صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

به نام ایران، به نام پیروزی

  • کد خبر: ۳۴۳۴۲۲
  • ۱۶ تير ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۶
ایستاده بود آقا که غبار‌ها برخاست؛ غبار جنگی که می‌خواستند وقتی فرومی‌نشیند، هم علم شکسته باشد و هم علمدار. حتی زیر پای علم را هم هزار قطعه می‌خواستند به‌ تجزیه.

ایستاده در غبار و همیشه‌ایستاده. این بهتر است. ایستاده بود آقا که غبار‌ها برخاست؛ غبار جنگی که می‌خواستند وقتی فرومی‌نشیند، هم علم شکسته باشد و هم علمدار. حتی زیر پای علم را هم هزار قطعه می‌خواستند به‌تجزیه؛ تجزیه تا ترکیب شوم خود را ساز کنند. اما... این «اما» را نمی‌فهمند که اگر هزار طرح بر زمین کشند، به طوفانی درهم خواهد ریخت.

 یادشان رفته بود طوفان طبس را، یادشان هم رفته بود که ما فرزندان بالیده و به‌رشادت‌رسیده این حقیقت هستیم که «العبد یدبر والخالق یقدر». تدبیر هم اگر خلق هزار کنند، تقدیر را خدا می‌نویسد. اینها هم که تدبیر نبود؛ وسوسه خناس بود که التجا بردیم به رب‌الناس و شد آنچه تقدیر شده بود. مرد‌ها از ما به خون کشیدند. مردمان ما را به بمب و موشک و ریزپرنده کشتند. آتش‌ها به‌پا کردند، اما از آن خاکستر، ققنوس‌وار برخاستیم و پر، باز گشودیم.

هر زده را به سیلی مضاعف، جواب دادیم. غبار‌ها فرونشست. یک‌باره از گوشه‌گوشه حرم که اسم تمام ایران است، فریادی به شوق برخاست: «ای اهل حرم، میر و علمدار بیامد/ سپهدار بیامد». دنیا دید در شب عاشورا، عاشورایی‌ترین مرد امروز، قامت‌کشیده‌تر آمد، بی‌عصا. با یقینی سرشار به فضل خدا و امیدی درافزایش به ملتی که تاریخ را درس ایستادگی داد. آمد و آمدنش حجت پیروزی شد. آمد به نام ایران و اولین حکم را هم به حکمت چنین تحریر کرد: «حاج‌محمود!‌ای ایران بخوان!». 

آری؛‌ای ایران بخوان تا بدانند دشمنان که در روح و جان ما، ایران جاری است. بدانند ایران، ماناترین است. بدانند و بمیرند از این غصه که قصه را ما به پیروزی می‌نویسیم، حتی اگر قرار باشد خون خود را مرکب کنیم، چنین خواهیم کرد و سرانگشت در خون خود خواهیم زد و خواهیم نوشت: «می‌مانی‌ای وطن!»؛ و می‌ماند وطن، چون ایستاده است مردی که عصاره فضیلت و غیرت تاریخی عاشورایی ایران است. اگر هزار بار دیگر هم غبار برافروزند، باز این حکایت تکرار خواهد شد.

هرکدام‌مان هم که شهید شویم، پیش‌تر نوشته‌ایم نه بر کفن نداشته که بر لوح جانمان. نوشته‌ایم: «بشکست اگر سبویی، به فدای چشم مستت/ سر خم می‌سلامت شکند اگر سبویی». قطرات خون رشید و باقری و سلامی و حاجی‌زاده و کاظمی و... هم در زمین، همین را نقش می‌کند. من اگر افتادم به هزار زخم، تو ایستاده بمان تا بماند ایران. تا بخوانند «در روح و جان من.».

متن پوستر به این شرح است:

«ملّت ایران عزیز است و عزیز خواهد بود، پیروز است و پیروز خواهد بود به توفیق الهی؛ و امیدواریم خدای متعال این ملّت را در زیر سایه‌ی الطاف خودش همیشه با عزّت و شرف محفوظ بدارد، درجات امام بزرگوار را عالی کند و حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) را از این ملّت، راضی و خشنود کند و کمک آن بزرگوار، پشتیبان این ملّت باشد.» ۰۵/۰۴/۱۴۰۴

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.