به گزارش شهرآرانیوز؛ آنچه در جلسه هماندیشی باستانشناسان گفته شد، ترسناک است. رئیس پیشین پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری میگوید، محمولهای شامل ۳ هزار شیء تاریخی که سال ۱۴۰۲ در فرودگاه امام توقیف شد، هفدهمین محموله بزرگ وارد شده به این فرودگاه است.
رئیس موزه ملی کشور میگوید: «هنوز در کشور تخریب میراث جرم عمومی تلقی نمیشود.» حامد وحدتینسب، استاد انسانشناسی پیش از تاریخ و رئیس انجمن علمی باستانشناسی ایران میپرسد، چرا گنجیابانی که ۲۰ بار دستگیر شدهاند بهراحتی آزاد میشوند؟
او با تأکید بر ضرورت برخورد جدی و قهری با مروجان گنجیابی و توقف فعالیت آنها در شبکههای اجتماعی، میگوید: «برابر قانون، گنجیاب مجرم است و باید دستگیر شود.» مصطفی دهپهلوان، رئیس پیشین پژوهشگاه میراث فرهنگی هم ماجرای حفاری و قاچاق آثار تاریخی را به تومور سرطانی برای ایران تشبیه میکند و میگوید: «این یک هیروشیمای فرهنگی است که در ایران اتفاق افتاده و قوه قهریه، قانون، قوه قضائیه و نیروی انتظامی باید سریعتر وارد عمل شوند.»
این سؤال تکراری، ذهن باستانشناسان را آزار میدهد. آنها این سؤال را در یک هماندیشی که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد؛ پرسیدند. چرا با وجود محرز بودن هویت و تخلف جویندگان گنج، با آنها برخوردی نمیشود؟ صفحههای آنها در شبکههای اجتماعی بدون هیچ منعی، همچنان فعال است و تخریب میراث فرهنگی جرمانگاری نمیشود.
حامد وحدتینسب، استاد انسانشناسی پیش از تاریخ و رئیس انجمن علمی باستانشناسی ایران با اشاره به پرونده گنجیابی معروف میگوید: «جای تعجب دارد یک وزارتخانه حریف فردی سیوچندساله نمیشود.» او این پدیده را از چند زاویه واکاوی میکند: «چرا چنین افرادی که نزدیک به ۲۰ بار دستگیر شدهاند، بهراحتی آزاد میشوند؟»
این سؤالها فقط از سوی باستانشناسان پرسیده نمیشود، خبرنگاران هم این سؤال را بارها از وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی پرسیدهاند و جوابی نیافتهاند. «گنج یاب معروف» هم بارها خبرنگاران را تهدید کرده و تلاش آنها را به سخره گرفته است.
افرادی که ذهن باستانشناسان را به خود مشغول کردهاند، یکی دو نفر نیستند. هر روز به تعداد آنها اضافه میشود. آنها در فضای مجازی، خود را کارشناس معرفی میکنند و از افراد ناآگاه حق کارشناسی میگیرند.
وحدتینسب میگوید: «کارشناسی آنها به این معناست که فلان کوه شبیه به یک چیزی است و اگر ۲۰ متر کاوش در کوهستان داشته باشید به گنج میرسید. عقل سلیم میگوید به سراغ کسی که سرمان کلاه گذاشته برویم و بگوییم «پول کارشناسی را که به شما دادم برگردان»، ولی چه پاسخی میگیریم؟ این اتفاق اگر در کوهها و تپهها رخ دهد میگوییم محیطزیست را تخریب میکنند ولی آنها به تپهها و مناطق باستانی میروند.
او خواست جامعه باستانشناسی را بستن صفحههای مجازی این افراد در اینستاگرام اعلام میکند و میگوید: «این کار برای متولیان به اندازه زدن یک انگشت روی دکمه است، ولی وقتی این تقاضا را مطرح میکنیم درباره حقوق افراد صحبت میکنند.»
جبرئیل نوکنده، رئیس موزه ملی ایران نیز اعتقاد دارد که ابعاد این پدیده شوم برای مردم و مسئولان روشن نیست، او میپرسد: «اما چرا مردم و دولت، تخریب میراث فرهنگی را جرم عمومی نمیدانند؟ تخریب میراث فرهنگی امنیت سرزمین ما را تهدید میکند، اما آن را جرم نمیدانند. شاید، چون ما کم آموزش دادهایم. به ما در کلاسهای باستانشناسی، مدیریت میراث فرهنگی یاد ندادهاند. قبلاً اداره معرفی و آموزش در وزارت میراث فرهنگی وجود داشت که وظیفه آموزش جامعه را داشت و جلسات آموزشی برگزار میکرد، الان کجاست؟ اینها مسائل زیرساختی است که باید پیگیری شود.»
نوکنده برای حرفهایش شاهد هم میآورد. میراث فرهنگی شکایت میکند و یکی از مسئولان خواستار بازدید از تپهای متعلق به هزاره ششم میشود. رئیس موزه ملی میگوید: «آن فرد، چند بقایای استخوانی را دید و با پایش به آن لگد زد و گفت که برای همین شکایت کردید، دنبال چه میگردید؟»
مصطفی دهپهلوان، رئیس پیشین پژوهشگاه میراث فرهنگی نیز به ماجرای کشف محموله بزرگی از آثار تاریخی در یکی از فرودگاههای کشور اشاره میکند و میگوید: «احتمالاً در خبرها خواندهاید محموله قاچاق اشیای تاریخی دریکی از فرودگاههای کشور کشف و ضبط شد و متهم معترف شد این هفدهمین محمولهای است که از این فرودگاه خارج میکند.»
کامیار عبدی، باستانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی هم درباره ضرورت برخورد با مروجان گنجیابی میگوید: «باید از طریق قوه قهریه و قانون برخورد کرد. سال ۶۹ وزارت اطلاعات در عملیاتی، همه قاچاقچیان خیابان منوچهری را جمع کرد، هرچه در خانههایشان داشتند ضبط کردند، همینطور پشت هم خاور حامل اشیای عتیقه به موزه ملی آورده شد و به زیرزمین موزه ملی منتقل شد. آن موقع هم با آن سواد دوران دانشجویی میدیدیم که بیشترشان تقلبی است که البته از اشیای اصل جدا کردند.»
او آن برخورد قهری را باعث کاهش شدید حفاری و قاچاق از سال ۶۹ تا ۸۰ میداند و میگوید: «سال ۶۹ تازه جنگ تمام شده بود، آن موقع چنین کاری کردند، امروز هم میتوان این کار را دوباره انجام داد.»
مریم صباغیان، دانشجوی دانشکده مهندسی برق دانشگاه تهران و پژوهشگر آزاد نیز در مورد پژوهش باستانشناسان درباره جریان گنجیابی در فضای مجازی، میگوید: «اگر میزان جستوجوی کلید واژگان گنجیابی را در گوگل به عنوان شاخصی در نظر بگیریم که نمایانگر علاقه جامعه به گنجیابی است، میبینیم در ۱۵ سال گذشته در ابتدا این موضوع فقط در استانهای بزرگ وجود داشته است. در دو سال بعد نیمه غربی کشور و چند سال بعد کل کشور درگیر میشود. در سالهای اخیر جستوجوی کلیدواژههای گنجیابی از وبسایتها به شبکههای اجتماعی انتقال پیدا کرده است.
بیش از ۹۰ درصد محتوای گنجیابی که توسط مردم دیده میشود، در اینستاگرام قرار دارد، چند درصد در یوتیوب و زیر یک درصد در وبسایتها بوده است. اگر کاری میخواهد انجام شود باید در اینستاگرام انجام شود و صفحات آنها در این فضا بسته شود. بررسیها نشان میدهد در یک بازه ۴۵ روزه، پستهایی با هشتگ «دفینه» روزانه یک و نیم میلیون بار دیده میشود. این اعداد برای کشوری در جمعیت ما یعنی فاجعه. اعداد کنار جمعیت معنی پیدا میکند.»
او میگوید: «اطلاعات هزار اکانت را استخراج کردیم که نشان میدهد یک شبکه متشکل از تعدادی خوشه است که هر کدام زیرشاخه دارند. مثلاً صفحهای خاص، در اینستاگرام در تابستان سال گذشته ۱.۴ میلیون دنبالکننده داشت و یک پستش ۷ یا ۸ میلیون بار دیده شد. گاه میزان بازدید پستهای آنها بیش از تعداد دنبالکنندگانشان است.
این اعداد زمانی معنادار میشود که آن را در کنار دنبالکنندگان صفحه موزه ملی ایران قرار دهید.» صباغیان همچنین تأکید میکند: «بررسیها در این پژوهش نشان میدهد جستوجوی گنجیابی کمترین همبستگی را با نرخ بیکاری استانها و بیشترین همبستگی را با خرافه دارد.»
نوروز رجبی، باستانشناس و کارشناس رسمی دادگستری نیز در تعیین قدمت و ارزیابی اموال فرهنگی تاریخی به پروندههای بیسرانجام کشف و ضبط اشیای تاریخی در مبادی خروجی کشور اشاره میکند و میگوید: «اواخر دهه شصت، حدود ۱۸ هزار شیء را در یکی از فرودگاهها ضبط کردند، ولی سرانجام برای آن پرونده هیچ اتفاقی نیفتاد و خیلیها هم در ماجرای آن دخیل بودند. اردیبهشت سال ۱۴۰۲ اتفاق مشابهی در یکی دیگر از فرودگاهها رخ داد، اما آن پرونده به کجا رسید؟»
کوروش محمدخانی، رئیس جامعه باستانشناسی ایران هم با تخصص بررسیهای ژئوفیزیک و توپوگرافی در باستانشناسی میگوید: «دستگاهی به نام «طلایاب» یا «شعاعزن» و «نقطهزن» اصلاً وجود ندارد. اسباببازیهایی که به نام فلزیاب هستند، متأسفانه با آن عنوان فروخته میشوند. به ما میگویند نمیتوانیم با آن برخورد کنیم، چون در اکتشاف معدن استفاده میشود. من فارغالتحصیل کارشناسی مهندسی اکتشاف معدن هستم و قاطعانه تأکید میکنم در اکتشاف معدن اصلاً از این دستگاهها استفاده نمیشود، این دستگاهها، اسباببازی است؛ دستگاههایی که با عنوان شعاعزن، نقطهزن، طلایاب و دفینهیاب معرفی میشود. در جنگ جهانی دوم دستگاههای الکترومغناطیسی برای اکتشاف مین ساخته شد که این دستگاهها با روش الکترومغناطیس کار میکند، حساسیت مغناطیسی مواد زیر سطحی را اندازهگیری میکند و پتانسیل الکتریکی شعاع آن را مشخص میکند.
وی افزود: آنچه همه قاچاقچیها میگویند نیست و حداکثر تا شعاع ۳۰ سانتیمتر تا ۵۰ سانتیمتر را مشخص کند، نه اینکه مثلاً جام حسنلو را در عمق ۶۰۰ متری یا ۷۰۰ متری از زمین تشخیص دهد. من به همه دانشجویان آموزش میدهم اینها دستگاههای مکانیابند، نه تصویر مشخص میکنند، نه شعاع مشخص میکنند، نه برای عمق خیلی زیاد کاربرد دارند، اصلاً و ابداً چنین دستگاههایی ساخته نشدهاند. به عنوان شخصی که تحصیلکرده این رشته است میگویم، دستگاهی به نام طلایاب وجود ندارد، چون از لحاظ علمی طلا جذب آهنربا نمیشود و نمیتواند واکنش نشان دهد، بنابراین نمیتوانیم آن را اندازهگیری کنیم.
منبع: ایران