حمیده ذاکری | شهرآرانیوز؛ یکی از مسائل مهمی که قرآن کریم در آموزههای خود به آن پرداخته است، نقاق و منافقان است؛ واژهای که اهمیت آن زمانی مطرح شد که پیامبر اکرم (ص) به مدینه هجرت کرده و پس از پیروزی بر مشرکان بهدنبال پایهگذاری دین اسلام بود.
در این دوره، افرادی بودند که با توجه به پیروزیهای مسلمانان، شهامت مخالفت علنی با پیامبر (ص) و دین اسلام را نداشتند و با پذیرش ظاهری دین در خفا، دشمنی خود را ادامه میدادند. در این دوره است که قرآن در آیات متعددی به معرفی چهره منافقان و شیوههای مخربشان میپردازد تا به مسلمانان در این زمینه هشدار بدهد؛ آموزههایی که امروز هم برای ما آموزنده و راهگشاست.
سوره منافقون همانطور که از نامش پیداست، با مسلمانان از منافقان سخن میگوید و رفتار و اوصاف آنان را شرح میدهد. این سوره به پیامبر (ص) درباره خطر منافقان هشدار میدهد و مؤمنان را به انفاق در راه خدا و دوری از نفاق توصیه میکند. با خواندن آیات این سوره، میتوانیم به برخی از مهمترین ویژگیهای منافقان دست پیدا کنیم؛ آنچنانکه در نخستین آیه از این سوره میخوانیم: «چون منافقان نزد تو آیند، میگویند: گواهی میدهیم که تو بیتردید فرستاده خدایی و خدا میداند که تو بیتردید فرستاده اویی و خدا گواهی میدهد که یقینا منافقان دروغگویند».
در اینجا قرآن به برجستهترین ویژگی نفاق که همان تفاوت ظاهر با باطن است، اشاره میکند و سپس دروغگویی آنان را مطرح میسازد.
منافقان گروهی هستند که بهگفته قرآن، با ظاهرسازی و زبان چرب و نرم جلو میآیند و حتی نیت خود را از اعمالی که انجام میدهند، اصلاح امور بیان میکنند. آنچنان که در سوره بقره در این باره میخوانیم: «و هنگامی که به آنها گفته شود در روی زمین فساد نکنید، میگویند ما فقط اصلاحکنندگانیم.» (سوره بقره، آیه ۱۱).
این حقیقتی است که ما در وقایع تاریخی هم آن را مشاهده کردهایم. خداوند در ادامه این سوره به این حرکت آنان و ادعایشان اینگونه پاسخ میدهد: «بدانید اینها همان مفسدانند و برنامهای جز فساد ندارند ولی خودشان نمیفهمند» (سوره بقره، آیه ۱۲). یکی از نشانههایی که میتواند به ما در تشخیص عوامفریبی آنان کمک کند، دوستی آنها با دشمنان اسلام و کافران است؛ آنچنانکه در سوره نسا، آیه ۱۳۹ میخوانیم: «آنها کافران را بهجای مؤمنان، دوست خود انتخاب میکنند».
منافقان درکنار ادعای دروغین ایمان به خدا و رسولش، مرتکب سوگند دروغ نیز میشوند و اینگونه مردم را از راه حق و حقیقت دور میکنند؛ آنچنان که در آیه دوم سوره منافقون میخوانیم: «سوگندهایشان را [برای شناخته نشدن نفاقشان]سپر گرفته، درنتیجه [مردم را]از راه خدا بازداشتهاند...».
آنها هم مانع مردم بر راه حق هستند و هم خودشان از شناخت حق، محروم میشوند؛ محرومیتی که بهفرموده آیات قرآن، بهدلیل این است که با حقیقت ایمان آشنا شدهاند و سپس آن را رها کردهاند. این عمل باعث میشود که بر دلهایشان مهر بخورد و از شناخت حق عاجز شوند: «این بهسبب آن است که آنان [نخست]ایمان آوردند، سپس کافر شدند. درنتیجه بر دلهایشان مهر زده شد؛ به این علت [حقایق را]نمیفهمند.» (آیه ۳، سوره منافقون)
از دیگر نشانههای نفاق که قرآن درباره آن هشدار میدهد، تکبر است: «و، چون به آنان گویند: بیایید تا پیامبر خدا برای شما آمرزش بخواهد [از روی کبر و غرور]سرهای خود را برمیگردانند و آنان را میبینی که متکبرانه [از حق]روی میگردانند» (آیه ۵، سوره منافقون). منافقان نهتنها متکبر هستند که مؤمنان را مورد تمسخر قرار میدهند.
بهگفته قرآن، منافقان از خیر دوری میکنند و در آن کاهل هستند؛ آنچنانکه به انفاق نمیپردازند و مؤمنان را که در راه خیر تلاش میکنند، مورد استهزا قرار میدهند. «آنان که در رابطه با صدقات از مؤمنانی که [افزونبر صدقه واجبشان از روی رضا و رغبت]صدقه [مستحبی]میپردازند، عیبجویی میکنند، و کسانی را که جز به اندازه قدرتشان [ثروت و مالی]نمییابند [تا صدقه دهند]مسخره میکنند؛ خدا هم کیفر مسخره آنان را خواهد داد و برای آنان عذابی دردناک خواهد بود». (سوره توبه، آیه ۷۹)
این کندی در امر خیر و دوری از انفاق، یکی از نشانههای برجسته منافقان است؛ آنچنان که رهبر معظم انقلاب در تفسیر آیه ۶۷ سوره توبه میفرمایند: «چند آیه در قرآن هست که میفهماند به ما که انفاق نکردن در راه خدا و خشکدستی در راههای خیر، علامت نفاق است؛ نفاق که شاخودم ندارد.
آن کسانی که ادعای ایمان میکنند و اگر به آنها بگویید بیایمان، بدشان میآید، اما حاضر نیستند یک ریال از مال خودشان را در راه خدا خرج بکنند و حاضر نیستند بخش متناسبی از مال را در راه خدا بدهند، اینها یا الان منافقند یا خوف نفاق دربارهشان هست که یک جا در علائم منافقین میفرماید: «مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، و نهی از معروف میکنند و دستهایشان را (از انفاق و بخشش) میبندند؛ خدا را فراموش کردند و خدا (نیز) آنها را فراموش کرد (و رحمتش را از آنها قطع نمود)؛ به یقین، منافقان همان فاسقاناند!»
در آیه۵۴ سوره توبه، منافقین اینگونه معرفی شدهاند: آنها نماز را به جای نمیآورند؛ مگر از روی کسالت و با ناراحتی و سنگینی، درحقیقت فرد منافق هم در ارتباطش با خالق دچار اشکال و ایراد است و وظیفه خود را در برابر خدا و رسولش بهدرستی انجام نمیدهد و هم در ارتباط با مردم درست رفتار نکرده، وظیفهاش را در برابر همنوعانش ادا نمیکند.
فردی که درگیر نفاق است، نهتنها درباره ایمان خود دروغ میگوید و هر لحظه به رنگی درمیآید، بلکه پا را فراتر گذاشته و به خدا و رسولش نیز نسبت دروغ میدهد تا دلهای مؤمنان را سست کند. آنچنان که در سوره احزاب، آیه ۱۲ میخوانیم: «و نیز در آن هنگام منافقان و آنان که در دلهاشان مرض (شک و ریب) بود، (با یکدیگر) میگفتند: آن وعده (فتح و نصرتی) که خدا و رسول به ما دادند، غرور و فریبی بیش نبود».