صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

عشق در مجاورت مرداب | درباره رمان «جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند» نوشته دیلیا اوئینز

  • کد خبر: ۳۲۷۱۳
  • ۱۴ تير ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۶
«جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند» روایتی جذاب از طبیعت و بزرگ شدن در طبیعت و تضاد و تناقض فردیت و زندگی در طبیعت با اجتماع انسانی و ارزش‌ها و اخلاقیات انسان اجتماعی است. دیلیا اوئینز در نخستین رمان خود داستانی زیبا را روایت می‌کند و دانش عمیق و عشق فراوانش به طبیعت را در واژه واژه آن نشان می‌دهد. داستان در کارولینای شمالی و در میان مرداب‌هایی مجاور اقیانوس می‌گذرد.
عباس پوراحمدی/ شهرآرانیوز - «جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند» روایتی جذاب از طبیعت و بزرگ شدن در طبیعت و تضاد و تناقض فردیت و زندگی در طبیعت با اجتماع انسانی و ارزش‌ها و اخلاقیات انسان اجتماعی است.
دیلیا اوئینز در نخستین رمان خود داستانی زیبا را روایت می‌کند و دانش عمیق و عشق فراوانش به طبیعت را در واژه واژه آن نشان می‌دهد. داستان در کارولینای شمالی و در میان مرداب‌هایی مجاور اقیانوس می‌گذرد. کیا، دختر نوجوان، در خانواده‌ای مضمحل زندگی می‌کند، زیر سایه پدری شکست خورده و درهم شکسته از جنگ جهانی با پایی معیوب که برای کنار آمدن با زبونی و خواری خویش، به دامان الکل پناه برده و برای زن و ۵ فرزند خود زندگی‌ای جهنمی ساخته است.
ماجرا در نیمه دوم سده بیستم میلادی می‌گذرد و با گریز مادر کیا از خانه، در حالی که کیای شش ساله چشم به او دوخته و امیدوار به بازگشت اوست، آغاز می‌شود. سپس خواهران و برادرانش خانه را که در واقع کلبه‌ای مخروبه و کثیف در گوشه‌ای از مرداب است، ترک می‌کنند و او می‌ماند با پدری بی مسئولیت و غرق بی خودی که خشمش را بر سر دختر کوچکش فرو می‌ریزد و کوچک‌ترین عاطفه یا احساس مسئولیتی حتی برای معاش او ندارد. اما کیا راه زنده ماندن را می‌یابد و در انس با صدف‌ها و خرچنگ‌ها و مرغان دریایی و پرندگان دیگر زندگی‌ای شیرین و بی دغدغه را تجربه می‌کند. بعد از رفتن پدر برای همیشه و از دست رفتن کمک هزینه مجروحان جنگی، کیا راهی برای پول درآوردن و زندگی با قایق در مرداب و رودخانه‌ها پیدا می‌کند.
داستان در ۲ خط زمانی بیان می‌شود. یک خط مسیر بزرگ شدن و رشد کیا را روایت می‌کند و دیگری ماجرای کشته شدن چیس اندروز، ورزشکار پرافتخار و پولدار دهکده را دنبال می‌کند و در پایان ۲ روایت به هم می‌پیوندند.
اما رمان سرشار از شعر است و این فراوانی شعر‌ها در آن به کار صدمه زده است. پایان آن نیز مثبت و خوشحال کننده است و خواننده آسان گیر را راضی می‌کند: زوجی عاشق به هم می‌رسند، انسان پلیدی کشته می‌شود و انسان گناهکار (ولی حقیقتا بی گناه که آدمی عوضی را به سزای اعمالش رسانده است) از چنگال بی رحم و کور قانون نجات پیدا می‌کند.
از این رمان چند ترجمه در بازار وجود دارد و برگردان آرتمیس مسعودی را که ترجمه‌ای روان هم هست، نشر آموت در ۴۸۸ صفحه به چاپ رسانده است.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.