حمزه خوشبخت، عضو شورای کتاب کودک | شهرآرانیوز؛ داستان «پسر کاملا جدید»، داستان تحول دنیای پیرامون انسانها و پیداکردن جایگاه انسانی در میانه دیگرگون شدنهای عجیب غریب جهان امروز است. باوجود هوش مصنوعی، رباتها و بسیاری از وسایل ارتباطی، چه آیندهای منتظر جهان انسانی است؟ نویسنده کتاب، با روایت حضور پسر کاملا جدید در یک مدرسه معمولی، به ظرافتِ تمام به این امر مهم میپردازد.
داستان از این قرار است که جرج، پسربچه تازه وارد مدرسه، دانش آموزی کاملا متفاوت با سایر دانش آموزان است. راوی داستان، که از ابتدا متوجه این تفاوت میشود، تلاشش را برای برقراری ارتباط با او انجام میدهد، اما اختلاف جرج با بقیه بچهها بیشتر از آن چیزی ا ست که بچهها انتظارش را داشته باشند. او یک آدم کنترل شده است. جرج تنها برخی از رفتارهای انسانی را میتواند انجام بدهد. همه اتفاقات دست به دست هم میدهند تا اینکه راز بزرگ آشکار میشود.
پسر کاملا جدید از همه جهات جدید است. او متعلق به هیچ چیز این جهان نیست. دقیقا همین جای قصه است که قهرمانان داستان با یک نقشه جسورانه تلاش میکنند او را به دنیای عادی انسانی وصل کنند، دنیایی که در آن عشق هست، دلتنگی هست، محبت هست، شکست هست و ــ از همه مهم ترــ هربار و همیشه انسانی جدیدشدن، تازه شدن. به عنوان مثال، مادر دنیل در آرایشگاه «شمای جدید» میتواند شما را با آرایش هایش به «شمای کاملا جدید» تبدیل کند.
داستان «پسر کاملا جدید» عمیقتر از آن است که بتوان آن را در این خلاصه بیان کرد. در ادامه، تنها به چند نکته مهم در داستان اشاره میشود:
آنچه به عنوان امر جدید در داستان «پسر کاملا جدید» مطرح میشود مسئله همیشگی انسان بوده است. «پسر کاملا جدید» در این داستان ادامه دهنده راهی است که انسانها درطول تاریخ دنبال کرده اند. آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است نوع مواجهه انسانها با امر جدید است. در یک سوی قصه، آقای ادِن مارش و خانم کریستال به عنوان سوءاستفاده گران و کنترل گران امر جدید ایستاده اند و، در سوی دیگر، بچههای مدرسه، مادر دنیل، معلمها و آدمهای عادی قصه هستند.
هرکدام از این دو طیف ویژگیهای خودشان را دارند. نوع برخورد کنترل گران جرج مانند همه کسانی است که در موقعیتهای دیگر نیز به دنبال بهره برداری از آدمها و هر چیزی در جهان هستند. «ادن مارش» ها، نه تنها به جرج به دیده موجودی برای پیشبرد کار و درآمدزایی خود نگاه میکنند، بلکه به بچهها نیز همچون وسیلههای تولید سود بیشتر مینگرند.
اما بچهها و دیگران ــ که با حضورشان چیزی به اسم «زندگی معمولی» را شکل میدهند ــ دربرابر همه امور به این فکر میکنند که چگونه نقش بهتری در روابط و دوستی هایشان ایفا کنند؛ به همین دلیل هم هست که در برابر سرنوشت جرج همان طور احساس مسئولیت میکنند که در مواجهه با هر انسان و هر پدیده دیگری. درواقع، بچه ها، دنیل، ماکسی، مادر دنیل و ... با احساسات انسانی شرایط جدید را میپذیرند و خودشان را با آن وفق میدهند.
مادر دنیل و آرایشگاه «شمای جدید» مثال خوبی ازاین دست است که نویسنده با هوشمندی تمام آن را در متن قصه بیان میکند. به تبلیغات این آرایشگاه توجه کنید:
شمای جدید
مو، ناخن، آرایش چهره، پوست.
همه را انجام میدهیم.
تخصص ما تغییر شکل است.
دیوید آلموند با این داستان مسئله فوق العاده عمیقی را بیان میکند: تغییر، دیگرگون شدن، جدید شدن در همه زندگی جاری است. آنچه مهمتر از ظهور امور جدید است نوع مواجه شدن با آن است. با هربار آرایش کردن، شمای جدیدی شکل میپذیرد، اما مهمتر از آرایش جدید پذیرش آن آرایش است.
بنابراین، هوش مصنوعی، ربات، و هر پدیده یا امر جدیدی که در جهان جلوه میکند، میتواند نقطه شروع جدیدی در زندگی نیز باشد، همان طورکه بچههای مدرسه، پس از دیدار با جرج، شیوه جدیدی از دوستی را تجربه کردند.
جرج، پسر کاملا جدید، نمونه انسان کنترل شده نیز هست. هر آدمی که تحت فرمان گرفته شود، از احساسات و قدرت تصمیم گیری تهی بشود و کوکی وار رفتار کند میتواند جرج باشد. نوع شخصیت پردازی جرج یادآور شعر عمیق فروغ فرخزاد است:
میتوان همچون عروسکهای کوکی بود
با دو چشم شیشهای دنیای خود را دید
میتوان در جعبهای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لابه لای تور و پولک خفت ...
در داستان «پسر کاملا جدید» تلاش دنیل و دوستانش این است که جرج را به زندگی انسانی وصل کنند، زندگیای که رفتارهای کوکی وار در آن وجود نداشته باشد.
دیوید آلموند (متولد ۱۹۵۱) نویسنده اهل بریتانیاست. او برنده جایزه هانس کریستین آندرسن است و داستانهای فوق العاده اش به حدود چهل زبان زنده دنیا ترجمه شده است. در ایران، بسیاری از آثار آلموند با ترجمه شهلا انتظاریان و به وسیله ناشران مختلف منتشر شده است. از ویژگیهای منحصر به فرد داستانهای او میتوان به کشفهای شگفت انگیز و اعجاب آور قصهها اشاره داشت که از دل زندگی روزمره بیرون میآید. در نظر آلموند، جادوییترین اتفاق جهان خودِ زندگی است.
ذهن من انباشته از خاطرات و چیزهای گوناگون است: تمام قصههایی که شنیده ام، تمام کسانی که دیده ام، تمام برنامههای تلویزیونی که تماشا کرده ام، تمام کتابهایی که خوانده ام و تمام جاهایی که رفته ام. ذهن من پر از بیم و امیدها و مشکلات است. ذهن من میتواند به حل ذهنی محاسبات و به واسکوها داگاما فکر کند، میتواند استرالیا و پیتزا و چیپس نمکی و درخت گیلاس و سیاره بهرام را تصور کند، میتواند به رفیق هایم فکر کند و من شاد بشوم، میتواند به تمام کسانی مثل ادِن مارش فکر کند و من عصبانی شوم.
«پسر کاملا جدید»، نوشته دیوید آلموند، ترجمه شهلا انتظاریان، نشر ایران بان، ۱۴۰۳ (چاپ سوم)، ۲۸۸ صفحه، ۲۵۰هزار تومان.