گفتگو با لعیا بهشتی بانویی که زندگی اش را وقف کمک به کودکان بیمار کرده است.
به گزارش شهرآرانیوز، ماجرا به چهلروزگی دخترش برمیگردد، درست زمانی که سروشا درگیر بیماری سختی شد و تاب و توان را از مادر و پدر گرفت. سروشا بعد از یک دوره درمان خوب شد، اما ذهن مادر را بیقرار نگهداشت.
جرقه درمان بیمارانی که چند روز و نهایتاً چند سال با مرگ فاصله دارند در فکرش فعال شد. لعیا بهشتی عامل این اتفاق نیک است. چند سالی میشود که در کنار معلمی، روستابهروستا و شهربهشهر کودکان بیمار را به نیکوکاران و مراکز درمانی معرفی کرده است، بیمارانی که درگیر بیماریهای قلبی مادرزادی یا فلج مغزی هستند.
او توانسته است با پیگیری و واسطهگری درمانی به عنوان خیر درمان، در مسیر سلامتی این بیماران قرار گیرد. این بانوی خیر به گفته خودش، اکنون مادر ۲۳۶ فرزند از جایجای ایران اسلامی است، فرزندانی که شاید هرکدامشان این روزها دراوج سلامتی به زندگی روزمرهشان ادامه میدهند.
یک اتفاق و یک کار خوب
«به طور اتفاقی وارد موضوع درمان کودکان شدم. دلیل این کار هم پس زمینه تلخی بود که در ذهن داشتم. مدیر بودم. یک سال در مدرسه ام دانش آموزی که انحراف ستون فقرات داشت دچار مشکلات شدیدی شده بود.
این انحراف به قدری شدید بود که ریه و قلب دانش آموز را درگیر کرده بود و فشار زیادی بر این اندامها وارد میشد. اما به دلیل مشکلات مالی، عمل جراحی آن کودک مقدور نبود و خانواده اش نیز تحت فشار بودند.»
پزشکان گفته بودند اگر عمل جراحی ستون فقرات صورت نگیرد، کودک نهایتا تا یک سال بیشتر زنده نخواهد بود، اما با پیگیریهای مکرر و راهنماییها و کمک دکتری که فرزند خودش نیز دچار این بیماری بوده است، لعیا بهشتی به مرحوم پروفسور کیوان مزدا که سالی ۲ مرتبه از فرانسه به ایران میآید وصل میشود.
او میگوید: «دانش آموزم را به تهران بردم. پروفسور او را معاینه کرد و چند ماه بعد، عمل جراحی رویش صورت گرفت. ستون فقرات کودک صاف و درست شد و از خطر مرگ نجات پیدا کرد. این کار باعث شد در تهران با تیمهای مختلفی همچون مؤسسه زنجیره امید آشنا شوم. مؤسسه خیریه بین المللی «زنجیره امید» خدمات درمانی خود را با کمترین هزینه به کودکان زیر ۱۸ سال بدون در نظر گرفتن دین، نژاد و ملیت و طبق استانداردهای بین المللی در ۳ رشته قلب، ارتوپدی و ترمیمی ارائه میدهد.
گسترش دایره درمان با کودکان درگیر بیماری شکاف کام و چندانگشتی
بیماری «شکاف کام زیر مخاط» و «لب شکری» در کودکان نیز مشمول این خدمات هستند. به مرور زمان و تحت نظر پروفسور ولنتی که به ایران میآید، این بیماری نیز درمان میشود. او میافزاید: «در مورد بیماریهای قلبی ۳۵ کودک و نوجوان بدون دریافت وجهی با کمک دکتر نظافتی در مشهد عمل شدند. هزینههای عمل جراحی را مؤسسات خیریه درمانی فعال پرداخت کردند. در حوزه بچههای محروم نیز مهربانوان کلاهان سنگ تمام گذاشتند.»
مداوای ۲۳۶ بیمار
تاکنون ۲۳۶ نفر مداوا شده اند که در بین آنها نوزاد چهل وپنج روزه نیز دیده میشود. بیشترین آمار متعلق به بچههایی است که کمتر از ۱۸ سال دارند.
لعیا بهشتی در ادامه صحبت هایش به نحوه پیداکردن و شناسایی بیماران «ای بی» یا همان «پروانه ای» اشاره میکند و میگوید: «بیمارانای بی یا همان بیماران پروانهای نیز کم کم به جمع مداوای بیماران ما افزوده شدند.
وقتی به بنیاد بیماری های خاص رفتم با بچههای پروانهای آشنا شدم و متوجه شدم در فریمان چند مریض پروانهای وجود دارد. به فریمان رفتم و از طریق فرمانداری و آموزش و پرورش ۴ بیمار پروانهای را در این شهر پیدا کردم.
او اضافه میکند: «بیمارانای بی وضعیت خیلی خاص و حادی دارند. پوستی بسیار آسیب پذیر دارند. نوازش پوست آنها برایشان آزاردهنده است. شانه زدن به مو برای این بیماران بسیار دردناک است. همه اندامهای داخلی شان زخم است و هر چند وقت یک بار عمل جراحی داخلی باید انجام دهند.
انگشتهای این بیماران به هم میچسبد. خانوادهها نیز عمدتا از طریق مراکز خیریه حمایت میشدند، اما چون هزینههای درمان این بچهها بسیار بالاست با یکی از گروههای درمانی به نام راه سلامتی وارد عمل شدیم و خوشبختانه توانستیم این بیماران را به طور ویژه تحت پوشش را قرار دهیم. اکنون تمام هزینههای عمل جراحی، دارویی و پانسمانهای خاص این بیماران از سوی خیریه راه سلامتی تحت پوشش است. این خیریه تاکنون بچههای زیادی از بیماری پروانهای را تحت پوشش قرار داده است.»
کاربری ناشناس و ۳ هفته تلاش
بهشتی ادامه میدهد: «همه این ۲۳۶ بیمار به نوعی فرزندان من هستند. یادم میآید با یک حساب کاربری ناشناس، کودکی بیمار در منطقه رضویه به من معرفی شد. برایم نوشته بودند کودک کلاس اولی به این دلیل که کامش باز است از سنجش رد شده و باید در مدرسه استثنایی درس بخواند. آن زمان هیچ نشانهای نداشتم جز اینکه این کودک در منطقه رضویه است.
تصمیم گرفتم او را پیدا کنم. ۳ هفته روستا به روستا منطقه رضویه را گشتیم تا اینکه یک شب خسته و ناامید از شورای آخرین روستا آدرس پسربچه را پرس و جو کردیم و بالاخره در کمال ناامیدی او را پیدا کردیم. این کودک اکنون کلاس سوم دبستان است.» آنها همین طور هزینههای جراحی قلب کودکی چهارماهه را به عهده میگیرند و خاطره خوشحالی و آرامش خاطر پدر و مادرش بهترین هدیهای است که در ذهن دارند.
ستون فقراتی که درمان نشد
بهشتی که تمام زندگی اش را صرف کمک به خانوادههای نیازمند درمان کرده است حالا صاحب خانواده بزرگی است هرچند خاطرات تلخی هم وجود دارد که آزارش داده اند.
از آنجایی که جراحی ستون فقرات خطر زیادی دارد یکی از کودکان بعد از جراحی توان حرکت را در پاهایش از دست داده، چیزی که هرگز از یاد این بانوی نیکوکار نرفته است. با این حال میگوید: «یادمان باشد بخشنده بودن قبل از اینکه پول زیادی طلب کند دل بزرگی میخواهد. من خودم را آدم خاصی نمیبینم. فقط یک رابط هستم و دوست دارم این مسیر را ادامه دهم.»