به گزارش شهرآرانیوز؛ بحث سر واگذاری صدور مجوز ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی بالا گرفته است، یکسری از آن طرف و یکسری از این طرف، توئیت و یادداشت مینویسند و همدیگر را تحلیل میکنند. تلویزیونیها برای سریالسازان خانگی مینویسند «چرا آنقدر با این لاکچریبازیها و فضای لوکس سریالهایتان به فرهنگ و سبک زندگی مردم لطمه زدهاید؟»، آن طرف هم میگویند و مینویسند که «تلویزیون در سریالهای خودش درمانده است و نمیتواند به آن دوران درخشان و طلایی سابقِ خودش برگردد.»، شاید در این میان موضوع نظارت مغفول مانده که بسیار کلیدواژه مهمی است؛ بهقول بسیاری از بزرگان این عرصه، شرکتهای خارجی مثل نتفلیکس در عین خوشساخت بودن، بهنظر میرسد کمیته بررسی و تأیید فیلمنامه و طرح در این شرکتها و کمپانیها جدیتر است.
در سریالهای نمایش خانگی بیشتر و در مجموعههای تلویزیونی کمتر، مشکلِ محتوایی دارند. در خانگیها با سبکی زندگی مواجه میشویم که خیلی دورتر از فضای خانوادههای ایرانی است و در تلویزیون با مشکلات و فقدانهای فیلمنامهای مواجهیم. کاربلدهایی که کنار نشستهاند و فیلمنامهنویسان، تهیهکنندگان، بازیگران و حتی بعضاً کارگردانان تازهواردی به میدان آمدهاند که آزمون و خطاهایشان برای سازمان صداوسیما مشکلساز شده است. البته در این میان مدیران هم آنطور که باید و شاید، مشرفِ بر این عرصه ورود نکردهاند! اما با این تفاصیل ضربههای مهلکِ ضدفرهنگی را سریالهای خانگی متموّل به خانوادهها وارد کردهاند و از طرفی دستمزدهای هنگفت بازیگرانش همه را به مضیقه انداختهاند که چطور در میدانِ ساخت فیلم وارد شوند وقتی بازیگری طلبِ دستمزدهای میلیاردی میکند، حتی سینماگران بسیار شناختهشدهای هم این درد را فریاد کردهاند که "با این وضع نمیتوان کار دندانگیری تولید کرد مگر اینکه مثل برخی دیگر بهسراغِ سرمایههای مشکوک برویم."
حالا قرار است این مسئولیت دست به دست شود و سریالسازان خانگی برای گرفتن پروانه ساخت و نمایش به ساختمان دیگری غیر از وزارت ارشاد و معاونت سینمایی مراجعه کنند. برخی میگویند کنترل را "ساترا" بهدست میگیرد، برخی این مسئولیت را محتملتر، از آنِ معاونت سیما میدانند. در این بین گمانهزنیهایی هم برای معاونت فضای مجازی صداوسیما میشود که دور از ذهن است. باید دید رگولاتوری محتوا را کدام بخش صداوسیما بهدست میگیرد؛ شنیدهها حاکی از آن است که واگذاری مسئولیت به صداوسیما قطعی است فقط باید منتظر بمانیم کدام بخش این مسئولیت را بهعهده میگیرد.
میانِ همه حرف و حدیثها و مخالفتها و موافقتها یک بحث مهم وجود دارد و آن ادامه رقابت سریالسازی است؛ مصداق بارز آن گفتوگوی لایو و زنده محمدحسین لطیفی، کارگردان شناختهشده سینما و تلویزیون، با خبرنگار تسنیم که در جریان این گپوگفت به این نکته اشاره کرد: «تلویزیون خودش بهعنوان یک رقیب برای نمایش خانگی مطرح میشود و نباید این رقابت از بین برود. تلویزیون میتواند نمایندگان مؤثرتری در شوراهای ساخت و نمایش این شبکه رسانهای داشته باشد تا استانداردهای محتوایی گوشزد شود. تلویزیون ضمانت اجرایی بدهد، من نظرم این است که اگر در راستای این منویات و استانداردهای درست، جلو بروید تلویزیون هم این سریال را پخش میکند.»
اما همه اذعان به پروانههای ساخت و نمایشِ نامطلوب دارند؛ لطیفی هم به این واقعیت اشاره کرد: "به کسانی پروانه بدهید که اینکارهاند و هرکسی رسیده با شرایط ویژهای و رفتید جلو و سال گذشته پروانه دادهایم، اکثراً ساخته نشده است، بنابراین ایجاد بیکاری برای بچههای ما میکند و سرمایه مشخص دارند و پول مشکوک ندارند."، یا در خصوص سریالهای ناتمامِ نمایش خانگی که باید سازندگانش تنبیه شوند چنین گفت: "باید شرایط تنبیهی برای مجموعهای که نیمهکاره رها میشود، لحاظ کنند. حداقل نیمی از کار را ساخته باشند و کار مجوز نمایش بگیرد."
این واقعیت مهمی است که ارشاد، حاشیهسازان، شائبهاندازان و دستاندرکارانش نمیتوانند از آن فرار کنند؛ سریالهای خانگی مسئلهساز شدهاند، چه از حیث پولشویی و سرمایههایی که با شائبه کثیف بودن وارد فرآیند تولید برخی از این آثار شدند و چه نمایش روابط مبتذل و سخیفی که بهدلیل نبود قصهگویی تنها روش برای بازاریابی برخی آثار نمایشی شدهاند، اتفاقی که در مورد برخی از این سریالها منجر به توقف در ابتدای راه توزیع و تکرار مراحل بازبینی برای ادامه عرضه شد، حتی برخی در این میان، شبکه نمایش خانگی را ضرر برای سینماگری و تولید سریال و فیلم دانستند؛ چرا که گرانی تولید و دستمزدها، پولهای بادآورده و محتواهای رهاشده و بعضاً خوانده و نظارتنشده، همه، میدان را بهسمتی هدایت میکند تا متولیان دیگری پیدا کند؛ طبیعتاً در این میان جدیترین گزینه سازمان صداوسیما است.
مدیران صداوسیما و حتی بعضاً خود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سکوت پیشه کردهاند تا آرام آرام تولد متولی جدید شبکه نمایش خانگی را دور هم جشن بگیرند؛ چرا که بهسراغ مدیران مربوطه در تلویزیون رفتیم اما ترجیح دادهاند فعلاً چیزی نگویند و از طرفی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم تلویح را به تصریح، ترجیح داده است. شواهد همهچیز را بهسمتِ زیرمجموعههایی در سازمان صداوسیما میبرد. بسیاری درباره این اعتقاد سؤال دارند: "آیا VODها در قالب صوت و فراگیر تعریف میشوند یا خیر؟"، وقتی به تعریف حوزه صوت و تصویر فراگیر یا همان "ساترا" نگاه کنیم میبینیم که محتوای صوتی و تصویری که بهصورت گسترده و یکسویه و بدون الزام به شناسایی مخاطب از طریق فرستندههای امواج رادیویی یا شبکههای کابلی ماهوارهای و اینترنتی توزیع میشود و یا قابلیت توزیع دارد و همچنین محتوای مربوطه زنده و یا دارای جدول پخش زمانی است به این سازمان زیرمجموعه صداوسیما ارتباط پیدا میکند، بنابراین شکی نیست که VODها را زیرنظر سازمان صوت و تصویر فراگیرند.
اگر قرار باشد صداوسیما وارد میدانِ نمایش خانگی شود، حتماً باید نهادهای پژوهشی و دانشگاهی پشتیبانی کنند تا سریالهای صرفاً "بفروش" و دور از سبک زندگی امروزِ نمایش خانگی، فرمانشان را بهسمتِ سبک زندگی ایرانی بچرخانند، چرا که رفتارهای افسارگسیخته عمده سریالهای خانگی، جریان ضدفرهنگی و خانوادگی خطرناکی را در حال شکل دادن است. باید هرچه زودتر جلوی این رفتار صرفاً تجاری و غیرهنری را گرفت. بخشی از نقدها و ایرادات به سریالهای تلویزیون هم وارد است؛ وقتی تک و توک به امیدآفرینی توجه میشود، بعضاً خانواده در مهجوریت و اخلاق سلاخی میشود. بخشی از سریالهای تلویزیون با طعم بدبختی، درماندگی و استیصال روی آنتن میرود و طنزهای امروز تلویزیون هم مسیری بهتر از لوسی و لودگی پیدا نمیکنند.
علی اکبر تحویلیان تهیهکننده تلویزیون اعتقاد دارد که مشکل از آنجایی بهوجود آمد که پخشکنندهها وارد فرآیند تولید شدند، خط و مرز مسئولین پخش با تولیدکنندگان از بین رفت، اینها همهچیز را تحتالشعاع قرار داد و آسیب زد. اگر به همان روال سابق تولیدکننده و پخشکننده برگردد شاید جلوی بسیاری از این آسیبها گرفته شود، VODها پخشکنندهاند نباید وارد عرصه تولید میشدند. وقتی پخشکنندهها وارد فضای تولید میشوند این کموکیف محتوایی کمتر مورد توجه قرار میگیرد و بیشتر به مقوله تجارت و سودآوری تأکید میشود. اینجا خواهناخواه تلویزیون بهعنوان بخش مهم و مؤثری در فرهنگسازی جامعه، مسئولیت پیدا میکند که جلوی این آسیبهای فرهنگی را بگیرد. بهنظر میرسد ارشاد باید همان رویه اعتبار به تولیدکننده و پخشکننده را به روال و تعادل قبل برساند. شاید این آسیبهای محتوایی کمتر شود و این در هم آمیخته شدن خط و مرزها و مسئولیتها هم از بین برود.
وی درباره تصمیم نهایی جابهجایی مسئولیت از ارشاد به صداوسیما، افزود: تلویزیون نمیتواند نسبت به آسیبهای فرهنگی بیتفاوت باشد، دستگاهی که مسئولیت بخش عظیم فرهنگی جامعه را بهعهده دارد. فعلاً همه منتظریم که چه اتفاقی خواهد افتاد، صوت و فراگیر این مسئولیت را میپذیرد و یا این واگذاری در جای دیگری اتفاق میافتد. VODها صوت و فراگیرند و باید کمیتههای بررسی شکل بگیرند و همهچیز را مشخص میکند.
برزو نیکنژاد که در نمایش خانگی فصل دوم "ساخت ایران" را ساخته و در تلویزیون این روزها منتظر شروع "باخانمان" در مردادماه است گفت: من همیشه سعی کردهام در تلویزیون و نمایش خانگی بهترین کارها را انجام دهیم، اما در هر صورت بهنظر میآید در نمایش خانگی همه لاکچریتریم. بحث واگذاری مسئولیت از ارشاد به تلویزیون مطرح شده که از این به بعد تصمیمگیرنده سریالهای خانگی، تلویزیون باشد یا در جای دیگری تصمیمگیری شود. صداوسیما و ارشاد سالهای سال با همدیگر همکاری داشتند حتی قبلاً یادتان باشد کارهای مشترکی بین این دو سازمان و دستگاه، تولید شده و اکران و یا پخش شده است، در جایی فاصلههایی اتفاق افتاد که طیف مخاطب در سینما گسترده نیست و حرفهایی را راحتتر بزنیم.
وی اضافه کرد: طیف گستردهای وارد سینما نمیشوند اما وقتی همین فیلمها روی آنتن تلویزیون میآید و یا در VODها پخش میشود مخاطب گستردهتری دارند. هرکدام ادبیات و شکل و شمایل خاص خودشان را دارند، در سینما طیف خاص و در تلویزیون، عموم مردم پای گیرندههایشان همه سریالها و برنامهها را میبینند. من شاید در محیط خصوصیتری راحتتر حرف بزنم اما در مجامع عمومی، مراقبت میکنم که هرچیزی را نگویم. ما در سریالهای تلویزیونی قطعاً این برآورد کارهای نمایش خانگی و VODها را نداریم، خود به خود بر کیفیت کارها و حضور بازیگرانش تأثیر میگذارد؛ در تلویزیون خط قرمزها و چارچوبها جدیترند و بهگونهای ما در تلویزیون روی خط قرمز بندبازی میکنیم، چون طیف وسیعتری بیننده تلویزیوناند؛ مثل بمب ساعتی که به یک ثانیه برسد التهاب را بیشتر میکند در مقایسه با بمب ساعتی 15ثانیهای که این التهاب و هیجان را کمتر میکند. در VOD سازنده به خط قرمز نزدیکتر میشود و دستش برای دستمزد هم بازتر است.
این کارگردان سینما و تلویزیون، تأکید کرد: الآن اگر قرار باشد تصمیمگیرنده و بانی سریالهای خانگی، تلویزیون باشد اسمش را باید بگذاریم تلویزیون خصوصی. بعضی از کارگردانها در کل دنیا رؤیا میفروشند، ما در تفسیر این موقعیتهای رؤیاپردازانه و لاکچری، باید فضا را ایرانی کنیم. همه اینها باید در قالب زندگیهای شرعی ایرانی اتفاق بیفتد. وقتی شما لاکچریترین فیلم را در سینمای هند ببینید متوجه میشوید اینها هندیاند و یا در ژاپن، چین و کره فارغ از چهرهشان، نوع رفتار و داستانپردازیشان هم به این نکته اشاره دارد، در هر صورت باید به این بام و دوهواها پایان داد.
منبع: تسنیم