به گزارش شهرآرانیوز؛ پرونده طلاق سعید و مریم سه ماهی میشود که روی میز مشاور باز است. دادخواست طلاق را سعید با عنوان خیانت داده است. ماجرا با لو رفتن پیامکهای محبت آمیز ردوبدل شده بین مریم و یکی از دوستان سعید شروع میشود که ازقضا با هم رفت و آمد خانوادگی هم داشتهاند. ناگفته نماند که هم زمان پرونده دیگری هم با عنوان زدوخورد بین سعید و دوستش روی میز یکی از شعب قضایی باز شد که این اتفاق سعید را برای جدایی از مریم با وجود داشتن دو فرزند مصممتر کرده است.
دکتر علی کاظمی دلویی، روان شناس و مشاور خانواده کم از این دست پروندهها روی میزش ندارد. پروندههایی که با یک اشتباه ساده، یعنی درددل کردن با یک آشنا یا غریبه غیرهم جنس شروع و به اتفاقهای ناخوشایندی مانند طلاق، خیانت، حق سکوت دادن و قتل ختم میشوند و دست کم کانون دوخانواده را ازهم میپاشند.
موضوعی که امروز میخواهیم با کمک و راهنماییهای دکتر کاظمی قدری درباره آن با شمایی صحبت کنیم که دلتان از همسرتان و احتمالا نامهربانیهای او گرفته است و به دنبال گوشی برای درددل کردن میگردید. مسئلهای به ظاهر ساده که خیلی وقتها پایان خوشایندی نمیتوان برای آن متصور شد.
همدلی و نوازشگری یکی از مهارتهای اساسی رابطه زناشویی است. به این معنا که ما توانایی گوش دادن، درک کردن و ابراز احساسات با همسرمان را داشته باشیم. هرچند که مسئله ایجاد شده برایمان منفی و ناراحت کننده باشد، چون در آن لحظه طرف مقابلمان نیاز به گوشی شنوا و بدون جهت گیری و قضاوت دارد تا بتواند هیجانات منفی خودش را تخلیه کند؛ بنابراین طبیعی است وقتی یک طرف چنین ویژگی نداشته باشد، طرف دیگر به دنبال گوشی شنوا برای شنیده شدن در خارج از رابطه زوجیت بگردد. اتفاقی که متاسفانه به علت نبود مهارت همدلی بین خیلی از همسران، زیاد شاهد آن هستیم.
واقعیت این است که ما حتی اگر همسر همدلی هم داشته باشیم، باز به گوش شنوای دیگری برای درددل کردن نیاز داریم، مانند دوستان یا بستگان نزدیک که با آنها احساسات یا تجربههای یکسان و مشترکی داریم. به عبارت سادهتر درددل کردن با افرادی خارج از حریم زناشویی اصلا کار ناپسندی نیست، ولی باید حریم و مرز مشخص و متفاوتی داشته باشد، برای نمونه با همکارمان میتوانیم درباره موضوعهای محیط کار یا تجربههای فرزندپروری مان صحبت کنیم یا با خواهر یا برادرمان میتوانیم درباره مسائل و مشکلات مشترک خانوادگی مان حرف بزنیم؛ موضوعهایی بسیار شخصی یا بسیار کلی که ربطی به مسائل و اتفاقات حریم زناشویی ندارند.
تجربه نشان داده است؛ درددل کردن درباره مسائل خصوصی و زناشویی با کسی به جز همسر که هدف اصلی ما در این گزارش هم هست، میتواند ناخواسته پیامدهای زیادی را برای رابطه زناشویی یا حتی طرف سوم داشته باشد، برای نمونه به این چند مورد توجه کنید.
وقتی ما با کسی به جز همسرمان درددل میکنیم و او را درجریان مسائل و مشکلات زندگی مشترکمان قرار میدهیم، ناخواسته او را درگیر مسائل زندگی خودمان میکنیم، ازاین رو او سعی میکند با ایثارگری کاری برای ما انجام دهد یا براساس تجربههای شخصی یا تشخیص خودش ایده و راه حلی به ما بدهد که در بیشتر وقتها به علت هماهنگ نبودن با شرایط زندگی ما وضعیت را پیچیدهتر میکند.
درددل کردن با دیگران درباره مسائل زندگی مشترک، رابطه دونفره زناشویی را باز و اجازه دخالت دیگران در آن را ناخواسته فراهم میکند، چون ما نمیتوانیم برای دخالت دیگران در امور شخصی مان تاحدی که خودمان دلمان میخواهد، مرز ایجاد کنیم و از آنها بخواهیم بیشتر از آن وارد این حریم نشوند. بسیاری از دخالتهایی که والدین یا نزدیکان زن و شوهر در زندگی مشترک آنها دارند، معمولا از این جنس است.
درددل کردن با دیگران زمینه قضاوت و سوءاستفاده را برای آنها در زندگی مشترکمان فراهم میکند. در چنین موقعیتهایی هرچه شخص سوم با ما غریبهتر و نامحرمتر باشد، میزان سوءاستفاده او از این موقعیت ایجادشده بیشتر خواهد شد.
برخی افراد وقتی نمیتوانند با همسرشان ارتباط درستی برقرار کنند یا محبت لازم را از طرف او ببینند، به دنبال جایگزینی برای خلأ ایجادشده میگردند و معمولا یک فرد هم جنس با همسرشان را جایگزین او میکنند تا بتوانند امنیت عاطفی ازدست رفته را بازگردانند.
برخی هم دچار اختلالات شخصیتی هستند، یعنی حتی با وجود امنیت عاطفی در خانواده و داشتن همسری همدل باز به دنبال فرد غیرهم جنس خودشان میگردند تا با او وقت گذرانی کنند، مانند افراد تنوع طلب.
برخی افراد هم با ایجاد رابطه با غیرهم جنس خود و درددل کردن با او قصد انتقام جویی از همسرشان و تلافی خلأ ایجاد شده در زندگی مشترکشان را دارند.
برخی هم براساس تربیت خانوادگیای که دارند، این مسئله را اصلا بد نمیدانند و سفره دلشان را پیش هرکسی باز میکنند. این افراد معمولا طرف مقابلشان را به دردسر میاندازند.
درددل کردن با دیگران درباره مسائل زندگی مشترک و حریم زناشویی نه تنها گرهی از مشکلات ما باز نمیکند، بلکه بر حجم مشکلات ما هم میافزاید. این موضوع وقتی شخص انتخابی ما برای درددل کردن فردی غیرهم جنس باشد و در دایره افراد محرم به ما نباشد، مشکلاتمان را دوچندان خواهد کرد، چون در درازمدت میتواند سبب ایجاد یک رابطه عاطفی شود و ناخواسته ما را وارد یک ارتباط نامتعارف کند. ارتباطی که در خوش بینانهترین حالت آن، ما گرفتار طلاق عاطفی خواهیم شد و در غیر این صورت سرانجامی جز طلاق رسمی، خیانت و برخی پیامدهای ناگوار آن مانند قتل نخواهد داشت.
مشکلات و مسائل زندگی زناشویی باید بین همسران حل و فصل شود، چون هیچ کس به اندازه خود آنها نسبت به این مسائل و مشکلات آگاهی ندارد. لازمه این کار هم داشتن مهارت گفتوگو و حل مسئله است. مهارتی که زیربنای آن داشتن گوشی شنوا و قدرت همدلی کردن است.
باهمه اینها اگر احساس میکنید همسرتان گوش شنوایی برای حرفها و درددلهای شما ندارد و نمیتواند شما را درک کند، درگام نخست با خود او دراین باره حرف بزنید. برای نمونه روزی را برای این منظور انتخاب کنید. بهتر است محل گفت وگویتان جایی خارج از خانه و فضایی دونفره باشد، مانند یک کافی شاپ. بعد درباره مشکلی که دارید و انتظارتان از او بگویید و سعی کنید دونفره برای آن راه حل پیدا کنید.
درغیر این صورت از یک مشاور و روان شناس مجرب در این زمینه کمک بخواهید و تلاش کنید با مشورت او مشکلتان را حل کنید. حضور در کارگاههای آموزشی، مطالعه بروشورها و کتابهای منتشره دراین باره و گوش دادن به پادکستهایی که با این موضوع تولید شدهاند هم میتواند به کسب و تقویت مهارت همدلی کردن در شما کمک زیادی کند.