محمدرضا خباز، سیاستمدار اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، در گفتگو با شهرآرا، به این نکته پرداخته است که «اصلاحطلبان چه باید بکنند تا در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ حرفی برای گفتن داشته باشند و ناامیدی مردم را به امیدواری برای حضور در انتخابات بدل کنند».
به گزارش شهرآرانیوز، کمتر از یک سال دیگر تا انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۰ باقی است و با نزدیک شدن به روز موعود، گمانهزنیهای بیشتری درباره حضور گزینههای مختلف از جناحهای سیاسی در عرصه انتخابات، به گوش میرسد، با این حال هنوز نهادهای تصمیمگیر در جناحهای سیاسی کشور بهصورت جدی موضع رسمی خود را درباره چگونگی حضور در انتخابات اعلام نکردهاند. تجربه یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی، اصولگرایان را به این امید رسانده است که بهسادگی در ۱۴۰۰، پاستور را نیز همانند بهارستان، فتح میکنند و درمقابل اصلاحطلبان، نگران چگونگی حضور مردم در انتخابات هستند و بهدنبال گزینهای که بتواند اعتماد عمومی را جلب کند. محمدرضا خباز، سیاستمدار اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، در گفتگو با شهرآرا، به این نکته پرداخته است که «اصلاحطلبان چه باید بکنند تا در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ حرفی برای گفتن داشته باشند و ناامیدی مردم را به امیدواری برای حضور در انتخابات بدل کنند». خباز معتقد است که طبق تجربه، «هرگاه مشارکت مردم در ادوار مختلف انتخابات مجلس شورای اسلامی یا ریاستجمهوری کم بوده است، اصول گرایان پیروز انتخابات بودهاند. علت هم این است که اصول گرایان کف رأی ثابتی دارند، اما هرگاه مردم به صورت گسترده در صحنه انتخابات حاضر شدهاند، اصلاحطلبان رأی آوردهاند؛ چراکه وقتی طبقه متوسط و نخبگان کشور وارد صحنه شوند، میتوانند افکار عمومی را هم مدیریت و هدایت کنند». خباز همچنین معتقد است برای آنکه اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ به سرنوشت انتخابات ۱۳۹۸ دچار نشوند، باید دست به اقدامات اساسی بزنند، در غیر این صورت «حنایشان رنگی نخواهد داشت». اما این اقدامات اساسی چیست و چه باید کرد؟ خباز به دو اقدام اشاره میکند: «نخست آنکه با استفاده از ظرفیت اصلاحطلبان سراسر کشور، یک مانیفست یا برنامه چهارساله برای اداره کشور طراحی و در معرض افکار عمومی قرار داده شود و اصلاحطلبان متعهد شوند که درصورت پیروزی در انتخابات، این برنامه را اجرایی خواهند کرد. در این برنامه برای هر حوزه باید راهکار مشخص وجود داشته باشد؛ مثلا چگونگی حرکت از نقطه الف به نقطه ب در اقتصاد، مشخص شود یا در عرصه سیاست داخلی و خارجی، هدف و راهبرد عملیاتی بهصورت شفاف بیان شود تا مردم بدانند به چه رأی میدهند؛ چراکه مردم دیگر هندوانه سربسته نمیخواهند، اما پس از طراحی برنامه اجرایی مشخص، مسئله این است که چه کسی قرار است این برنامه را اجرا کند. اگر اصلاحطلبان ظرف یا همان برنامه و مظروف یا همان فرد توانمندِ مجری برنامه را بهدرستی برگزینند، میتوان امیدوار بود که بار دیگر کاندیدای آنها در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی برسد. این فعال سیاسی به نکتهای تاملبرانگیز نیز اشاره میکند و آن اینکه «درنهایت هر فردی چه ازمیان اصلاحطلبان و چه ازمیان اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ به پیروزی برسد، نخواهد توانست مشکلات فراوان موجود در کشور را حل کند، مگر آنکه زیرساختهای کشور را بازسازی کنیم، در قانون اساسی بازنگری کنیم و با سپردن اختیارات بیشتر به رئیسجمهور، انتظار اصلاح امور را داشته باشیم».