به گزارش شهرآرانیوز، آنها تنها کسانی نیستند که گاهی اوقات برای زمانهایی که سخت، ناخوشایند یا کاملا بد بودهاند، حس نوستالژی دارند. برخی از سربازانی که از جنگ باز میگردند، حسرت رفاقت و اتفاقات زمان جنگ را دارند. یا همکارانی که قبلاً با هم کار میکردند دور هم جمع میشوند و درباره رئیس کابوس واری که آنها را به وحشت میانداخت صحبت میکنند و میخندند. اخیراً در نظرسنجی دیگری برخی از افراد از دلتنگی خود برای چند ماه اول و وحشتناک همه گیری کرونا گفتهاند. بهطور دورهای، رسانههای اجتماعی با مردمی که خیابانهای خالی در سال ۲۰۲۰، اجبار به ماندن در خانه و اجازه نداشتن برای انجام کاری را به شکل مثبت به یاد میآورند، داغ میشوند.
نوستالژی برای چیزهای وحشتناک ممکن است پوچ به نظر برسد، اما بسیاری از مردم آن را تجربه میکنند، و از آن برای معنا بخشیدن به زندگی خود صحبت میکنند. به گفته محققانی که نوستالژی را مطالعه میکنند، دلیل اصلی این پدیده این است که انسانها برای درک حال ما به گذشته خود نگاه میکنند. تأمل در زمانهای چالش برانگیزی که متحمل شدهایم، به زندگی کنونی که در غیر این صورت میتواند بیمعنی به نظر برسد، اهمیت و پیشرفت میدهد. ما فکر میکنیم گذشته سخت بود، اما ما از آن جان سالم به در بردیم، پس ما هم باید سرسخت باشیم.
مطمئناً، بخشی از توضیح برای این امر این است که مردم تمایل دارند گذشته را رمانتیک جلوه بدهند، و آن را بهتر از آنچه در واقع بود به یاد میآورند. به لطف چیزی به نام «سوگیری تاثیر محو»، احساسات منفی در مورد یک رویداد بسیار سریعتر از احساسات مثبت از ذهن تبخیر میشوند. از آنجایی که یک تجربه دشوار با گذشت زمان از بین میرود، ما از جنبههای شادتر آن غافل میشویم و چالشها را نادیده میگیریم. متخصصان میگویند که نوستالژی معمولاً ناشی از احساس نارضایتی از زمان حال است که باعث میشود در مقایسه، گذشته بهتر به نظر برسد.
اما حتی زمانی که مردم به وضوح ناملایمات را به خاطر میآورند، اغلب در خاطراتشان گذشته چندان بد به نظر نمیرسد. وقتی کریستین باتچو، استاد روانشناسی در کالج لو موین، شروع به مصاحبه با نسلهای مختلف درباره خاطرات دوران کودکیشان کرد، انتظار داشت که کسانی که در دوران جنگ یا رکود بزرگ رشد کردهاند نسبت به افرادی که در زمانهای صلحآمیز یا مرفه بزرگ شدهاند، حس نوستالژی کمتری برای دوران جوانی خود داشته باشند، اما این نتیجهای نبود که به آن رسید.
در عوض، مردم تمایل داشتند تا خاطرات منفی را با روشهایی که بر مبارزات خود غلبه میکردند، در هم بپیوندند. برای مثال، مردی که از رکود بزرگ اقتصادی جان سالم به در برده بود، به باچو گفت که در کودکی هرگز غذای کافی نداشت. اما بعد روشهای هوشمندانهای را که سعی میکرد غذا پیدا کند، مانند چیدن میوه از درخت همسایه، یا به یاد آوردن اینکه از مدرسه به خانه میآمد و از در وارد میشد و بوی نان تازهپخت مادرش را احساس میکرد، برای او اولویت پیدا میکرد.
باتچو میگوید که این نوع یادآوری میتواند چشماندازی نسبت به مشکلات کنونی ایجاد کند، و باعث میشود غلبهکردن و مقابله با چالشهای امروزی ممکنتر به نظر برسد، و به شما یادآوری میکند که قدر آنچه دارید را بدانید. این به ما یادآوری میکند که آینده نامشخص است، اما به جای اینکه آن را واقعاً ترسناک بدانیم، میتوانیم آن را واقعاً هیجانانگیز بدانیم.
مطالعات بزرگ و قوی کمی در مورد این موضوع وجود دارد، اما برخی تحقیقات تجربی نشان دادهاند که نوستالژی احساس اصالت و احساس ارتباط بین گذشته و حال شما را فراهم میکند. به همین دلیل، ما اغلب برای لحظات مهم زندگی خود حس نوستالژیک پیدا میکنیم. اندرو ابیتا، استاد روانشناسی در دانشگاه راتگرز میگوید: «مردم نسبت به چیزهایی که به زندگی آنها معنا میبخشد یا به آنها کمک میکند احساس مهم بودن کنند، دلتنگ هستند.» گاهی اوقات، این رویدادهای معنی دار میتوانند استرس زا یا حتی آزاردهنده باشند. همانطور که سوتلانا الکسیویچ، روزنامهنگار بلاروسی در کتاب «زمان دست دوم» مینویسد، بسیاری از روسهایی که در دوران شوروی بزرگ شدهاند، با افتخار از جنگها یا بازسازی شهرهای خود یاد میکردند. او مینویسد، کسانی که چنین خاطراتی نداشتند به شدت ناامید بودند که انقلاب و جنگ داخلی همگی قبل از زمان آنها اتفاق افتاده بود. نظرسنجی دیگری نشان داد که چیزی که روسها در مورد اتحاد جماهیر شوروی بیش از همه از دست داده بودند احساس تعلق به یک قدرت بزرگ بوده است.
کنستانتین سدیکیدس، روانشناس دانشگاه ساوتهمپتون در بریتانیا، میگوید که روانشناسان معنا را به معنای احساس مهم، منسجم و هدفمند زندگی فرد تعریف میکنند و بسیاری از اوقات، اعمال ما در طول زمان چالش برانگیز با این تعریف مطابقت دارد. آنها قابل توجه، منسجم و هدفمند هستند. نقاط عطف زندگی ما معمولاً خوراکی برای نوستالژی فراهم میآورد و به ندرت بدون اتفاقات دراماتیک هستند.
یادآوری یک تجربه دشوار به شما یادآوری میکند که حداقل زنده ماندهاید و عزیزانتان به کمک شما آمدهاند. باتچو میگوید: «این واقعیت که آن افراد آن کارها را برای شما انجام دادند، یا در کنار شما بودند، به شما اطمینان میدهد که ارزش خود را دارید. تحقیقات روانشناس مطرح یعنی تیم ویلدشات و همکارانش نشان داد افرادی که در مورد یک تجربه نوستالژیک نوشتند نسبت به گروه کنترل احساس عزت نفس بالاتری داشتند و همچنین در روابط خود احساس امنیت بیشتری داشتند.
خاطرات روابطی که در دورههای سخت ایجاد شدهاند، میتوانند حتی تجارب سخت را در پرتو مثبت نشان دهند. سباستین یونگر در کتاب «قبیله خود» یک راننده تاکسی را در سارایوو توصیف میکند که با افتخار از تجربه خود در طول جنگ اخیر این کشور صحبت میکند، زمانی که او در یگان ویژهای بود که برای کمک به سایر مناطق تحت محاصره از خطوط دشمن عبور کرد. یونگر مینویسد، جنگ، هرچند وحشتناک، «یک پیوند اجتماعی را ایجاد کرده بود که بسیاری از مردم به شدت دلتنگ آن هستند. بعضی اوقات از فجایع، بیشتر احساس خوب حتی نسبت به عروسیها یا سفر در تعطیلات چیزهایی به یاد میآیند.»
نوستالژی به شما میگوید که تاریخچه شخصی شما فقط ترسناک یا غم انگیز نبوده است، بلکه این کمک کرد که شما همانی شوید که هستید. شاید به همین دلیل است که زنانی که در طول همهگیری از خانه به همراه بچهها، کار میکردند، احتمالاً آرزوی نداشتن مراقبت از کودک را ندارند، اما از کار نیز دوری نمیکنند. باتچو میگوید: «این راهی است برای کار کردن از طریق جنبههای منفی و در نهایت بیرون آمدن از آن چالش به شکلی پیروزمندانه که احساس خوبی به فرد میدهد.»
یادآوری روزهای سخت به شما این امکان را میدهد که زندگی خود را معنا کرده و نقاط قوت خود را زیر آتش مشکلات ارزیابی کنید. ممکن است آرزوی بازگشت گذشته را نداشته باشید، اما نمیخواهید آن را فراموش کنید.