به گزارش شهرآرانیوز؛ در یک نظام اجتماعی سنتی مثل جامعه ایران که نهاد خانواده در مرکز آن قرار دارد و هنوز هم از بالاترین درجه اهمیت برخوردار است، ستون بی بدیلی خانواده را مادر تشکیل میدهد. در طول سالیان اخیر، حضور مادرهای ایرانی در سینمای ایران هم پررنگ بوده و بعضا شمایل به بایدماندنی و آسمانی از مادرها مقابل دوربین به ثبت رسیده است.
مروری کلی بر بهترین بازنمایی مادران ایرانی در سینما، نشان میدهد که سینماگران ایرانی اهمیت نقش مادری را در دو دهه اخیر بیشتر دریافتهاند و در آثار خود پرداختی واقعی و در عین حال تأثیرگذار از مادر ایرانی ارائه کردهاند؛ شمایلی از شبیهترین موجود عالم به فرشتهها که با خصلت فدارکاری اش شناخته میشود، وقتی به قالب درام میریزد و روی پرده نقرهای نقش میبندد، میتواند قلب دوست داران سینما را رقیق کند. به مناسبت فرارسیدن روز مادر، مروری داریم بر مهمترین مادرهای فیلمهای سینمایی ایرانی که بسیاری از آنها در خاطر مردم ماندگار شدهاند.
بیراه نخواهد بود اگر شاهکار مرحوم علی حاتمی در ستایش مادر را بهترین نمونه فیلمهای ایرانی در این موضوع بدانیم. فیلم شاعرانه حاتمی، برشی از قصه مادری، با بازی مرحوم رقیه چهره آزاد، در روزهای پایان عمر خود را روایت میکند که فرزندانش را فرامی خواند و جهانهای متباین این فرزندان را زیر چتر محبت خویش به هم میرساند. روایت پراحساس حاتمی از واکنش مادر به کشمکشهای میان فرزندانش که به مثابه حبل المتین عمل میکند، یک پرداخت ایرانی باورپذیر و تأثیرگذار است؛ هرچند صحبت کردن از این فیلم باشکوه، بدون اشاره به بازی حیرت انگیز اکبر عبدی در نقش غلامرضا کم لطفی خواهد بود.
همایون اسعدیان، پس از فیلم موفق «طلا و مس»، اثر متفاوتی را با محوریت مادران شهدا ساخت. «بوسیدن روی ماه» روایتی از قصه دو مادر به نامهای احترام السادات و فروغ بود که در همسایگی یکدیگر زندگی میکردند و وجه اشتراکشان این بود که هردو در انتظار فرزندان به جبهه رفته خود بودند. تعامل بین این دو مادر به نقطه قوت «بوسیدن روی ماه» تبدیل شد و بازی بی تکلف شیرین یزدان بخش و رابعه معدنی نیز فضای این اثر را از آثار مشابه متمایز میکرد. صبوری بر دوری فرزند و راضی بودن به رضای خدا خصلت برجسته شخصیت پردازی این دو مادر بود که موردتوجه مخاطبان قرار گرفت.
یکی از ماندگارترین نقشهای مادرانه تاریخ سینمای ایران را رسول ملاقلی پور، با فیلم شاخصی به ثبت رسانده که هنوز هم ترانه تیتراژش در ذهن مردم مانده و اغلب سینمادوستان دهه هشتادی گاه و بیگاه آن را زیر لب زمزمه میکنند. فداکاری در تاروپود قصه سپیده «میم مثل مادر» تنیده شده است؛ از رشادت به عنوان پرستار در سردشت تا ایستادن پای به دنیا آوردن فرزندش و بعدتر نگهداری از او. اگرچه هر دو بازیگر اصلی این فیلم اجراهای درخورتوجهی از خود به نمایش گذاشتند، اما برجستهترین خصلت «میم مثل مادر» پلانهای هنرمندانه مرحوم رسول ملاقلی پور است که در تیتراژ بسیاری از برنامههای سینمایی جای دارند.
مریلا زارعی بازیگری است که بیش از حدود ده نقش مادر را در کارنامه خود به ثبت رسانده؛ اما تکنوازی او در نقش الفت فیلم «شیار ۱۴۳» بی شک یکی از بهترین اجراهای این هنرپیشه است. قصه این فیلم بر محور مادری میگردد که فرزندش به جبهه رفته و او منتظر بازگشتش است. یک جور شیدایی معنوی از جنس امید و از پای ننشستن که در شیوه اجرای مریلا زارعی کاملا بازنموده میشود، طبعا محصول همکاری درخشان این بازیگر و نرگس آبیار است. مریلا زارعی برای ایفای این نقش ماندگار برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در سی ودومین جشنواره فیلم فجر شد.
رضا میرکریمی یکی از فیلم سازان متبحر سینمای ایران است که در دل فرهنگ بومی جامعه خودش کار میکند و مناسبات خانواده ایرانی یکی از دغدغههای اوست.
«به همین سادگی» نام اثر قدرنادیده رضا میرکریمی است که یک روز از زندگی یک مادر ایرانی و دست و پنجه نرم کردنهای او با انواع مشکلات را به تصویر میکشد. نگاه انسانی میرکریمی به جایگاه مادر در این فیلم با بازی چشمگیر هنگامه قاضیانی همراه شد و شمایل ملموس و باورپذیر یک مادر ایرانی را ماندگار کرد. «به همین سادگی» در سکانس پایانی تلاش میکند تا به همه ما نهیب بزند که بعضا قدر زحمات مادرانمان را نمیدانیم. بی تردید این متعالیترین ایده فیلم است.
جمعی از اعضای خانوادهای که هرکدامشان در حال وهوایی جداگانهای زیست میکنند، ناگهان با موقعیت خاص سررسیدن مهمان ناخوانده مواجه میشوند؛ موقعیتی که برایش آماده نیستند. باطبع بیننده ایرانی آن قدر باهوش هست که بداند مسئله فیلم «مهمان مامان» اصلا تأمین وسایل پذیرایی آبرومند برای میزبانی از این مهمان نیست: بلکه ایجاد وحدت و انسجام خانواده در فضایی صمیمی، بر مبنای نوعی همدلی است که خود به خود ایدهای انسانی و درخشان محسوب میشود.
در این شرایط، چه کسی بهتر از مادر میتواند اعضای خانواده را همراه کند تا یک مأموریت ساده را با آبرومندی به پایان برسانند. بازی گلاب آدینه در این نقش احتمالا بهترین اجرای دوران حرفهای اوست.
فیلم تحسین شده نرگس آبیار که یک تریلر تمام عیار محسوب میشد، اگرچه به واسطه درخشش الناز شاکردوست و هوتن شکیبا و اهدای سیمرغ فجر به این دو بازیگر حسابی مورد توجه مردم و منتقدان قرار گرفت، اما یکی از نقاط قوت انکارپذیرش حضور دو مادر در دو سوی قصه، با بازی شبنم مقدمی و فرشته صدرعرفایی، بود. مقدمی در سکانس تماشای سلاخی فرزندش بازی حیرت انگیزی از خود به نمایش گذاشت و صدرعرفایی نیز، زیر آن گریم سنگین، با نگاههای نافذش نشان داد که حتی اگر مادر ریگی هم باشی، باز هم باید کوهی از درد را روی شانه هایت حمل کنی و دم نزنی.
ژاله صامتی که یک بار در فیلم «شب اول هجده سالگی» با نقش مادری جلوی دوربین رفته بود، با فیلم «سرهنگ ثریا» و الهام گرفتن از شخصیت یک مادر واقعی، توانست یکی از نقش آفرینیهای برجسته کارنامه هنری خود را به ثبت برساند. «سرهنگ ثریا» اگرچه موضوعی سیاسی در رابطه با سازمان مجاهدین خلق و حضور او در پادگان اشرف داشت، اما به خوبی توانست جنبههای عاطفی و انسانی احساس مادران ایرانی به فرزندان خود را تصویرسازی کند. پایداری در مسیر رسیدن به هدف و امید داشتن به عواطف مادر و فرزندی تا آخرین لحظه، از ویژگیهای برجسته شخصیت پردازی این اثر به شمار میرفت.
ملودرام پرمخاطب کارگردان جوان سینمای ایران که با الهام از یک پرونده واقعی به فیلم تبدیل شد، از آثار پرفروش و تأثیرگذار نیمه اول سال جاری لقب گرفت. «بی بدن» به واسطه قصه پرالتهاب و مخاطب پسندش، بازی شاخص الناز شاکردوست در نقش یک مادر داغ دیده و البته اجرای چشم نواز گلاره عباسی در نقش مادری مستأصل که برای نجات فرزندش از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند، موردتوجه مردم واقع شد. روایت خوش ریتم و پرسوزوگداز این فیلم، با چاشنی ترانه ماندگار محسن چاوشی به همین نام، تجربهای متمایز از مهر مادری را در قلب همه کسانی که به تماشای «بی بدن» نشستند، برانگیخت و احساسات بینندگان را تحت تأثیر قرار داد.
اگر زاویه نگاهمان را قدری تغییر دهیم و از هیاهوی اتمسفر روشن فکرانه سینما کمی فاصله بگیریم، احتمالا یکی از عجایب سینمای ایران در دهه اخیر، به تولید فیلمی در ستایش مقام مادر مربوط است که هیچ مادری در آن ظاهر نمیشود. رضا میرکریمی در یکی از شاخصترین آثارش، با بهره گیری از فیلم نامه درجه یک محسن قرایی و محمد داوودی، «قصر شیرین» را ساخت که حاوی هیچ پلانی از شیرین (مادر خانواده) نبود؛ اما اثر حضور این مادر فداکار را به خوبی میشد در تربیت فرزندانش دید؛ زنی که از همسر بی مسئولیتش برای بچههای خود شمایل صاحب یک قصر را ترسیم کرده بود و تا آخرین نفسش، سپر بلایی در برابر تمام ناملایمات جهان شده بود.
شمایل متفاوت یک مادر شمالی که علاوه بر مشکلاتی که دخترش دارد، با نهایت عشق و ایثار از پسری به نام رحمان پرستاری میکند که در جوانی به جنگ رفته و دچار ضایعه نخاعی شده است.
«گیلانه» فیلمی است با محوریت مادری که به معنای دقیق کلمه برای فرزندانش مثل یک کوه است و بدون ذرهای گلایه از آنچه بر سرش آمده است، تلاش میکند تا روحیه فرزند جانبازش را حفظ کند.
فاطمه معتمد آریا برای ایفای نقش گیلانه تلاشی ستودنی از خود نشان داده و طراحی منحصربه فردی داشته است؛ از لهجه و ارتباط گرفتن با آن اقلیم خاص گرفته تا حالات صورت و حتی تطبیق نوع راه رفتنش با مختصات یک زن روستایی.