صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره «فن سخنوری» در گفت وگو با سیدمهدی زرقانی | سخن و سخنوری مسئله همه گویشوران است

  • کد خبر: ۳۲۱۷۲۳
  • ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۶:۴۰
آموختن فن و مهارت سخنوری نیاز هر کسی است که می‌خواهد مقصود خود را به بهترین شکل به مخاطب منتقل کند.

محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ آموختن فن و مهارت سخنوری نیاز هر کسی است که می‌خواهد مقصود خود را به بهترین شکل به مخاطب منتقل کند، و ضعف در آن می‌تواند کژتابی‌ها و کژفهمی‌ها و سوءتفاهم‌های بسیاری در سطوح مختلف زندگی فردی و اجتماعی ما ایجاد کند؛ عام و خاص ندارد.

معاونت فرهنگی-اجتماعی و دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد و دفتر نمایندگی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دانشگاه هم به‌تازگی تصمیم گرفته‌اند به‌هدف ارتقای دانشجویان در این کار، مسابقه‌ای با عنوان «فن سخنوری» برگزار کنند.

ما به‌همین‌مناسبت و البته باتوجه‌به اهمیت عمومی سخن و سخنوری، گفت‌وگویی ترتیب داده‌ایم با دکتر سیدمهدی زرقانی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، تا برای ما از وجهه ادبی سخنوری سخن بگوید و از تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن، از ادبیات و بر زبان و کلمه.

طرح اولیه رویداد «فن سخنوری» چگونه شکل گرفت و برای برگزارکردن آن چه نیازی احساس شد؟

سخن گفتن و سخنوری لازمه حیات بشری است. هرکدام از گویشوران، متناسب با سطح و کیفیت زندگی فردی و اجتماعی شان، ضرورتا از زبان استفاده می‌کنند. مسئله و دغدغه اصلی ما زبان فارسی است؛ چه به عنوان زبان علم و چه زبان خبر و چه در شکل عمومی‌تر آن، یعنی زبان به مثابه عامل ارتباط انسان ها. در سال‌های اخیر به علل متعدد و متنوع و ازجمله کارکرد نامناسب نظام آموزشی، سطح استفاده و کاربست گویشوران از زبان فارسی تنزل کرده است.

در چنین وضعیتی، زبان که منطقا و طبیعتا باید عامل برقراری ارتباط سالم بین انسان‌ها باشد، گاهی منشأ سوءتفاهم و ایجاد اختلال در روابط انسانی می‌شود. بدین جهت، ما نیاز داریم به تمرکز بر استفاده از زبان و بازبینی در شیوه‌های آموزش و کاربست زبان در سطوح مختلف اجتماعی. همین احساس نیاز ما را به این نتیجه رساند که در مرحله اول گویشوران دانشگاهی و به طور خاص دانشجویان را به عنوان جامعه هدف برگزینیم. 

ارتقای مهارت‌های زبانی دانشجویان به عنوان بخشی از جامعه نخبگانی کشور باعث موفقیت بیشتر خود آن‌ها در زندگی فردی، اجتماعی و حرفه‌ای شان می‌شود و ایشان هم می‌توانند به ارتقای زبانی دیگرگویشوران کمک کنند. ما امیدواریم این رویداد فرهنگی توجه زعمای قوم را به مسئله زبان فارسی و سخن و سخنوری جلب کند. ما از دانشگاه آغاز کردیم، اما مسئله سخن و سخنوری مسئله همه گویشوران است، نه فقط دانشگاهیان.

پس این گونه نیست که بگوییم فن سخنوری چیزی است منحصر به قشر تحصیل کرده و ادیب و دانشگاهی؛ می‌توان این ویژگی را میان مردم عادی و کوچه و بازار هم پیدا کرد.

بله؛ وقتی از سخن و سخنوری صحبت می‌کنیم، منظورمان فقط جنبه حرفه‌ای و فنی یک سخنور بلیغ نیست، بلکه به مفهوم عام آن نظر داریم. ما در زبان و با زبان زندگی می‌کنیم. همه طبقات اجتماعی به فن سخنوری نیاز دارند. سخنوری هنر عمومی است، یعنی هنری که عموم مردم بدان نیاز دارند. بسیاری از مشکلات و مسائلی که در زندگی فردی و اجتماعی ما ایجاد می‌شود، در استفاده نادرست از زبان و ناآشنایی گویشوران به فن سخن گفتن و سخنوری ریشه دارد. فن سخنوری فن همه زندگی و همه طبقات اجتماعی است. نکته بسیار مهمی که باید اینجا یادآور شوم، قابلیت‌ها و امکانات فراوان زبان فارسی در سطح استفاده مردم کوچه و بازار است: زبان مردم کوچه گاهی بسیار تواناتر از زبان طبقه دانشگاهی و نخبه در ایجاد ارتباط عمل می‌کند.

بسیاری از امکانات گونه محاوره‌ای زبان فارسی اصلا وارد گفتمان دانشگاهی نشده است. بنابراین، زبان دانشگاهی نمی‌تواند معیار مناسبی برای کاربست زبان فارسی در مقاصد عمومی باشد. منتها مسئله اینجاست که شیوه زندگی ما امکانات زبان کوچه را به تدریج از بین برده یا به شدت کاهش داده است. ما در گونه محاوره‌ای زبان فارسی هم درست از زبان استفاده نمی‌کنیم و اینجا هم زبان منشأ بسیاری از کژفهمی‌ها و بدفهمی‌ها می‌شود. 

نسل‌های گذشته، در نبود فضای مجازی، سخن گفتن حضوری را می‌آموختند و درعمل به دیگران هم آموزش می‌دادند. کوچه بهترین مکان برای یادگیری استفاده درست از زبان بود، اما امروزه فضای مجازی امکان سخن گفتن حضوری را از ما گرفته است. حضور در سخن گفتن و سخنوری نقش بسیار مهمی دارد. چون بخشی از مکنونات ذهنی ما با زبان بدن به دیگران منتقل می‌شود. در حضور همه بدن ما سخن می‌گوید، اما در فضای مجازی این امکان فراهم نیست. سخنوران فضای مجازی با فرهنگ فضای مجازی با یکدیگر سخن می‌گویند و این فرهنگ، خوب یا بد، مهارت سخن گفتن حضوری را از گویشوران می‌گیرد. 

اگر به سخن گفتن نسل‌های قدیمی‌تر نگاه کنید، متوجه می‌شوید که آن ها، بدون اینکه تلاشی برای ادبی سخن گفتن یا خلق کلام هنری داشته باشند، چه دایره واژگانی گسترده و متنوعی دارند و از چه استعاره‌ها و تشبیهاتی استفاده می‌کنند. آن‌ها زبان را به عنوان بخشی از تجربه زیسته به کار می‌برند. سخن گفتن آن‌ها به همین صورت است. بلاغت مردم کوچه با بلاغت دانشگاهی تفاوت دارد. هر طبقه اجتماعی باید درصدد ارتقای توانایی زبان در طبقه خودش باشد. زبان و فن سخن گفتن مسئله همه گویشوران است، نه فقط طبقه دانشگاهی.

در نظر عام، سخنوری یا خوب سخن گفتن یا سخنران خوبی بودن، معمولا با ویژگی‌هایی مثل با اطمینان و اعتماد به نفس حرف زدن مطرح می‌شود یا مسائلی معطوف به زبان بدن. بُعد دیگر آن که بر شناخت ادبیات و آگاهی از مسائلی مثل دایره واژگان و دستور زبان تکیه دارد، مغفول مانده است. لطفا از اهمیت بُعد ادبی سخنوری برای ما بگویید.

این نکته سطح دیگری از هنر سخنوری است. غنای واژگانی گویشوران هر زبان به میزان آشنایی آن‌ها با ادبیات آن زبان بستگی دارد. آثار هنری کلاسیک و معاصر فارسی گنجینه و پشتوانه زبان فارسی است. آثار ادبیات برای همه اهل زبان آفریده شده است، نه فقط برای دانشجویان و ادیبان. ادبیات یکی از روش‌های تربیت جمهور مردم است.

ادبیات هنر کلامی است و مستقیم با سخن و سخن گفتن ارتباط دارد. به میزانی که ارتباط افراد جامعه ما با گنجینه‌های ادب فارسی بیشتر شود، هم دایره واژگانی آن‌ها گسترده تر، غنی‌تر و متنوع‌تر می‌شود و هم متناسب با آن سطح فکری، معرفتی، عاطفی و شناختی آن‌ها ارتقا پیدا می‌کند. ادبیات فارسی گنجینه فرهنگی و هنری عظیم الشأنی است که ارتباط مداوم با آن ما را با فرهنگ زبان فارسی آشنا می‌کند. 

فرهنگ زبان فارسی چیزی بزرگ‌تر و فراخ‌تر از کلمات و تعبیرات است. متأسفانه عملکرد بد آموزش وپرورش و رسانه در سال‌های اخیر باعث شده است تا ارتباط نسل نو ما با ادبیات کلاسیک فارسی بسیار کم شود. رسانه، در معنای عام کلمه، از این غفلت کرده که ارتباط گویشوران با ادبیات مثل ارتباط نهر با سرچشمه است. امکانات زبانی فراوانی در ادبیات کلاسیک فارسی وجود دارد که همچنان برای ما کاربردی و قابل استفاده است. 

فاصله زمانی ما با سخنوران توانا و کم نظیری، چون فردوسی و سعدی و حافظ و مولانا و بیهقی و ناصرخسرو و صد‌ها شاعر و نویسنده دیگر زیاد است، اما فاصله زبانی ما هنوز آن قدر زیاد نشده که نتوانیم از این گنجینه کم نظیر زبانی استفاده کنیم. دانش آموختگان چند نسل پیش، صرف نظر از اینکه رشته تحصیلی شان چه بوده است، در دوره‌های پیشادانشگاهی، با ادبیات کلاسیک فارسی آشنایی پیدا می‌کردند و پیوند‌های شناختی و عاطفی آن‌ها با ادبیات کلاسیک و معاصر تا پایان عمرشان کمابیش باقی می‌ماند، اما امروزه متون درسی پیش از دانشگاه به قدری نامناسب انتخاب می‌شود که نه تنها زمینه‌های آشنایی با ادبیات گران سنگ فارسی را فراهم نمی‌کند، بلکه دانش آموزان را با آن بیگانه می‌کند. 

بسیاری از این دانش آموزان به دانشگاه‌ها راه پیدا نمی‌کنند و آن‌ها هم که به دانشگاه می‌آیند، در برنامه درسی شان آشنایی با ادبیات کلاسیک و معاصر در نظر گرفته نشده است. یک درس فارسی عمومی بی شک نمی‌تواند زمینه آشنایی با ادبیات کلاسیک و معاصر را فراهم کند. این وضعیت سبب شده است نسل جوان ما روز به روز با ادبیات بیگانه‌تر شوند و این بیگانگی تأثیر منفی عمیقی بر سخن گفتن آن‌ها دارد.

برخورد نامناسب با زبان فارسی، به خصوص از جانب نسل امروز، موضوعی است که درباره جایگاه و آینده زبان فارسی ترس ایجاد کرده و نگرانی در این باره، در سال‌های اخیر، بار‌ها از جانب دغدغه‌مندان حوزه ادبیات مطرح شده است. آیا می‌توانیم یکی از رسالت‌های این رویداد و به طورکلی تأکید و توجه بر سخنوربودن را تلنگری برای صیانت از زبان فارسی بدانیم؟

این پرسش شما در ادامه بحث قبلی من است. به طور کلی، سطح سخن گفتن فارسی تنزل داشته است. در توضیح این مطلب، باید به سازوکار نهاد‌های آموزشی در استفاده از زبان فارسی در سخن و سخنوری نگاه کنیم. به عنوان مثال، رسانه اثرگذاری مثل صداوسیما چقدر به درست و سلیس سخن گفتن افرادی که در این رسانه صحبت می‌کنند توجه و حساسیت دارد؟ تمرکز رسانه بر واژگان بیگانه است و گمان بر این است که صرف استفاده نکردن از واژگان بیگانه، مشکل کاربست زبان فارسی در رسانه حل می‌شود.

مسئله، اما عمیق‌تر است. دایره واژگانی گویشوران زبان فارسی بسیار محدود شده است. یعنی تقریبا همه کسانی که در فضا‌های حرفه‌ای مثل دانشگاه، مجلس، صداوسیما و... از زبان فارسی استفاده می‌کنند، شبیه هم سخن می‌گویند. غنای هر زبان به تنوع گونه‌ها و الگو‌های زبانی مورداستفاده اهل آن زبان بستگی دارد. الگو‌های سخن گفتن در رسانه و مراکز قدرت به تدریج به الگو‌های معیار برای جمهور مردم تبدیل می‌شود. یک سخنور در مسند سیاسی، یک خطیب نمازجمعه و یک استاد دانشگاه و یک معلم باید بداند که طرز سخن گفتن او بر طیف وسیعی از مخاطبان تأثیر می‌گذارد. 

نه تنها دایره واژگانی گویشوران زبان فارسی نسبت به گذشته کمتر و محدودتر شده است، بلکه ساختار‌های نحوی مورداستفاده آن‌ها نیز سالم و سلیس نیست. سخنوران در نهاد‌های اثرگذار باید به سلامت و سلاست سخنشان توجه کنند و تصور نکنند اهمیت شیوه بیان کمتر از موضوع سخن است. بزرگانی مثل جرجانی اعجاز قرآن را بیشتر به شیوه بیان آن مربوط می‌دانند. هرچه سلامت و فصاحت سخنرانان در رسانه‌ها و تریبون‌های اثرگذار بیشتر باشد، سطح زبانی مردم بالاتر می‌رود. «الناسُ علی دینِ مُلُوکهم.» 

زبان فارسی در استفاده عمومی دچار فقر کلمات و ترکیبات تازه است. فرهنگستان زبان و ادب فارسی با ساخت و جایگزین کردن واژگان فارسی تلاش شایسته تقدیری کرده است، اما باید بدانیم مسئله سخن و سخنوری به ساختن واژه‌ها و ترکیب‌های تازه محدود نمی‌شود. فضای مجازی و زبان فارسی و شیوه سخن گفتن گویشوران در آن فضا مسئله دیگری است که باید مستقل بدان پرداخت.

این رویداد اکنون فقط مخصوص دانشجویان دانشگاه فردوسی است. برای آینده آن چه برنامه‌ای در نظر گرفته شده است؟

چند سال پیش هم تصمیم گرفتیم این مسابقه را برگزار کنیم و حتی تا مرحله اول پیش رفتیم، اما به دلیل تقارن با روز‌های همه گیری کرونا ادامه نیافت. در این دوره، جامعه هدف ما دانشجویان دانشگاه فردوسی است، اما بی شک در سال‌های آینده به فکر گسترش آن به سطح عمومی‌تر خواهیم بود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.