گزارشی از صدای مشاور بهزیستی که این روزها حالوهوای کرونایی پیدا کرده است
سعیده آل ابراهیم/شهرآرانیوز - «از وقتی ویروس کرونا شیوع پیدا کرده است، دچار اضطراب و وسواس زیادی شدهام. هر روز تا نیمههای شب مشغول بشوروبساب هستم. هرجایی از خانه و آشپزخانه را چندبار تمیز میکنم، اما بازهم فکر میکنم ممکن است ویروس بر روی سطحی باقی مانده باشد. خیلی میترسم که خودم، همسر یا فرزندم دچار این بیماری شویم. چند روز پیش، همسرم از بیرون آمد و فرزندم به لباسهای او دست زد؛ بلافاصله او را به حمام بردم، علاوهبر اینکه وی را تنبیه بدنی کردم، سه ساعت تمام او را شستم تا خدایناکرده ویروس به او منتقل نشود. خیلی از کارهای معمولی را که هر روز در خانه انجام میدادم، دیگر نمیتوانم انجام بدهم؛ به این خاطر که دائم درحال شست وشو هستم.
خودم هم دیگر خسته شدهام.» این نمونه یکی از افرادی است که از زمان شیوع کرونا، با خط صدای مشاور بهزیستی یا همان سامانه ۱۴۸۰ تماس گرفته است. مشاور پس از صحبت با این فرد متوجه شده است که این خانم حتی در دوره نوجوانی، مواقعی که امتحان داشته یا معلم از او میخواسته است برای سؤالوجواب درسی پای تختهسیاه برود، دچار اضطراب زیادی میشده است، تاجاییکه تسلط بر رفتارش را از دست میداده، ضمن اینکه در این روزهای کرونایی با همسرش نیز دچار مشکل شده و شوهرش بهدلیل وسواس بیش از حدش، به او بیتوجه شده است. تجویز مشاور برای او، مراجعه به روانپزشک و دریافت نسخه داروهای آرامبخش برای رسیدن به آرامش بیشتر و دستیافتن به حالت تعادل است. توصیهها که تمام میشود، مشاور بهآرامی شروع میکند به صحبت کردن با او درمورد راههای کاهش استرس و کنترل آن.
درد کرونا که رسید، برای خیلیها غم نان و مسکن و تفریح، به درد دوم و سوم تبدیل شد. شوخیبردار که نیست؛ شنیدن آمار روزانه مبتلایان، فوتیها، همهگیری ویروس در کل دنیا و آماری که روزبهروز درحال افزایش است، اختصاص حجم زیادی از اخبار رسانهها به این موضوع، دوری از دیدوبازدید با اقواموخویشان و نزدیکان، بشوروبساب چندین و چندباره هر چیزی که دورواطرافمان قرار دارد، وسواسهای فکری و عملی، بدبینی به محیط، ماندن طولانی در خانه، افسردگیهای مزمن و پریشانی، چشمانتظاری برای رسیدن اجل و حتی خواب و کابوسهای کرونایی، بیش از سه ماه است که روز و شب خیلی از ما را پر کرده است.
فکرش را بکنید، اگر قرار بود در شرایط غیرکرونایی به این موضوعات فکر کنیم، سرسام میگرفتیم، اما حالا ما در متن این مشکل و صدها عارضه و مشکل ناشی از کرونا گیر افتادهایم و راه فراری هم نداریم. فعلا هم از علم دانشمندان برای کشف قطعی واکسن خبری نیست و این یعنی اینکه باید همچنان با این رویه بسازیم و دم نزنیم. شواهد نشان میدهد که خیلیها با این رویه کنار آمدهاند و برخی دیگر از ماسک و دستکش استفاده نمیکنند و تلاش میکنند روال عادی زندگی را در پیش بگیرند، اما نمیتوان استرس و نگرانیهای موجود در جامعه را نادیده گرفت. همین عوامل و سختیهایی که از اوایل اسفند سال گذشته بر ما حاکم شده است، دست از سرمان برنمیدارد.
آیا همه اینها کافی نیست که بهجز تغییر در جریان زندگی، تعادل روحی و جریان عادی فکر و اندیشه ما هم مختل شود؟ قطعا بسیاری از ما کم یا زیاد با چنین وسواسهایی درگیر شدهایم و نمیدانیم در این ایام چه باید بکنیم.
۳ شیفت درحال مشاوره
طبق گفته بهزاد وحیدنیا، مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی کشور، از ابتدای راهاندازی خط «صدای مشاور» آمار تماسهای مردمی برای دریافت مشاوره، با افزایش بیسابقهای مواجه شده و نزدیک به ۲۵ درصد از تماسها مربوط به مشاوره درمورد کرونا و اصلاح رفتارهای اجتماعی هفته در مواجهه با این بیماری بوده است.
فرزانه یزدانفر، یکی از مشاوران خط صدای مشاور بهزیستی خراسان رضوی، نیز مُهر تایید بر این موضوع میزند و میگوید: از زمان شیوع کرونا، سه نوبت مشاوره میدهیم. تا پیش از این، مشاورهها دو شیفت بود، اما حالا از ساعت ۷:۳۰ صبح تا ساعت ۱۲ شب مشاوران پاسخگو هستند، حتی روزهای تعطیل نیز سر کار هستیم؛ چون متقاضی برای مشاوره زیاد داریم.
هر معضل، یک مشاور
وارد ساختمان مرکز مشاوره در بولوارخیام میشویم. فضای بزرگی در یکی از ساختمانهای بهزیستی به دو بخش تقسیم شده است که یک طرف آن مربوط به اورژانس اجتماعی (۱۲۳) و طرف دیگر مربوط به خط صدای مشاور (۱۴۸۰) است که درِ ورودی هر دو با پلاکهایی مشخص شده است. اتاق مربوط به خط صدای مشاور، با پارتیشن به ۹ کابین تقسیم شده است. هرکدام از مشاوران در جایگاه خود نشستهاند. اینجا هر مشکلی در زمینه خانواده (روابط زناشویی، مشاورههای پیش از ازدواج و طلاق)، اعتیاد، تحصیل، کودک و نوجوان و... به مشاور تخصصی همان بخش، ارجاع داده میشود.
به درخواست ما، یزدانفر برای دقایقی نسبتاطولانی از ارائه خدمات مشاوره خودداری میکند تا پاسخگوی سوالات ما باشد. پنج سالی میشود که در خط صدای مشاور، شنونده دردودلهای افراد مختلف است و ضمن همدردی، راهکارهایی را پیش پای آنها میگذارد. ازآنجاکه سیستم برای هر تماس تنها ۲۵ دقیقه وقت درنظر گرفته است، به قولِ خودش، اصولا هیچ مشاورهای با یک مرحله به سرانجام نمیرسد و حتی پیش آمده است که با این افراد تا شش ماه در ارتباط بوده و مشاوره میداده است تا مشکلشان رفع شود.
ترس از ویروس ناشناخته
او میگوید: بهدلیل اینکه کرونا، ویروس ناشناختهای بود و اصولا افراد از چیزهای ناشناخته میترسند، این موضوع سطح اضطراب مردم را بالا برد و باتوجهبه افزایش اضطراب، میزان تماسها نیز افزایش پیدا کرد؛ بهخصوص در اوایل شیوع ویروس و اوج آن، بیشتر تماسها مربوط به اضطراب و ترس ناشی از ابتلا به ویروس بود؛ البته بیشتر این اضطرابها ناشی از ترس از مرگ هم بود.
وی ادامه میدهد: همه کسانی که با ما در این مورد صحبت میکردند، دچار اضطراب شده بودند، زیرا اضطراب یکی از روشهای دفاعی بدن است که فرد با خود میگوید باید بهدنبال یک راهحل باشم؛ البته تا این حد اندیشیدن و بهدنبال چاره بودن طبیعی است، اما در بعضیها اضطراب بهحدی افزایش مییابد که زندگی معمولی فرد مختل میشود، ضمن اینکه اغلب مطالبی که در مدت شیوع کرونا، در فضای مجازی منتشر شد، جنبه تخصصی و کارشناسی نداشت. اغلب این افراد که دچار استرس شده بودند، در شبکههای مختلف اخبار گوناگون داخلی و خارجی را دنبال میکردند و این موضوع، سطح اضطراب آنها را افزایش داده بود.
ریشه اضطرابِ کرونا از گذشته تابهحال
این روانشناس بیان میکند: خانم هفتادسالهای برای مشاوره تماس گرفته بود و بیان میکرد که صحبتهای یک کارشناس را در تلویزیون شنیده است مبنیبر اینکه «ممکن است کرونا بر روی سیستم مغزی نیز اثر بگذارد.» این خانم بهشدت نگران بود و میگفت: احساس میکنم داخل مغزم صدایی میشنوم. نکند به این ویروس مبتلا شده باشم. بعد از صحبت تقریبا طولانی با او متوجه شدم این خانم دچار مشکلات ریشهداری در زندگی زناشویی است، بهحدیکه ۳۰ سال است از همسرش طلاق عاطفی گرفته است و در دو طبقه مجزا از یکدیگر زندگی میکنند. این فرد دچار اختلال حافظه نیز بود و مدتها پیش به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کرده و بعد از آن، اقدام به خوددرمانی کرده بود.
وی اضافه میکند: بیمار دیگری داشتم که دختری نوزدهساله بود و تنها یک هفته از فوت پسرخالهاش بر اثر بیماری کرونا گذشته بود و بهدلیل اینکه متوفی فقط ۲۱ سال داشته و تا چند روز قبل حالش خوب بوده، این دختر شوکزده بود. دائم گریه میکرد و میگفت بهدلیل ترس از ابتلا به کرونا و درنهایت مرگ، مضطرب است و به همین دلیل، تمرکزی برای درس خواندن ندارد.
اضطراب؛ مادر تمام بیماریهای روانی
یزدانفر با اشاره به اینکه اضطراب، مادر تمام بیماریهای روانی است و حتی خیلی از بیماریهای جسمی نیز ریشه در اضطراب دارد، میگوید: در این مدت که ویروس کرونا شیوع پیدا کرده است، برخی افراد که برای مشاوره تماس میگرفتند، پس از گرفتن پارهای اطلاعات متقاعد میشدند که برخی رفتارهای آنها دیگر جنبه طبیعی ندارد؛ بهطور مثال خانمی تماس گرفته بود و بیان میکرد از اسفند تا انتهای فروردین، حتی جلوی در منزلشان هم نرفته است. او زمانی که باید برای درمان بیماری دیگری به دکتر مراجعه میکرد، نیز به مطب دکتر نرفته بود که مبادا در مطب پزشک به این ویروس مبتلا شود؛ البته از نظر خودش، توضیحات معقولی میداد. اگر بررسی کنیم، میبینیم فردی که دچار اختلال وسواس است، این امر ریشه در اضطراب او دارد، ضمن اینکه اضطراب با پرخاشگری و بدخلقی فرد نیز ارتباط دارد.
وی اضافه میکند: اولِ هر چیزی برای مردم عجیبوغریب جلوه میکند، اما کمکم آنها به حالت عادی برمیگردند و اکنون تعداد تماسها، نسبتبه اوایل شیوع ویروس، کاهش پیدا کرده است.