صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

پیچیدن عطر قهوه عربی و طعم فلافل آبادانی

  • کد خبر: ۳۰۱۳
  • ۱۴ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۲
در دومین هفته فرهنگ و قومیت، عرب‌زبان‌ها به میدان آمدند

راد - شریفی - جشنواره‌های قومیت‌های مختلف این امکان را به ما می‌دهند که به جاهایی برویم که تا به حال نرفته‌ایم، تجربه‌هایی کوتاه داشته باشیم از سفر به دل ملت‌ها و قوم‌ها و قدم‌زدن بین مردمان آن‌ها. پیش از این از نیشابور تا بلخ را سفر کردیم، گوش سپردیم به صدای رباب و طبله افغانستان و بعد برش‌هایی از زندگی در دل هرات و کابل را با بازدید از نمایشگاه عکس تجربه کردیم. هفته گذشته در ادامه جشنواره شهر، فرهنگ و قومیت با قوم عرب‌زبان آشنا شدیم.
نمایشگاه عکس افغانستان تبدیل به کارگاه خوش‌نویسی نسخ و ثلث شده بود و واژه‌های عربی توسط قلم استادان چیره‌دست خوش‌نویسی روی کاغذهای روغنی نقش می‌بست.

از خوش‌نویسی تا شعر«عربی»
هم‌زمان با کارگاه خوش‌نویسی که استقبال خوبی هم از آن شد، در اتاقی دیگر محفل شعر عربی با حضور استاد علی عربی و جمعی از شعرای ایران و عرب‌زبان برگزار شد. اما سفر اصلی ما به دل عرب‌زبانان ساکن مشهد درست در روز چهارشنبه با برپایی نمایشگاهی کوچک توسط خودشان در سالن اصلی فرهنگ‌سرای غدیر آغاز شد.

از نقش حنا تا سفره حصیری
سالن خالی بود و در انتظار مهمان‌ها و میزبان‌ها ساکنان چندین و چند ساله عرب‌زبان منطقه6 مشهد به ویژه اهالی مجتمع شهید بهشتی بودند که لحظات پیش از شروع نمایشگاه از این‌سو به آن‌سو گاه با سینی سمبوسه‌های نپخته و گاه با جعبه‌های باز نشده پر از بامیه عربی در رفت و آمد بودند؛ در تکاپو برای هرچه بهتر برگزارشدن نمایشگاه.
لباس‌های بلند سفید و مشکی با پارچه‌های سبک و خنک از این سر تا آن سر آویزان شده بودند در انتظار کسی که آن‌ها را بپوشد، سفره‌های حصیری رنگی و دایره‌ای در انتظار مجمع غذا و خانواده‌ای که گرد آن حلقه بزند، دخترکی چشم و ابرو مشکی در گوشه‌ای از سالن حنا به دست در انتظار دست‌هایی که نقش حنا بر آن‌ها بزند و فنجان‌های کوچک روی میز چوبی در انتظار قهوه تازه‌دم عربی برای خوش‌آمدگویی و استقبال از مهمانان نمایشگاه.

آداب صرف قهوه عربی
مسعود شیخی، مردی سیه‌چرده با لباس بلند دشداشه، کنار میز ایستاده است. «محماس» و «ولمه » و تمام لوازم روی میز برای سرو قهوه را یکی یکی برای ما نام می‌برد. بعد با لهجه شیرین و غلیظش از آداب مفصل قهوه‌خوری در میان عرب‌ها می‌گوید.
از آدابی خاص در مراسم مذهبی‌شان که اگر بلد نباشی کارت لنگ می‌ماند. مثلا وقتی در میان جمعیت هستی و فنجان اول قهوه را می‌خوری، اگر قصد پس دادن فنجان را داشته باشی باید به آرامی آن را تکان بدهی.
اگر فقط فنجان را جلو بیاوری، یعنی هنوز هم قهوه می‌خواهی و دوباره فنجانت پر می‌شود.
اما اگر مهمان خانه کسی باشی آداب نوشیدن قهوه متفاوت می‌شود:« نوشیدن فنجان اول قهوه در خانه میزبان یعنی تو حکم مهمان را داری، فنجان دوم یعنی صحبت به درازا کشیده است و سر درد و دل باز می‌شود.
فنجان سوم نشان از اخت‌شدن و صمیمیت و صحبتی طولانی دارد که برای چندین ساعت به درازا می‌کشد.»
ما هم فنجان اول را می‌نوشیم. فرصت برای فنجان‌های بعدی نیست اما تا همین جای کار هم صمیمیت این قوم مهربان را در همین سفر کوتاه به جنوب و در گفت‌وگوهای جسته و گریخته‌ای که داریم تا عمق جان درک می‌کنیم.
به قول ماهی‌فروش گوشه سالن که به گفته خودش خط به خط شهرآرامحله را می‌خواند و البته ماهی تازه عربی را به همراه ادویه‌های مخصوص می‌فروشد:« این جشنواره فرصت خوبی است که یکدیگر را بشناسیم و ما برای مدتی هرچند کوتاه خودمان باشیم، با تمام قوا و با تمام چیزهایی که در دیار خودمان با آن سر و کار داشتیم.»

تکرار یک اتفاق خوب
حالا سالن شلوغ شده است. خانم‌ها و دختربچه‌ها برای زدن نقش حنا صف کشیده‌اند و بوی سمبوسه و فلافل سرخ‌شده در سالن موج می‌زند و قاطی عطر تلخ قهوه عربی می‌شود. با خودم فکر می‌کنم که همه این شور و حال حاصل اشتیاق و کشفی دوسویه است که ما بین همین برخوردهای کوتاه بین اقوام انجام می‌شود. اتفاق فرخنده و خوبی که باید آن را به فال نیک گرفت و دوباره تکرار کرد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.