به گزارش شهرآرانیوز؛ فیلم «دست تنها» به کارگردانی امیرحسین ثقفی، یکی از آثار بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر امسال بود که در امتداد جریان فیلمهایی با مضامین مهاجرت، فقر و جنایت قرار میگیرد؛ مضامینی که سال هاست در سینمای اجتماعی ایران به اشکال مختلف بازتولید میشوند، بی آنکه خلاقیت یا نگاه متفاوتی به خود بگیرند.
این فیلم، درامی تلخ را روایت میکند که شخصیت هایش در رویارویی با تنگناهای اقتصادی و اجتماعی، انتخابهایی ناگزیر و بعضا جنون آمیز دارند؛ وضعیتی که بارها در سینمای ایران دیدهایم، بی آنکه روایت تازهای از آنها ارائه شود. این در حالی است که انتظار میرفت ثقفی با تجربههای منحصربه فردش در سینمایی که رگههای وسترن و بیابانی دارد، در این اثر روایتی متفاوت و منسجمتر ارائه دهد، «دست تنها» در دام همان کلیشههای همیشگی میافتد و مسیر روایی خود را با ریتمی کند و پر از لحظات کش دار پیش میبرد.
در میان بازیگران این اثر، نرگس محمدی در نقش اصلی نتوانسته است از پس بار تراژیک نقش برآید. بازی او بدون پیچیدگی و ظرافتهای احساسی موردنیاز این کاراکتر است و در لحظات کلیدی فیلم، به جای خلق واکنشهای باورپذیر و هنرمندانه، بیشتر دچار اغراق و بیرون زدن از قاب اثر میشود.
شکیب شجره هم که پس از ایفای یکی دو نقش کمدی، در سالهای اخیر تلاش کرده تا توانایی هایش در نقشهای جدی را نیز به نمایش بگذارد، در این فیلم حضوری متوسط دارد و بازی او نه نقطه قوت فیلم است و نه میتواند عاملی برای همذات پنداری مخاطب باشد.
اما بدترین بخش «دست تنها» ارائه یک اجرای تخت و تصنعی از مجید مظفری است؛ بازیگری با سابقه درخشان که به نظر میرسد سال هاست که از روزهای اوجش فاصله گرفته است. «دست تنها» شاید در نگاه نخست، یک فیلم اجتماعی پرکشش به نظر برسد، اما در عمل، چیزی جز تکرار همان مؤلفههای آشنای سینمای تلخ ایران نیست؛ بدون آنکه حرف تازهای برای گفتن داشته باشد.
فیلم، نه در روایت خود به کشف تازهای میرسد، نه در فرم و اجرا به سطحی میرسد که بتوان آن را اثری شاخص دانست. دوربین این اثر واجد هویتی که بازنمایاننده بینش فیلم ساز باشد، نیست و همین موضوع باعث شده که در نگاه اول فکر کنیم «دست تنها» را یک فیلم ساز تازه کار ساخته، نه مردی که آثار مهمی همچون «همه چیز برای فروش» و «مرگ کسب و کار من است» را ساخته است.