«نگهبانانی از دیرباز» آخرین ساخته شبکه نتفلیکس از روی کتاب مصوری به همین نام نوشته گرگ روکا اقتباس شده است. فیلمی که در کنار تمام ضعفهایش، برای دنبالهسازی برنامهریزی شده است.
مهدی حسینی |شهرآرانیوز؛ نتفلیکس از سال ۱۹۹۷ کارش را با اجاره دیویدی به مخاطبان آغاز کرد. به این شکل که دیویدی فیلمها را با پست به منزل مشترکان خود میفرستاد و آنها یک ماه فرصت داشتند تا فیلم را برگردانند. باتوجهبه قیمت بالای بلیت سینما، این خدمات با استقبال گسترده مشتریان همراه شد. ۱۰سال بعد و همزمان با فرستادن یکمیلیاردمین دیویدی برای مشتریان، نتفلیکس بهصورت رسمی سامانه پخش آنلاین خود را افتتاح کرد و از شر هزینههای پستی خلاص شد. به این ترتیب توانست دایره فعالیت خود را از آمریکا به کانادا گسترش دهد.
تا سال ۲۰۱۵ نتفلیکس در ۴۰کشور دنیا فعالیت میکرد و بیش از ۱۱۰میلیون مشترک داشت. به این ترتیب و با افزایش مخاطبان، نتفلیکس تصمیم گرفت علاوه بر پخش، پا به عرصه ساخت و تولید سریال و فیلم هم بگذارد. «خانه پوشالی»، «شکارچیان ذهن» و «حس هشتم» از مهمترین سریالهای نتفلیکس و «آن سوی باد» اثر ناتمام اورسون ولز، «مرد ایرلندی» بهکارگردانی مارتین اسکورسیزی و «داستان ازدواج» از مهمترین فیلمهای ساخت این شرکت هستند. نتفلیکس اعلام کرد با همهگیری کرونا بیش از ۲۰میلیون مشترک تازه جذب کرده و اکنون مجموع مخاطبانش به ۱۸۲میلیون نفر رسیده است.
به این ترتیب پرواضح است که دست این شرکت برای ساخت فیلم و سریال از همیشه بازتر شده و حالا قصد کرده است مانند شرکتهای مارول و دیسی بهسراغ کتابهای مصوری برود که امکان دنبالهسازی داشته باشند. اولین اثر از این نگاه تازه نتفلیکس «نگهبانانی از دیرباز» است که از روی کتاب مصوری به همین نام نوشته گرگ روکا اقتباس شده است. خود گرگ روکا هم فیلمنامه را نوشته است و به سبک فیلمهای مارول پس از پایان تیتراژ، نقش منفی قسمت بعد را هم میبینیم. به این ترتیب در نقد فیلم «نگهبانانی از دیرباز» باید این نکته را در نظر داشته باشیم که این اولین قسمت از یک مجموعه فیلم خواهد بود.
کوتاه درباره داستان فیلم
اندی با بازی شارلیز ترون سردسته گروهی چهارنفره از نامیراهاست. او که قدیمیترین عضو گروه است و قرنها پیش از میلاد متولد شده، انگیزه خود را برای مبارزه از دست داده است، زیرا میبیند هرچه برای انسانها مبارزه کرده، در نهایت جهان بهجای بدتری بدل شده است. از این رو یک سال به خودش مرخصی میدهد و کاری به کار آدمها ندارد تا اینکه بوک، یکی از اعضای گروه، برای مأموریتی در مراکش که فوریت بالایی میطلبد، بهسراغ او میآید. اندی به ناچار قبول میکند، اما تصاویر این عملیات از زندهشدن اندی و گروهش پس از مرگ، بهدست یک مأمور سیا و از طریق او بهدست مریک، دانشمند جاهطلب، میافتد.
او بهدنبال این است که با دستگیری اندی و گروهش بتواند راز نامیرایی آنها را کشف کند و به درد و رنج و بیماری برای همیشه پایان دهد. در همین میانه دختری سیاهپوست که عضو ارتش ایالات متحده در افغانستان است، از مرگ برمیگردد. اندی و گروهش باخبر میشوند و او را به جمع خود دعوت میکنند. هیچ کسی نمیداند چرا بعد از قرنها یک نامیرای جدید متولد شده است تا اینکه اندی متوجه تغییراتی در بدن خود میشود و...
پاشنه آشیل، شخصیتپردازی
همانطور که گفتیم، در نقد فیلم «نگهبانانی از دیرباز» میباید دنبالهداربودن آن را هم در نظر بگیریم. در اینگونه فیلمها قسمت اول در معرفی شخصیتها و انگیزههای آنها اهمیت بسیار زیادی دارد. مثلا قسمت اول «مرد عنکبوتی» بهطور کامل نحوه قدرت پیداکردن پیتر پارکر، نوع برخورد او با عمو و زنعموی خود، علاقه عاطفی او به مری جین از کودکی و نیز انگیزههایش برای کمک به دیگران را در خود گنجانده است. شخصیت منفی فیلم هم همینطور است و بهطور کامل به ما معرفی میشود.
همه میدانیم مرد عنکبوتی از محبوبترین شخصیتهای کتابهای مصور است و همه کمابیش با قصه زندگی او آشنا هستند. با وجود این کارگردان تمام آنچه را که باید راجع به این شخصیت بدانیم، در قسمت اول این مجموعه فیلم معرفی کرده است تا محتوای این فیلمها، جدا از عقبه کتاب مصور آن، برای مخاطبی که برای اولینبار با آن مواجه می٬شود، درکپذیر باشد.
باتوجه به اینکه «نگهبانانی از دیرباز» کتاب مصوری بسیار مهجورتر از مرد عنکبوتی است، انتظار میرفت در شخصیت٬پردازی قویتر از اینها عمل کند. در طول فیلم درعمل هیچچیز از گذشته اندی نمیفهمیم. دلیل انتخابهایش را نمی٬دانیم و نمیفهمیم چرا بعد از چند هزار سال به یکباره تصمیم گرفته است بیخیال آدم و آدمیزاد شود. بهطبع او وقتی همراه با کوئین، یک شخصیت نامیرای دیگر، بهعنوان جادوگر دستگیر و به دست انسانها چندینبار کشته میشود، انگیزه بیشتری دارد تا بیخیال آنها شود.
با وجود این در کنار آنها در جنگ جهانی اول و دوم و حتی جنگ داخلی آمریکا میایستد. دلیل برگشتنش بعد از انزوای یکساله هم معلوم نیست. یک گروگانگیری ساده نمیتواند انگیزه کافی برای کسی باشد که چند هزار سال تجربیات تلخ و شیرین زندگی را چشیده و به این نتیجه رسیده است که کاری به کار آدمها نداشته باشد؛ بنابراین اگر میخواهید فیلم را ببینید، بد نیست برخی اطلاعات تکمیلی را درباره شخصیتها بدانید که فیلم چیزی از آنها نمیگوید.
اندی: او ۴۷۰۰سال قبل از میلاد بهوسیله زنی جنگجو که همچون مادر قبولش داشت و با خیانت وی، کشته میشود. اما به یکباره متوجه میشود نامیراست و به زندگی برمیگردد. او پس از ۱۰۰۰ سال تنهایی، لیکون و نوریکو را پیدا میکند که همچون او نامیرا هستند. سرنوشت این ۲ بسیار متفاوت است. لیکون اولین کسی است که دوران نامیراییاش به پایان رسیده است و کشته میشود. نوریکو (کوئین) هم محبوس در قفسی آهنی از کشتی به درون اقیانوس پرتاب میشود تا یک عمر مشغول خفهشدن و دوباره بازگشتن به زندگی باشد. تجربهای که عقل او را ضایع میکند. آخرین عشق زندگی اندی آشیل نام داشت، سربازی که در دوران جنگهای مربوط به انقلاب بریتانیا با او آشنا شد. آشیل که داشت پیر میشد، پیش از آنکه دیگران به جوانماندن غیرعادی اندی شک کنند، او را رها کرد و راز او را پیش خود مخفی نگه داشت.
نیکی و جو: ۲ شخصیتی که بههیچوجه از نامیرابودن خود پشیمان نیستند. این ۲ در جریان جنگهای صلیبی وقتی ارتش مسیحیان، قلعه مسلمانان را محاصره کرد، برای اولینبار با یکدیگر روبهرو میشوند و در حال مبارزه با هم کشته میشوند، اما دوباره به زندگی برمیگردند، دوباره مبارزه میکنند و باز کشته میشوند و... تا اینکه سرانجام دست از مبارزه میکشند و دوستی عمیقی بین آنها برقرار میشود.
بوکر: او بهعنوان سرباز ارتش ناپلئون در جنگ با روسیه حاضر بود. وقتی روسها شهرها و مزارع خود را عامدانه سوزاندند تا ارتش ناپلئون بدون آب و غذا تلف شود، بوکر هم باید از بین میرفت. او که نامیرا بود، از ارتش فرار کرد، اما به دام افتاد و با طناب آویزانش کردند. او ۳ روز به همین حال بود تا اینکه ارتش ناپلئون او را بهحال خود رها کرد. بوکر ۴فرزند داشت که همه آنها بر اثر بیماری از بین رفتند. آنها از پدر راز نامیراییاش را میخواستند، اما پدر نمیتوانست به آنها کمک کند. در نهایت آنها با نفرت از پدر دنیا را ترک کردند و دردی عمیق در دل بوکر باقی گذاشتند. سایر شخصیتها کمابیش بهدرستی در فیلم معرفی شدهاند.
پیروی از کلیشههای روز
پیش از این درباره اهمیت جهانبینی در فیلمها صحبت کرده بودیم. یکی از مشکلات اصلی «نگهبانانی از دیرباز» هم در همین نکته نهفته است که نمیتواند جهان خودش را بهدرستی تعریف کند. اول اینکه علت نامیرایی شخصیتها مشخص نیست. دوم اینکه معلوم نیست چرا نامیرایی به یکباره متوقف میشود. نظر شخصی من این است که دلیل ریاست اندی بر این جمع چهارنفره کلیشههای روز درباره قهرمانان زن و اندیشههای فمینیستی است. دلیل سیاهبودن عضو جدید هم همینطور. درواقع عدهای بزنبهادر نامیرا بهنظر نویسنده فروش بهتری داشته است و نیاز بهدلیلی عمیقتر برای این جنس شخصیتپردازی نیست، بلکه فقط فروش مهم است و علاقه قشر عام.
کارگردان و نتفلیکس هم به همین بسنده کردهاند و اثر باسمهای تولید کردهاند که اگر مطلقا جدیاش نگیرید، ممکن است ارزش یکبار دیدن را پیدا کند. خود فیلمساز آنقدر فیلمش را جدی نگرفته است که حتی به خودش زحمت نداده است در صحنههای مربوط به افغانستان زبان فارسی را به کار ببرد. شخصیتها با زبانی تخیلی که بین عربی و هندی است صحبت میکنند. واقعا برای مخاطب ایرانی این بخش فیلم تبدیل به کمدی میشود.