به گزارش شهرآرانیوز؛ آثار احمد محمود، به خصوص رمان هایش، فصلی مهم و نازدودنی از ادبیات فارسی، و به خصوص ادبیات داستانی معاصر، است. رمان «همسایه ها»ی او هیاهویی به پا کرد و هنوز پای ثابت دست دوم فروشی ها، بساطیهای کتاب و افست کاران و افست فروشان است، «زمین سوخته» او نخستین رمان جنگ در ادبیات فارسی است و «مدار صفر درجه» و «درخت انجیر معابد» و دیگرآثارش نیز هرکدام به نوعی اثرگذار و از بهترین رمانهای فارسی هستند. روزنامه «اعتماد»، به مناسبت ایام درگذشت این نویسنده با غلامرضا رضایی، داستان نویس خوزستانی، گفت وگویی کرده که بخشی از آن در ادامه میآید.
احمد محمود را میتوان یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات اقلیمی دانست و زبان، یکی از برجستهترین عناصری است که در این مسیر از آن بهره برده. ویژگی و خصوصیت زبان داستانی احمد محمود چیست؟
راستش با ترکیب «ادبیات اقلیمی» زیاد همدل نیستم و دلایل رد آن را در مقدمه کتاب «دریچه جنوبی» به تفصیل آورده ام. اگر منظور این است که بیشتر آثار داستانی محمود در جنوب و ترجیحاخوزستان میگذرد، این حرف دیگری است، چراکه هر نویسندهای باید به ناچار شخصیت هایش را در مکانی استقرار بدهد؛ پس چه بهتر در مکان و جغرافیایی که با آن آشناست گذاشته شوند.
به نظرم، این امتیازی است که در کار و آثار محمود اثرش را میگذارد. درخصوص زبان، احمد محمود هم، مثل خیلی نویسندگان دیگر و برخلاف معدودی از نویسندگان ایرانی، از زبان به مثابه ابزاری برای بیان داستان استفاده کرده است. زبان او تلفیقی است از زبان گفتار به اضافه واژههای بومی که در بافت جنوبی به کار میرود، با این تفاوت که زبان او روان تر، موجزتر و از قابلیت تصویری بیشتری برخوردار است.
همین خصلت زبان در رمان «مدار صفر درجه» به خوبی خودش را نشان میدهد که بیشتر به دلیل استفاده از واژهها یا بافت جنوبی-خوزستانی است که فضایی ملموس را میآفریند. هرچند همین زبان گاه گداری و در برخی مقاطعِ داستان سرکشی میکند و از حالت ابزاری بودن رها میشود و آنجاست که داستان پویایی بیشتری پیدا میکند، مانند قسمتهایی از داستان کوتاه «شهر کوچک ما» یا بخشهایی از رمان «مدار صفر درجه».
به نظر شما، محمود در آغاز کارش متأثر از کدام نویسندههای ایرانی بوده است؟
محمود، همان طورکه میدانید، نویسندهای رئالیست است و شاخصههای ذهنی و آن حالت ذهنیت مبنایی را، که از خصیصههای ادبیات و داستان مدرن است، در کارش نمیبینیم. این داوری هم هیچ به قصد کاستن مقام شامخ او نیست. محمود از مطرحترین رمان نویسان ادبیات داستانی است و از معدود نویسندگانی است که در کار خلق رمان به صورت حرفهای تلاش کرده.
آثار درخور او مانند «همسایه ها»، «داستان یک شهر»، «مدار صفر درجه» و در مرتبه پایینتر «درخت انجیر معابد»، همگی، تأییدی است بر این مدعا. به دلیل همین نگاه رئالیستی، جست وجو و مشاهده در مسائل اجتماعی، بیشتر، متأثر از نویسندگانی ازاین دست است، مثل جان اشتاین بک، و در ایران هم میتوانیم بگوییم بیشتر متأثر از داستانهای اجتماعی هدایت و صادق چوبک بود.
کدام یک از عناصر داستانی در آثار احمد محمود برجستهتر و قویتر است؟
به دلیل غنای تجربههای زیستی و مشاهده گری هایش در اجتماع، او شناخت خوبی از آدم ها، مکان و جغرافیای داستان هایش داشت؛ به همین خاطر در شخصیت پردازی، گفت وگونویسی یا ارائه دیالوگ و توصیف تسلط و مهارت بالایی دارد، ریتم و تمپو و ضرب آهنگ داستان را به درستی میشناسد و عمل میکند، در نوشتن به شیوه اول شخص به خصوص اول شخصی که در لحظه داستان را روایت میکندــ مهارت دارد. به عنوان نمونه، میتوان به شروع داستان «شهر کوچک ما» یا «مدار صفر درجه» اشاره کرد.
همان طورکه گفتید احمد محمود یک داستان نویس رئالیست است؛ شاید بهتر باشد دقیقتر بگویم «رئالیست اجتماعی». نقش و جایگاه او به عنوان نویسنده در بازتاب وضعیت سیاسی و اجتماعی دوران خودش چیست؟
ببینید: جنوب، به خصوص خوزستان، درست است که درحال حاضر پرت و بی پناه افتاده و از همه جا بر سرش بلا میریزد و اعتنایی هم به آن نمیشود، اما، اگر به تاریخ کشور نگاه کنیم، میبینیم که در صد سال اخیر همه جا نقش مهمی در حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران ایفا کرده است؛ کشف نفت، ورود مهاجران و مسائل آن ها، جریان ۲۸مرداد و ملی شدن نفت، انقلاب ۵۷ و اهمیت اعتصاب کارگران، جنگ هشت ساله، همه، مواردی ازاین دست هستند.
بنابراین، کسی مانند محمود که در حال وهوای جنوب نفس میکشد و مینویسد، به عنوان نویسنده و مشاهده گری تیزبین، با همه این قضایا آشناست؛ آنها را میبیند و برایش ملموس اند و واکنش نشان میدهد. بالطبع، آدمهای داستان هایش هم از این مسائل برکنار نیستند و به ناچار درگیر قضایای اجتماعی و سیاسی هستند و میشوند، چون رنج، سختی و تلخی این شرایط را چشیده اند؛ به همین دلیل، همه اینها را در کارش میبینیم.
اگر به رمان هایش هم نگاه کنیم، هرکدام مقطعی حساس از تاریخ ایران را نشانه گرفته که همگی در جنوب و ترجیحا خوزستان و شهر اهواز میگذرند: «همسایه ها» به ماجرای ملی شدن صنعت نفت و دوران حکومت ملی مصدق میپردازد، «داستان یک شهر» گرفت وگیرهای بعد از کودتای ۲۸مرداد و شرایط آن دوران را نشانه میرود، «زمین سوخته» قضایا و شروع جنگ ایران و عراق را دربرمی گیرد و مسائل و پیامدهای بعدازآن، در «مدار صفر درجه» به جریان شکل گیری انقلاب پرداخته میشود و به مسائل و مشکلات آن اشاره دارد، «درخت انجیر معابد» نیز مصائب بعد از استقرار انقلاب را بیان میکند. با همه تلاشهایی که محمود کرده و تا زمانی که نوشته، به تعبیری، میتوان گفت او روایتگر تاریخ شصت ساله ایران است.