماسه تاریخی، حماسه ملی و حماسه دینی شناخته می‌شود.

اما درباره بخش حماسه ملی از چهارگانه یاد شده به نقل از استاد «جلال خالقی مطلق» چنین می‌توان گفت که «حماسه ملی حماسه‌ای است که هماهنگ با سرشت ملی و قومی به شرح رویداد‌هایی که در ساخت ملیت آن قوم نقش اساسی دارد، می‌پردازد و به همین سبب در میان آن قوم از رواج و محبوبیت ویژه‌ای برخوردار است.»

درباره اهمیت و کارکرد حماسه‌های ملی در شناخت تاریخ اجتماعی و تمدنی یک سرزمین، این نقل قول از استاد ذبیح‌اللّه صفا نیز تامل‌برانگیز است: «لازمه یک منظومه حماسی تنها جنگ و خون‌ریزی نیست، بلکه منظومه حماسی ملی کامل آن است که در عین توصیف پهلوانی‌ها و مردانگی‌های قوم، نماینده عقاید، آرا و تمدن او نیز باشد.»

اکنون با این شناخت، جایگاه سرزمین طوس را در شکل‌گیری و سیر تحول حماسه‌سرایی ملی بسیار کوتاه و فشرده از نظر می‌گذرانیم و این نکته مهم را نیز یادآوری می‌کنیم که در بررسی این فراگشت به همان دلیلی که در آغاز گفته شد، آگاهانه فردوسی و شاهنامه را در نظر نمی‌آوریم.

از حماسه‌های کهن دوران پیش از اسلام همچون «یادگار زریران» با اصل پارتی آن یا «کارنامه اردشیر بابکان» که بگذریم، در دوران پس از اسلام سرزمین خراسان بزرگ سهم بنیادین و برجسته‌ای در پیدایش حماسه‌های ملی و قومی ایرانیان داشته است.

کهن‌ترین گزارش درباره روایت‌های حماسی در زبان فارسی به‌گونه منثور را در روایت «آزاد سرو مروی» می‌یابیم که در آغاز قرن سوم هجری در شهر مرو نگاشته شد. پس از آن متن حماسی و منثور دیگر «شاهنامه ابو علی محمد بن احمد بلخی»، نویسنده و شاعر، که پیش از سال ۳۹۱ ق به گواهی آثار الباقیه ابوریحان بیرونی نگارش یافته است. شاهنامه‌ای منظوم نیز به‌وسیله «مسعودی مروزی»، شاعر اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم هجری، و در حدود سال ۳۰۰ هجری سروده شده که تنها ۳ بیت آن باقی مانده است. دیگری شاهنامه منثور «ابوالمؤید بلخی»، شاعر مشهور عهد سامانی و آغاز قرن چهارم هجری، است.

از آفرینش‌های حماسی در محدوده خراسان بزرگ که بگذریم و تنها به آثار برآمده از سرزمین طوس بپردازیم، نخستین اثر در سنت حماسه‌گرایی ملی ایران در «شاهنامه ابومنصوری» پایه‌گذاری شد که خود بن‌مایه بسیاری از آثار حماسی از جمله سروده‌های دقیقی و شاهنامه فردوسی شد.

شاهنامه «ابومنصوری» به فرمان امیر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی و با سرپرستی وزیرش، ابومنصور معمری، از سال ۳۳۹ تا سال ۳۴۶ ق در طابران طوس تدوین شد. این شاهنامه منثور که اکنون تنها مقدمه آن در دست است، از طریق گردآوری روایت‌های پراکنده شفاهی و مکتوب که می‌توان سرچشمه‌های اصلی آن را «خداینامه‌ها» دانست فراهم شده بود و هم اکنون کهن‌ترین نمونه نثر پارسی به شمار می‌آید.

اندکی پس از آن و برپایه همین شاهنامه ابومنصوری، به فرمان نوح بن منصور سامانی، ابومنصور محمد بن احمد دقیقی شاعر که برخی منابع همچون لباب‌الالباب عوفی زادگاهش را طوس دانسته‌اند، در حدود سال ۳۶۵ ق شروع به نظم شاهنامه کرد. دقیقی بین سال‌های ۳۶۵ تا ۳۷۰ ق و پیش از آغاز سرایش شاهنامه فردوسی کشته شد. او پیش از مرگ کار سرایش شاهنامه را آغاز کرده بود و به گزارش فردوسی کمی بیش از ۱۰۰۰ بیت آن را هم سروده بود. این ۱۰۰۰ بیت را که اینک «گشتاسب‌نامه» نامیده می‌شود، فردوسی در شاهنامه خود گنجانده است.

حماسه‌سرای دیگر ابونصر علی بن احمد اسدی طوسی در اواخر سده چهارم یا اوایل سده پنجم هجری و در روزگاری که فردوسی آخرین سال‌های عمر خود را می‌گذرانید، در طوس دیده به جهان گشود و در سال ۳۶۵ ق درگذشت. از آثار برجسته او «گرشاسب‌نامه» است که منظومه بلندی است و بین سال‌های ۴۵۶ تا ۴۵۸ ق سروده شده و در آن داستان پهلوانی‌های گرشاسب، نیای بزرگ رستم، را در ۷۰۰۰ بیت به نظم در آورده است. گرشاسب‌نامه اسدی طوسی پس از شاهنامه فردوسی بهترین منظومه حماسی فارسی به شمار می‌آید. اثر مهم دیگر اسدی طوسی فرهنگ‌نامه «لغت فرس» است که پس از گرشاسب‌نامه تألیف شده و کهن‌ترین فرهنگ لغت فارسی است که به دست ما رسیده است.
از دیگر نام‌آوران طوسی که در همین روزگار در قلمرو آثار حماسی دارای تألیف هستند، باید از «محمدرضا علوی طوسی» نام ببریم که در نیمه دوم سده ششم هجری، فرهنگ لغتی را منحصر برای واژگان شاهنامه تألیف کرده که «معجم شاهنامه» نام دارد و به تفصیل به شرح مشکلات واژگانی شاهنامه پرداخته است.

نقش‌آفرینی برجسته نام‌آوران طوسی در قلمرو ادب حماسی و حماسه‌های ملی ایران که نمونه‌های چشمگیر آن‌ها در سده‌های نخستین پس از اسلام را برشمردیم تا همین روزگار ما همچنان ادامه یافته است. امروز در میان نویسندگان ادبی و شاعرانی که از دوران مشروطه می‌شناسیم، کمتر شاعر و سخنوری در زمینه سرودهای ملی و میهنی به پایه ملک‌الشعرا بهار می‌رسد که سروده‌های ملی و وطن‌خواهانه‌اش حتی در آثار هنری این سرزمین جاری است. در میان نسلی از سخنوران که به شعر نو نیز روی آورده‌اند، در زمینه سروده‌های حماسی و ملی کمتر کسی در پایه مهدی اخوان‌ثالث فرزند طوس می‌شناسیم که گویی قصیده نامدارش «تو را ای کهن بوم‌وبر دوست دارم» چکیده میراث همه حماسه‌سرایانی باشد که به تعالی فرهنگ این بوم‌وبر مهر ورزیده‌اند.


منابع:
۱- ذبیح اللّه صفا، حماسه‌سرایی در ایران.
۲- جلال خالقی مطلق، دانشنامه زبان و ادب فارسی، مدخل حماسه.
۳- مهدی سیدی فرخد و محمدجعفر یاحقی، نام‌آوران طوس.
۴- محمد دهقانی، مجموعه تاریخ و ادبیات ایران، نشر نی، شماره ۳ و ۵.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.