صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

با رؤیا و آرزوهای خود چگونه روبه‌رو شویم؟

  • کد خبر: ۳۴۶۱۷
  • ۲۶ تير ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۱
رؤیا‌ها می‌توانند بی‌حدومرز باشند و تنها چیزی که می‌تواند مرزی بر آن‌ها بگذارد، قوه تخیل ماست. همچنین رؤیا‌ها و آرزوها به‌خودی‌خود امکان تبدیل‌شدن به واقعیت را ندارند، مگر اینکه با تمرکز و سماجت آن‌ها را محقق کنیم.
مترجم:ریحانه صادقی/شهرآرانیوز در یک قرن گذشته، پژوهش‌های تخصصی بسیاری در حوزه روان‌کاوی درباره مفهوم «رؤیا» انجام شده است، اما تمرکز این پژوهش‌ها بیشتر بر جنبه روان‌شناختی عصب‌شناختی رؤیا و رؤیادیدن و درک معنای آن از این منظر بوده است و منابع اندکی درباره مفهوم رؤیا خارج از این چهارچوب در دسترس است. اما در سال‌های گذشته به‌واسطه پژوهش‌ها درباره «امید»، «آرزو»، «باور» و «هدف» نوری تازه به مفهوم «رؤیا» تابانده شده است.
 

رؤیا چیست؟

ارائه تعریفی برای رؤیا کار بسیار دشواری است، زیرا رؤیا برای هر فرد مفهومی متفاوت و شخصی دارد. از نظر تئوری، رؤیا بازنمودی است از وضعیت یا رخدادی محتمل در آینده که برای خود یا دیگری متصور هستیم، مثلا کسانی که برای ما عزیز یا به ما نزدیک هستند یا حتی جامعه، کشور یا سیاره‌ای که در آن زندگی می‌کنیم. رؤیا‌ها می‌توانند بی‌حدومرز باشند و تنها چیزی که می‌تواند مرزی بر آن‌ها بگذارد، قوه تخیل ماست. همچنین رؤیا‌ها به‌خودی‌خود امکان تبدیل‌شدن به واقعیت را ندارند، مگر اینکه با تمرکز و سماجت آن‌ها را محقق کنیم.

والت دیزنی، خالق انیمیشن‌های خاطره‌انگیزی مثل میکی‌ماوس و سیندرلا، زمانی گفت: «اگر بتوانید درباره چیزی رؤیاپردازی کنید، خواهید توانست آن کار را انجام دهید». منظور او از گفتن این جمله، اشاره به همین رابطه علت‌ومعلولی موجود بین «رؤیا» (که مظهر و تجلی عقیده به آینده است) و «کار» (به‌معنای اقدام برای به‌وقوع‌پیوستن رؤیاها) بود.
با این حال، او تجلی این عقیده را منوط به «توانستن» (توانایی یک فرد برای درک معنای منحصربه‌فرد «رؤیا» برای خود و داشتن شهامت برای ساختن رؤیا (ها)‌ی خود) دانسته است. از این منظر، «رؤیا» درواقع آرزویی است که یک فرد برای آینده دارد و توأمان دارای تشابهاتی با مفهوم «امید» یا «باور به آینده» و نشان‌دهنده اهداف فرد یا باور‌های او در زمان حال است. اما آرزو چیست؟

آرزو چیست؟

ویلیام جیمز، فیلسوف و روان‌شناس آمریکایی و نویسنده کتاب اصول روان‌شناسی (۱۹۸۰)، معتقد است وقتی آرزومند چیزی می‌شویم که احساس می‌کنیم آنچه خواستارش هستیم در دسترس ما نیست. دلایل بسیاری برای تحقق‌نیافتن آرزو‌های یک شخص وجود دارد.
 
داشتن آرزو‌های بزرگ به‌خودی‌خود اشکال ندارد، مشکل از آنجا شروع می‌شود که آرزو‌های ما تبدیل به توقع یا انتظاراتی در ما شوند، اینکه تصور کنیم تحقق آرزو‌های ما حتمی است. برای توضیح این امر به نظریه ژان پیاژه، روان‌شناس حوزه رشد، نگاهی می‌اندازیم. پیاژه معتقد است کودکان کم‌سال در تشخیص جهان ذهنی درون خود از جهان عینی بیرون با مشکل مواجه‌اند. کودکان در نتیجه این مسئله گاهی تصور می‌کنند افکارشان می‌تواند بی‌واسطه موجب برخی اتفاقات شود. برای مثال، اینکه درباره دوستتان فکر‌های بدی بکنید، می‌تواند سبب آسیب‌دیدن او شود.
 
پیاژه به این پدیده عنوان «تفکر جادویی» یا سحرپنداری را داد و خاطرنشان کرد که این مرحله تا هفت‌سالگی به پایان می‌رسد. به‌نظر می‌رسد او درباره زمان پایان این مرحله اشتباه می‌کرد. سحرپنداری می‌تواند در بسیاری از مواقع در افراد بزرگ‌سال هم اتفاق بیفتد. برای اثبات این امر کافی است توجهی کنیم به اقبال بی‌نظیر «قانون جذب» در سراسر دنیا، قانونی که می‌گوید افکار ما آنچه می‌خواهیم را به سوی زندگی ما جذب می‌کنند.

علاوه بر این، انسان‌ها به‌طور غریزی مفهوم شادی را در سایه برآورده‌شدن انتظاراتشان تعریف می‌کنند. مادامی‌که برای مرتبط‌دانستن شادی‌مان با برآورده‌شدن یک نیاز خاص دلیلی منطقی داشته باشیم و اقدامات لازم برای برآوردن آن نیاز را انجام دهیم، این طرز تفکر هیچ ایرادی ندارد. مثلا من بنا به تجربه می‌دانم که نوشیدن یک فنجان قهوه اول صبح حالم را خوب می‌کند، پس هر روز صبح بعد از اینکه از خواب بیدار می‌شوم، یک فنجان قهوه می‌نوشم. اما مشکل از آنجایی شروع می‌شود که بدون داشتن دلیل کافی، انتظار وقوع چیزی را داشته باشیم. مثلا انتظار داشته باشیم نوشیدن یک لیوان نوشابه حالمان را خوب کند، بدون اینکه قبلا این اتفاق افتاده باشد. اما با همه این‌ها، اگر آرزوهایمان برآورده نشدند، چه کنیم؟

اگر رؤیا‌ها و آرزوهایمان برآورده نشدند، چه کنیم؟

 

آنچه اتفاق افتاده است را انکار نکنید

احساس ناامیدی، ناخوشنودی و سرخوردگی ناشی از تحقق‌نیافتن رؤیا‌ها و آرزوهایتان را به رسمیت بشناسید و با خودتان در این زمینه صادق باشید. از خودتان بپرسید «دقیقا چه اتفاقی افتاد؟»، «من فکر می‌کردم چه اتفاقی قرار است بیفتد؟»، «چرا می‌خواستم این اتفاق بیفتد؟»، «آیا انتظارات من واقع‌بینانه بودند؟» و «چرا در این لحظه احساس ناخشنودی می‌کنم؟». برای این سؤالات پاسخ‌های دقیقی در ذهن خودتان بیابید تا درباره آنچه باید در آینده منتظر وقوعش باشید، به درک واضح‌تری برسید.


بپذیرید کنترل بسیاری از امور از دست شما خارج است

خیلی مواقع، حتی با وجود تلاش بسیار، نتیجه مطلوب برای ما حاصل نمی‌شود. در این مواقع شفافیت و قاطعیت به کمک شما می‌آیند. باید بدانید که نتیجه امور به عوامل بسیاری بستگی دارد که همه آن‌ها لزوما در کنترل شما نیستند. تلاش و اندوه برای آنچه شما توانایی ایجاد تغییر در آن را ندارید، به دور از منطق است. از خودتان بپرسید «آیا می‌توانستم طور دیگری عمل کنم؟» و «چه کار متفاوتی باید انجام می‌دادم تا نتیجه مطلوبی حاصل شود؟»


به خودتان زمان بدهید

فرصت و فضای کافی به خودتان بدهید تا بتوانید از زیر فشار اولیه سرخوردگی رها شوید و ذهنتان را خالی کنید. سوگواری برای موقعیت‌های ازدست‌رفته یا رؤیا‌های بربادرفته هیچ اشکالی ندارد، مشروط به اینکه این سوگواری به درازا نکشد. از خودتان بپرسید «آیا آنچه امروز اتفاق افتاد، ۶ ماه یا یک سال دیگر همچنان برایم مهم خواهد بود؟» و «در کنارآمدن با این اتفاق و فراموش‌کردن آن چه منفعتی برای من هست؟»
 

در انتظارات خود بازنگری کنید

در انتظارات خود بازنگری کنید و به‌تدریج آماده تغییر آن‌ها شوید. موقعیتی که در آن هستید را ریشه‌یابی کنید. به سراغ فرایند‌های ذهنی و فکری پیشین خود بروید و ببینید چه‌چیز موجب به‌وجودآمدن چنین انتظاراتی در شما شده است. از خودتان بپرسید «آیا به‌دنبال توجیه این اتفاق هستم؟»، «آیا کسی دیگر یا خودم را مسبب بروز آن می‌دانم؟» و «آیا فکر می‌کنم شرایط منجر به بروز آن شد؟» اگر در پاسخ‌هایتان به‌دنبال مقصر یا توجیه شرایط بودید یا بیش‌ازحد از شرایط شاکی بودید یا مسئولیت امور را متوجه دیگران یا شرایط می‌دانستید، به این معناست که دارید مشکل اصلی را نادیده می‌گیرید یا به‌درستی متوجه آن نشده‌اید. به‌طور معمول وقتی فرد احساس سرخوردگی می‌کند، باید به انتظاراتی که پیش از این داشته است، رجوع کند. این انتظارات شما هستند که تعیین می‌کنند پس از یک رخداد چه احساسی داشته باشید، پس بهتر است در این شرایط به سراغ انتظارات پیشینتان بروید. در مقابل بدیهی است که وقتی بدون هیچ توقع و انتظاری با یک موقعیت مواجه شوید، آن را همان‌طور که واقعا هست خواهید دید، نه آن طور که به‌نظرتان می‌آید.


کمال‌گرایی را کنار بگذارید

دست‌یابی به کمال امکان‌پذیر نیست، به‌دنبال رشد و ارتقای خود باشید. البته در مسیر رشد و ارتقا هم ممکن است با سرخوردگی‌هایی مواجه شوید، اما دست‌کم در این مسیر اهدافی دست‌یافتنی برای خود تعیین خواهید کرد. اینکه انتظارات خود را به‌گونه‌ای تعدیل کنید که از استاندارد‌های کمال‌گرایانه فاصله بگیرند، می‌تواند موجب افزایش اعتمادبه‌نفس و مثبت‌اندیشی شما شود.
 

از سرخوردگی‌هایتان درس بگیرید

سرخوردگی را به موقعیتی برای یادگیری و رشد تبدیل کنید. سعی کنید از تجربه‌ای که از سرگذرانده‌اید، چیزی بیاموزید. این سؤالات را از خود بپرسید «چگونه انتظاراتی که من از جهان داشتم، موجب بروز این سرخوردگی شد؟» و «چگونه می‌توانم در آن‌ها تغییراتی ایجاد کنم؟» یافتن دلیل سرخوردگی می‌تواند به شما کمک کند تا درک بهتری از خود و ارزش‌هایتان پیدا کنید.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.