مصاحبه آقای مروی تولیت آستان قدس رضوی را در مورد تشرف سیدمقاومت و حاج قاسم به حرم مطهر رضوی تماشا کردم، تصور احوالات ایشان درمورد امامرضا (ع) احساسی روحانی در انسان ایجاد میکند. مردی که خودش در بالاترین جایگاههای سیاسی ایستاده تقاضای این را داشته که نامش بین خدام امامرئوف باشد.
کسی که پیکر پاکش در وطنش تشییع شد بر خلاف تصور رسانهها منحصر به حزب و جناح خاصی نبود و سالیان درازی از عمر بابرکتش را برای انسانیت و رنج انسانهای مظلوم در تلاش بود. او که دیروز از جایجای جهان مردم را به سوی خود فراخوانده بود لحظهای در غم انسانهای ستمکشیده آرام و قرار نداشت و هیچگاه شعاری بیهوده بر زبان جاری نکرد و هیچگاه نه از ظالم ترسید و نه پای پس کشید.
او که خود مرکز ثقل مقاومت بود و جایگاهش هیچگاه از چشمودل جهانیان پوشیده نخواهد ماند، اما مگر سید دیگر بین ما نیست که از فعل ماضی برایش استفاده کردهام؟ سید مرکز ثقل مقاومت است. ما که هنوز امید داریم نبود بُعد جسمانی او یک خواب باشد. اطمینان داریم که هنوز هم حضور دارد و سکان مقاومت را درکنار همراه همیشگیاش شیخ صفیالدین به عنوان محورهای اصلی مقاومت در دست دارند.
دونفس مطمئنه که هنوز هم میشود به امیدشان نفس کشید، دو نور که چراغ راه هستند، دو رهرو که خود طریق هستند و مشی به سمت خداوند دارند و چشم مقاومت به آنهاست و هیچگاه فناپذیر نیستند. حالا دیگر ما که سعی داریم در مسیر آنها قدم بزنیم هرکداممان چراغی در دست در مشی ایشان هستیم و نور وجودشان روشنگر هر ظلماتی حتی در خارج از فضای مقاومت است.
سیدحسن نصرالله و شیخ صفیالدین جسمانی اگر فرماندهان و رؤسای حزبالله بودند امروز با ابعاد روحانیشان نزد خداوند واسطههای الهیاند و بیشازپیش در خدمت مقاومت هستند اینجاست که امام راحل عزیز ما میگویند: ما را بکشید ملت ما بیدارتر میشود؛ و ما خوب میدانیم که مقاومت، مقاومت یک نفر نیست مقاومت زندهاست و نور او چشم جهانیان را بیدار و به گرد خود جمع خواهد کرد.