عرضه نسخهای از Shadow of the Colossus از بهترین خبرهایی بود که میشد شنید، مثل دیدن یاقوتی در میان انبوه شیشههای بدلی. «سایههای کلسوس» را باید یک تابلوی نقاشی خارق العاده، اما مبهم و البته انتزاعی دانست. جهانی که در آن فقط و فقط یک دوست دارید و آن هم کسی نیست جز اسب وفادارتان، یعنی آگرو.
علیرضا وفایی نیا | شهرآرانیوز- در سالهای گذشته دنیای بازیهای ویدئویی هم مثل سینما دچار کلیشههای تکراری شده و بیش از اینکه شاهد بازیهای خلاقانه و هنرمندانه باشیم، بلاک باسترهای پر زرق و برق، ولی توخالی بازار بازیهای ویدئویی را پر کرده اند. خیلی از بازی سازها ترجیح میدهند از فرمولهای موفق گذشته استفاده کنند و بدون خلاقیت و تجربه دنیاهای جدید، صرفا یک اسلحه در دست بازیکن بگذارند و او را به جنگ دشمنهای ریز و درشت بفرستند. در چنین وضعیتی عرضه نسخهای از Shadow of the Colossus از بهترین خبرهایی بود که میشد شنید، مثل دیدن یاقوتی در میان انبوه شیشههای بدلی. «سایههای کلسوس» را باید یک تابلوی نقاشی خارق العاده، اما مبهم و البته انتزاعی دانست. جهانی که در آن فقط و فقط یک دوست دارید و آن هم کسی نیست جز اسب وفادارتان، یعنی آگرو.
سفر به سرزمین ممنوعه
داستان بازی از جایی شروع میشود که یک مبارز شجاع به نام واندر میخواهد زندگی را به جسم بی جان همسرش برگرداند، اما موجودی باستانی به نام «دورمین» به او میگوید که برای این کار باید به سرزمین ممنوعه برود و ١۶ کلوسی عظیم الجثه را شکست دهد. کلوسیهایی که به مبارزه با آنها میپردازید، در بخش خاصی از دنیای جهان باز سرزمین ممنوعه زندگی میکنند یا نگهبان یک مکان خاص به حساب میآیند. در صورتی که وارد آن مکان نشوید، کار خاصی با شما ندارند و حتی اگر از محدوده خود تجاوز کردید، تنها ژست دفاعی به خود میگیرند.
ساختار فیزیکی آنها ترکیب عجیبی از ساختمانها و حیوانات است که هویتی طبیعی و باستانی به خودش میگیرد. به دلیل خوی نه چندان خشن و ساختار فیزیکی آن ها، نمیتوان آنها را با غولهای بدنام و اهریمنی مقایسه کرد. کلوسیها به نوعی طبیعت سرزمین ممنوعه هستند. همان طور که حیوانات، گیاهان و کوهها بخشی از طبیعت کره زمین به حساب میآیند.
دنیای تنهایی ما
دنیای به شدت غنی و فوق العاده زیبای سرزمین ممنوعه در نگاه اول شما را مجذوب خودش میکند. از دشتهای وسیع و سرسبز گرفته تا درههای عمیق، غارهای عظیم الجثه، جنگلهای انبوه و صحرای طوفانی آن که میزبان یکی از بهترین کلوسیهای بازی است، همه و همه به طرز استادانهای ساخته و پرداخته شده اند.
معماری ساختمان و قلعههای سرزمین ممنوعه سبک طراحی خاص خود را دارند و متروکه بودن آنها نشان از وجود تمدنی کهن میدهد که هیچ وقت از آن صحبت نمیشود.
با وجود جهانبازبودن سرزمین و داشتن اقلیمهای متفاوت، تنها شما و اسب وفادارتان، یعنی آگرو، موجودات زنده بازی به حساب میآیید. سرزمین ممنوعه به دلیل عظمتی که دارد و صد البته تهی بودن آن از هر موجود زنده ای، حس تنهایی عجیبی به شما القا میکند.
همین موضوع باعث میشود قدر آگرو را بیشتر بدانید. به خصوص که آگرو در کشتن تعدادی از کلوسیها نقش اساسی دارد.
برای سازندگان کاری نداشت نقشه عظیم سرزمین ممنوعه را با انسان ها، دشمنها و مأموریتهای مختلف پر کنند. در ظاهر، این امر میتوانست جذابیت بازی را افزایش دهد، اما سازندگان خلاف آن را ثابت کردند.
حس گشت و گذار در دنیای مرموز و ساکت سرزمین ممنوعه، تجربه حس تنهایی و اسب سواری با آگرو در میان دشتهای بی انتهای بازی تجربهای است که تا مدتها به یادتان خواهد ماند.
نبردهای فراموش نشدنی
مبارزه با هر کلوسی حال و هوا، راه حل و ضرباهنگ مخصوص به خودش را دارد و هر کدام تجربهای منحصربه فرد را به بازیکن ارائه میدهند. اول از همه باید راهی برای رسیدن به کلوسی پیدا کنید که بخش معمایی هر کلوسی محسوب میشود و در دور اول بازی، میتواند برایتان سخت چالش برانگیز باشد.
بعد از رسیدن به بدن کلوسی، باید راهی برای آسیب رساندن به نقاط ضعف او پیدا کنید. وجود نوار استقامت و واکنشهای کلوسی در مقابل بالا و پایین رفتن شما از بدنش عواملی است که باعث شده است نتوان به راحتی به این مهم دست یافت و بعد از چند بار شکست، برای رسیدن به نقاط ضعف کلوسیها برنامه ریزی کرد.
ترکیب بخشهای اکشن، پلتفرمر و معمایی به طرز عجیبی در کنار یکدیگر پیاده سازی شده و اضافه شدن موسیقی حماسی در کنار طراحی هنری فوق العاده کلوسی ها، باعث میشود نبرد با هیچ کدام از آنها را از یاد نبرید.
همین ترکیب استادانه و توجه به جزئیات ریز باعث شده است بازیکن واقعا در کالبد قهرمان قرار بگیرد و احساس او را درباره وقایع بازی تجربه کند. وجود موسیقی متن فوق العاده باعث شده است بار حماسی مبارزهها چند برابر شود و به دلیل باز بودن دست بازیکن، صحنههای سینمایی توسط او خلق میشود نه آنکه سازندگان بازیکن را به انجام کارهای پی در پی و مشخص وادار کنند.
شاید آرزوی یک بازی ساز باشد که چنین موضوعی در بازی اش پیاده شود، مهمترین دلیلی که باعث شده است
Shadow of the Colossus جزو بهترین بازیهای تاریخ باشد.
یک تابلوی نقاشی
دنیای بازی Shadow of the Colossus در یک کلام شما را محو زیبایی خود میکند. محیط بازی و تمام المانهای موجود در آن به قدری هنرمندانه و جذاب طراحی شده اند که شما را به یاد کارت پستالهای هنری میاندازند.
یکی از دلایل اصلی زیبایی فوق العاده بازی گرافیک هنری و طراحی بسیار عالی و خاص دنیای بازی و مخصوصا کلوسی هاست که آن را از هر عنوان دیگری متمایز میکند. ترکیب این گرافیک هنری زیبا با گیم پلی جذاب و داستانی بسیار عالی، این عنوان را به یکی از برترینهای صنعت بازی تبدیل کرده است.
موسیقی هم از مهمترین بخشهای جذاب در تجربه Shadow of the Colossus به شمار میرود. موسیقی متن بازی علاوه بر بار حماسی، بار سینمایی مبارزهها را نیز به دوش میکشد. مثلا در صورتی که شما راهی برای رسیدن به بدن کلوسی پیدا کنید، ملودی و ریتم آهنگها حال و هوای رسیدن به موفقیت و کشتن کلوسی میدهد. این در حالی است که اگر از بدن کلوسی بیفتید یا زمانی که هنوز معمای رسیدن به بدن کلوسی را پیدا نکرده اید، موسیقی متن بار اندوه بیشتری به خودش میگیرد. پویا بودن موسیقی متن متناسب با وضعیت بازیکن، خاصیت خلق شدن صحنههای سینمایی توسط او را پررنگ میکند.
متناسب با وضعیت فیزیکی و شرایط محیطی هر کلوسی، تصنیف جداگانهای برای هر کدام در نظر گرفته شده است. در مجموع، برای ۴ ساعت بازی ویدئویی، آهنگ ساز ٣۵ آهنگ مختلف تدارک دیده است.
تریلر بازی Shadow of the Colossus